Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiger with a short temper: ببرِ بدخلق / ببرِ کم حوصله ( کسی که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the self proclaimed king: پادشاهِ خودخوانده / کسی که خودش رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basement dweller: ساکن زیرزمین / زیرزمین نشین - Noun ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirst trap victim: قربانیِ دامِ توجه جنسی / قربانیِ عک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reply sloth: تنبلِ جواب دهنده / کسی که خیلی دیر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bosszilla: باس زیلا ( ترکیب Boss رئیس Godzilla ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need to touch grass: باید بری بیرون یه هوایی بخوری / بای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sigma coomer: این ترکیب یه اسلنگ خیلی خاص اینترنت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sigma male brain: مغزِ سیگما مِیل / طرز فکر یه مرد سی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

credit crab: خرچنگِ اعتبار / آدمِ اعتبار دزد ( ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redpill rage: خشم ناشی از تفکرات رِدپیل / عصبانیت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha or beta just take the l: اینکه آلفایی یا بتا مهم نیست؛ فقط ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost boss: رئیسِ روح / رئیسِ نامرئی ( رئیسی که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the royal pain: مایه عذابِ حسابی / آدم یا چیزِ خیلی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rub some dirt on it: خاک روش بمال ( یعنی بی اهمیت است ) ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it like a man: مثل مرد تحمل کردن، شجاعانه پذیرفتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick ass and take names: با قدرت عمل کردن، ترکوندن، قاطعانه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man toddler: مردِ نوپا ( لقب تحقیرآمیز برای مردی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m over it: دیگر برایم مهم نیست، فراموشش کرده ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basement wizard: جادوگرِ زیرزمین / متخصصِ کامپیوتر ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain’s fried: مغزم قفل کرده، مخم سوت کشیده، خیلی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office zombie: زامبیِ اداره / کارمندِ مُرده متحرک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate drone: کارمندِ ماشینیِ شرکت / کارگرِ بی هو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my brain just checked out: دیگر حواسم نبود، تمرکزم را از دست د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock puncher: ساعت زن / کارگری که کارت ساعت می زن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spreadsheet warrior: جنگجوی صفحه گسترده / مبارزِ اسپردشی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong right hand game: مهارت بالا با دست راست ( در ورزش، م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keyboard cowboy: گاوچرانِ کیبوردی / قلدرِ مجازی ( کس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incognito warrior: جنگجوی ناشناس / مبارز مخفی - Noun P ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the invisible hero: قهرمانِ نامرئی / قهرمانِ نادیدنی ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a guy thing: این یه چیز مردونه است، مربوط به مرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mysterious one: فرد مرموز / آدم اسرارآمیز ( کسی که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a girl thing: این یه چیز دخترونه است، مربوط به دخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pretend vip: آدمی که الکی خودش رو آدم مهم جا می ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he’s scared of strong women: او از زنان قوی می ترسد، از زنانی که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learning plateau: فلات یادگیری ( مرحله ای که در آن پی ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last meal: آخرین وعده غذایی ( محکوم اعدام ) - ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body count: تعداد افرادی که یک شخص باهاشون سکس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compulsive masturbation: خودارضایی اجباری - اسم compulsive ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked chart: نمودار ساده - اسم for quick analys ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birdsong: آواز پرندگان - اسم the birdsong wok ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overprotected child: کودک بیش از حد محافظت شده - اسم عبا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grim reaper: ( عامیانه ) فرشته مرگ ( تجسم مرگ ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elephant memory: حافظه قوی - اسم مرکب she has an ele ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pirate ship ride: وسیله بازی کشتی دزدان دریایی - اسم ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

illusion of progress: توهم پیشرفت - اسم The company cele ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residual anger: خشم باقیمانده - اسم I still feel re ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short stack: پشته کوتاه - اسم He ordered a short ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saros: ساروس - اسم A saros is a period of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marque: نشان - اسم Ferrari is a well - kno ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

senpu: گردباد - اسم The senpu ripped thro ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritfall: نزول روح - اسم The tribe awaited t ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter slash: ضد ضربه - اسم He used a counter sla ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vitality bar: نوار سلامتی - اسم The character's v ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skill point: نقطه مهارت / امتیاز استعداد / امتیا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick items: گزینه های سریع / آیتم های دسترسی سر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reed whistle: سوت نی - اسم He played a tune on a ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shinobi code: قوانین شینوبی - اسم The shinobi cod ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unarm: خلع سلاح کردن - فعل The police unar ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall hug: چسبیدن به دیوار - فعل The spy wall ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moon view: تماشای ماه - اسم The tradition of m ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high energy state: حالت پرانرژی - صفت After a good wor ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traditional boss: رئیس سنتی - اسم My grandfather was ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lenacapavir: لناکاپاویر - اسم Lenacapavir is an ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powerfit tablet: قرص پاورفیت - اسم He takes a Powerf ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steelbook: استیل بوک - اسم I pre - ordered the ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverse cowgirl: کاورگرل معکوس - اسم They tried the ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lazy doggystyle: حالت سگی راحت ( اصطلاح عامیانه ) - ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zionism: صهیونیسم ( جنبشی سیاسی برای ایجاد و ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mud: گِل ( خاک خیس ) The children playe ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lanista: لانیستا - اسم The lanista trained g ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self compassion: ( روان شناسی ) خود دلسوزی/ شفقت به ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilf: ( عامیانه ) مخفف Dad I'd Like to F ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watermelon stereotype: کلیشه هندوانه - اسم The watermelon ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

voce: صدا - اسم ( ایتالیایی ) "In voce v ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apple cart: برنامه ها - اسم I hate you, why do ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cafos: عملیات متمرکز تغذیه حیوانات - اسم C ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

g8: گروه هشت - اسم The G8 summit discus ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ocean acidification: اسیدی شدن اقیانوس - اسم Ocean acidi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice melting: ذوب شدن یخ - اسم Ice melting is a m ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freshwater depletion: کاهش آب شیرین - اسم Freshwater depl ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food crisis: بحران غذا - اسم The drought led to ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silent tsunami: سونامی خاموش - اسم "Silent Tsunami" ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic capitalism: سرمایه داری هژمونیک - اسم Some scho ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecological crisis: بحران زیست محیطی - اسم Climate chan ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transition from capitalism: گذار از سرمایه داری - اسم The trans ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water treatment plant: تصفیه خانه آب - اسم The city's wate ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global food system: نظام غذایی جهانی - اسم The global f ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

myrmecophile: مورچه دوست - صفت Ants are a highly ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drunkalogue: مستی نامه - اسم ( غیررسمی، طنز ) H ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lomechusa pubicollis: سوسک لومکوزا پابلیکولیس - اسم ( نام ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overtraining syndrome: سندرم تمرین زدگی - اسم Overtraining ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fit of joy: از خوشحالی در پوست نگنجیدن - عبارت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heroic therapy: درمان قهرمانانه - عبارت Heroic ther ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hormesis: هورمسیس - اسم ( یک اصطلاح علمی ) H ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go dark mode: تغییر به حالت تیره - فعل I always g ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warrior mindset: ذهنیت جنگجو - اسم He has a warrior ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zionism: صهیونیسم ( جنبشی سیاسی برای ایجاد و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tasnif: تصنیف - اسم The singer performed a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

injustice sensitivity: حساسیت به بی عدالتی - اسم He has a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard sex: سکس خشن - عبارت اسمی Some people ar ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard cock: آلت تناسلی شق و سفت - عبارت اسمی He ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self binding: خودمهار - صفت The new law is self - ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wax pen: قلم ویپ ( برای مصرف عصاره های غلیظ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

info dumper: کسی که حجم زیادی اطلاعات می دهد - ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gentle guitar: نوازندگی گیتار ملایم - صفت He playe ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overexplainer: کسی که بیش از حد توضیح می دهد - اسم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knowledge enthusiast: مشتاق دانش - اسم He's a knowledge e ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excited learner: یادگیرنده مشتاق - اسم He's an excit ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vanity car: ماشین برای خودنمایی - اسم He bought ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epigenetic changes: تغییرات اپی ژنتیک - اسم Stress can ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filtered life unfiltered problems: زندگی فیلتر شده، مشکلات فیلتر نشده ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all gucci on the ‘gram all walmart in real life: "همه چی گوچی" در اینستاگرام، "همه چ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hashtag hustler but still broke: هشتگ بازِ سخت کوش اما همچنان بی پول ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social validation: تایید اجتماعی - اسم Many people see ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social comparison: مقایسه اجتماعی - اسم Social compari ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dopamine reward loop: چرخه پاداش دوپامین - اسم Social med ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta vs reality: اینستاگرام در مقابل واقعیت - اسم Th ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social media flexer: خودنمایی کننده در شبکه های اجتماعی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highlight reel life: زندگیِ هایلایت شده - اسم Their Inst ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

livingmybestlie: دروغگویی به سبکِ "زندگی در بهترین ح ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instagram rich real life broke: ثروتمند اینستاگرامی، فقیر در زندگی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

renting the lifestyle: اجاره کردن سبک زندگی - اسم They're ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

champagne life on a beer budget: زندگی لاکچری با بودجه کم - اسم She' ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

posting like a boss living like an intern: پُست گذاشتن مثل یک رئیس، زندگی کردن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filter fiend: معتاد به فیلتر ( در شبکه های اجتماع ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta famous but broke: معروف اینستاگرامی اما بی پول - اسم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business illiterate: بی سواد تجاری - صفت A business illi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financially illiterate: بی سواد مالی - صفت Many people are ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penny wise pound foolish: شاه خرجِ خرده ریز - اصطلاح He's pen ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a clueless business owner: صاحب کسب و کار بی اطلاع - عبارت اسم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a walking financial disaster: فاجعه مالی متحرک - عبارت اسمی ( اغر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oblivious fool: احمقِ غافل - اسم He's an oblivious ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gossipy and petty: فضول و کم اهمیت - صفت She's gossipy ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daydreamer not a doer: خیال بافِ بی عمل - اسم He's a daydr ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake sophistication: ظاهرسازی - اسم Her elegance was jus ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outshined by employees: تحت الشعاع کارمندان قرار گرفته - صف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torture porn: پورن شکنجه - اسم Torture porn is a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spit play: تف بازی - اسم ( یک فتیش جنسی ) Spi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slap porn: پورن سیلی زنی - اسم ( رایج ترین ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sissification: زن صفتی - اسم ( اغلب توهین آمیز ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master slave play: نمایش ارباب و برده - اسم ( اشاره به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triple penetration: سه سوراخه - اسم ( وقتی سه مرد هم زم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double penetration anal: دخول دوگانه مقعدی - اسم ( توصیفی و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a train wreck in slow motion: فاجعه تدریجی - اسم ( استعاره ) His ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double pussy penetration: دخول دوگانه واژنی - اسم That actres ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jizzrag: دستمال جق - اسم ( بسیار توهین آمیز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no learning curve: بدون منحنی یادگیری - عبارت اسمی Thi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dacryphilia: گریه دوستی - اسم ( یک نوع فتیش جنسی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme porn: پورن خشن - اسم Some people are into ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meat puppet: عروسک گوشتی - اسم ( تحقیرآمیز ) He ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earth science: علوم زمین - اسم Earth science studi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god's gonna cut you down: مجازات الهی - اصطلاح/عبارت God's go ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark country: کشور تاریک ( از نظر فیزیکی ) - ترکی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brig: ( در کشتی های قدیمی ) زندان - اسم T ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

original motion picture soundtrack: موسیقی متن اصلی فیلم - اسم The orig ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

singing bones: استخوان های آوازخوان ( توصیفی و مجا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crystal dream: رویای شفاف - عبارت She had a crysta ...

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all right: ( عامیانه ) 1. بله/بسیار خوب/ باشه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break up: جدایی/کات/قطع رابطه. به معنای پایا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act your age: ( عامیانه ) بچه بازی درنیار، بچگی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fomo: ترس از جا ماندن. FOMO ( Fear of M ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optical illusion: خطای دید/خطای بصری ( توهمی که توسط ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agency: عاملیت/نمایندگی. در علوم اجتماعی ع ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face off: رویارویی مستقیم بین دو فرد یا دو گر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirtbag: ( عامیانه ) آدم کثیف/ پست.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold your horses: اسباتو نگه دار ( کنایه و خطاب به شخ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

osage: اوسیج ( قبیله ای از سرخ پوستان آمری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bang bang: صدای شلیک گلوله ( بیشتر در بازی های ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

torn to pieces: تکه تکه شده - عبارت The letter was ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fly buzzes: وز وز مگس - اسم The fly buzzes were ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full blood: اصیل - صفت A full blood racehorse ...

٢ ماه پیش

مدال‌های Bryan Fury