فاطمه خزان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mode: Mode is the score that occurs most ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dash: با عجله وارد جایی شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alleged: مظنه Alleged risk: مظنه ضرر

١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

affectual: احساسی

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اکونومیک: میانه رو، moderate

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transient abode: [متون اسلامی] دار فانی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everlasting abode: [متون اسلامی] سرای باقی ( جهان آخرت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fell someone's countenance: [Metaphor] صورتش افتاد، ناراحت شد

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کدگزینی: Code mixing: استفاده همزمان از چندی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semi structured interviews: مصاحبه های نیمه ساختار یافته انوا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judgmental sampling: نمونه گیری هدفمند

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the same way: به همین ترتیب ، به این ترتیب

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

code mixing: Code - mixing means the use of word ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

connotation: Connotation vs. Denotation Connota ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battery: A battery involves a group of compa ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polygon: ( در آمار ) به معنی line graph 📉📈 ...

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lockdown: an emergency situation in which peo ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barmy: احمقانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorting: Grouping گروه بندی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swear out: Swear something out دلشوره داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pieces: ( اصطلاح ) go to pieces داغون شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

let well enough alone: به وضع موجود تن در دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolation: مشورت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

archaizing: کهن گرایی کتاب: Translation Studie ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a single day: ظرف فقط یک روز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقوله ای: دسته بندی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connotation: Connotation vs. Denotation Connota ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mephistophelian: اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیار فسخ: اختیار ، حق خیار فسخ: حق فسخ معادل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deconstructed: واسازی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نتراشیده و نخراشیده: Rough, one of the roughest man

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aguish: Aguish cheek رخساری سرخ

١١ ماه پیش

مدال‌های فاطمه خزان