ترجمه‌های مرضیه خدامی (١٩)

بازدید
٩٣
تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Ryan gave me the lowdown on the meeting.
دیدگاه
٠

رایان به من جزئیات و حقایق ( مطالب مورد بحث ) جلسه را داد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
As she and her friend got out of the taxi, her inquisitive neighbor was watching from her window as usual.
دیدگاه
٠

وقتی او و دوستش از تاکسی پیاده شدند، همسایه فضولش طبق معمول داشت از پنجره نگاه می کرد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The bank refused to accept any mortgage on land.
دیدگاه
٠

بانک از پذیرش هرگونه وثیقه ای برای زمین خودداری کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
My father has just come into a fortune in diamonds.
دیدگاه
٠

پدر من ثروت زیادی ( به شکل الماس ) به ارث برده است

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
We go up to the cabin every summer to be in nature.
دیدگاه
٠

ما هر تابستان به کلبه میرویم تا در طبیعت باشیم

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The teacher told off the pupils on her fingers.
دیدگاه
٠

معلم دانش آموزان را با انگشتانش تعیین کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I got a severe telling off for not phoning him.
دیدگاه
٠

چون به او زنگ نزدم به شدت توبیخ شدم

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Some soldiers were told off to dig ditches.
دیدگاه
٠

بعضی سربازها توبیخ شدند که چاله بکنند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The children always act up when their mother is out.
دیدگاه
٠

بچه ها همیشه وقتی مادرشان بیرون است، اذیت می کنند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Everyone is expected to bring a date to the party.
دیدگاه
٠

انتظار میره همه یه پارتنر به مهمونی بیارند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Aren't you going to introduce me to your date?
دیدگاه
٠

نمیخوای منو به دوستت ( پارتنرت ) معرفی کنی؟

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Why risk life and limb jumping out of a plane just to raise money for charity?
دیدگاه
٠

چرا با پریدن از هواپیما زندگی و اعضای بدن را در خطر بیندازیم به خاطر جمع آوری پول برای خیریه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She was distinctly lukewarm about my idea.
دیدگاه
٠

او به طور واضح، در مورد ایده من بی اشتیاق بود

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The school is well supported by substantial alumni.
دیدگاه
٠

این مدرسه به خوبی توسط فارغ التحصیلان با نفوذ ( ثروتمند ) حمایت میشود

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm afraid I'll have to pass on that offer of coffee.
دیدگاه
١

متاسفانه من مجبور میشم که پیشنهاد قهوه را رد کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
Mercifully, circumstances now allow me to rectify this faux pas.
دیدگاه
١

خوشبختانه، الان شرایط به من این اجازه را میده که بتونم اشتباهم را اصلاح کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
a shabby old drunkard
دیدگاه
٠

مست پیر بی ریخت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Stick around, we may need you.
دیدگاه
٠

همین جا باشید، ممکنه ما به شما احتیاج داشته باشیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
a granny dress
دیدگاه
٠

لباس قدیمی، پیرزنی