تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عذاب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگاه اجمالی، نگاه دزدکی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کسی یا چیزی پیشی گرفتن، پشت سر گذاشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مجلس گرم کن، یک فر اجتماعی و سرگرم کننده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقل مجلس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدایی غیر رسمی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسری ( زن ) که متارکه کرده ( باشوهرش مشکل داره و باهاش زندگی نمیکنه ) و ( شایدم بعدن از هم قانونی طلاق بگیرن! )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسر متارکه ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعطای دسترسی دادن، اجازه دسترسی دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

مادری که بدون ازدواج یا رابطه جدی ( رل ) صاحب فرزند شده،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خانواده از هم پاشیده ( به دلیل طلاق یا جدایی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلاق پردردسر،

پیشنهاد
٠

درهمان چارچوب زمانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور ذاتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بلندی ه، به ارتفاع ه،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شگفتی ساز شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای خود را پیدا کردن، مشخص شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل ابوریحان بیرونی بلخی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقدار معینی از

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با وجود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

روشنفکرانه نگریستن، روشنفکرانه برخورد داشتن،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ذهن را مشغول کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متعلق به بخش خصوصی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زعفران، saffron

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناچار به عقب نشینی شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که نباید غافل شویم. . . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مولد، مخرب، زیان بخش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مفید، زیان بخش،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاصله ی زیادی داره ( از نظر زمانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مولد، بوجود اورنده، پدید اورنده، خالق،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به راه حل رسیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسیدن They've hit on good things به چیزهای خوبی رسیده اند ( به جاهای خوبی رسیده اند )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسیدن به ( هدف، ایده، راه حل، استراتژی، تاکتیک، مفهوم و. . . )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاق پذیرایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه رفتن به سمت، ، ،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موج ایجاد کردن!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسترش یافتن به. . . . تاثیر گذاشتن بر. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند تا مثال باحال: Unblemished performance عملکرد بی عیب و نقص Unblemished image تصویر بی عیب و نقص Unblemished track record سابقه ی بی عیب و نقص

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی عیب ونقص she managed to maintain an unblemished reputation throughout her career . او توانست در طول حرفه اش شهرت بی عیب و نقصی را حفظ کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Rub away the grease - زدودن چربی Rub away the smudge - پاک کردن لکه Rub away the residue - زدودن باقی مانده Rub away the tarnish - زدودن کدری Rub awa ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زدودن، پاک کردن، از بین بردن. ( در مورد خاک، الودگی، لکه، گرد و غبار، کدری، چربی، کثیفی و. . . )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Leave mark. علامت گذاری کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Struck by. . . 1 - تحت تاثیر قرار گرفتن 2 - مورد اصابت قرار گرفتن ( مثل طوفان، صاعقه. . . )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدف دار، دارای پوسته ( موجودات دریایی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جستجو برای . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارمند یا کارگر سیار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نگاهی به اطراف