ترجمههای مجنونِرقیه315 (٩)
٩١
١٠ ماه پیش
The occupant of the room was sitting in one corner.
-١
ساکن ( مستاجر ) اتاق درحال نشستن در یک گوشه بود .
١٠ ماه پیش
Mother went shopping; meanwhile, I cleaned the house.
٠
مادر رفت خرید ؛ در همین حال ، من خونه رو تمیز کردم .
١١ ماه پیش
In the phrases 'my first boyfriend' and 'that strange woman', the words 'my' and 'that' are determiners.
٠
در عبارات اولین دوست پسر من و آن زن غریبه کلمات من و آن تعیین کننده ( مصمم ( هستند .
١ سال پیش
Can you lend me some money until tomorrow?
١
میتونی تا فردا بهم یه خورده پول قرض بدی ؟
١ سال پیش
The world detests people who aren't valiant.
١
دنیا از انسان هایی که دلیر نیستند ، بیزار است .
١ سال پیش
I detest Chinese food but I won't deprive you of the chance to eat it.
٠
من از غذای چینی بیزارم ، اما تو را از فرصت خوردن آن محروم نمی کنم .