سارا تکلو - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get above yourself: از خود راضی مغرور خودت رو بهتر از چ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a king’s ransom: پول خیلی زیاد یا شی خیلی نفیس

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smash down: محکم زدن به چیزی که بشکنه و بیفته ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a waste of space: برای اشخاص یا اشیایی استفاده میشه ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not know whether to laugh or cry: نمی دونه گریه کنه یا بخنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an embarrassment of riches: ۱. وضعیت مطلوبی که گزینه های خوب زی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a hole: ۱. شرایط و موقعیت سخت ۲. بودن در زن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up: 1. از یه چیزی عقب بمانی بعد سعی کنی ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up: 1. از یه چیزی عقب بمانی بعد سعی کنی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: ۱. شروع یک کار جدید یا شروع یادگیری ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crisp: صدای شفاف و واضح هم معنی میده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: ۱. شروع یک کار جدید یا شروع یادگیری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have had a few: Drinking a few alcohol drinks ❝ He ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead with: start with something. "the news on ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colour complement: رنگ مکمل جفت رنگ هایی هستند که بیش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badly affected: تاثیر یا اثر خیلی بد و خیلی شدید و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casualty ward: اورژانس بیمارستان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casualty unit: اورژانس بیمارستان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royal arsenal: تأسیساتی در کرانه جنوبی رودخانه تیم ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruffle somebody feathers: کسی را آزار دادن یا آشفته کردن

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you could have knocked me down with a feather: وقتی خیلی تعجب کردی یا سورپرایز شدی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tar and feather somebody: to cover someone in tar and feather ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feather boa: به شال های از جنس پر لطیف گفته میشه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

route man: شخصی که مسئول فروش یا تحویل چیز های ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

route one: یک سبک بازی شامل ضربات بلند بلند به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

route march: راهپیمایی طولانی توسط سربازان هنگام ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth the path: هموار کردن مسیر برای هدفی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth away: حذف مشکلات موانع و . . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appointment calendar: یک کتاب یا یک برنامه با فضاهایی برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vital statistics: دو تا معنی داره ۱. گروهی از حقایق ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief of the defence staff: رئیس ستاد دفاع مسئول کل ارتش یک کش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

more's the pity: ‘Was the bicycle insured?' ‘No, mor ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for pitys sake: وقتی که خیلی بی حوصله و عصبی هستید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insulating tape: چسب برق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

magnetic tape: نوار مغناطیسی یک واسط ضبط مغناطیسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ticker tape: نوار تیکر اولین وسیله ارتباطی مالی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the salvation army: یک موسسه خیریه بزرگ که مرکزش در بری ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloth cap: کلاه پارچه ای لبه دار آقایان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cradle cap: یک نوع حساسیت پوستی که در نوزادان پ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concealed carry: حمل پنهان یا حمل سلاح مخفی ، عمل حم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dental dam: ترجمه شده از انگلیسی - بند دندانی ی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

variety meats: قسمت خوراکی حیوان کشتار مانند زبان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first minister: وزیر اول اسکاتلند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb alert: موقعیتی که یکی می گوید جایی بمب گذا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw up your courage: دل و جرات پیدا کردن یا ایجاد جسارت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw your face up: صورت رو جمع کردن به خاطر درد ، نور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screw up: ۱. مچاله کردن to make something int ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not harm a fly: برای توصیف اینکه کسی بی آزار و مهرب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not harm a hair of somebody's head: حتی کوچکترین صدمه به کسی وارد نشود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceed against: شروع به اقدام قانونی علیه کسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring something to a grinding halt: به تدریج سرعت چیزی کم شدن و متوقف ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare your teeth: برای نشان دادن خشم و عصبانیت To sh ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be going begging: چیزی که هر کسی می تواند آن را داشته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleeve note: اطلاعاتی در مورد موسیقی یا نوازندگا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a card up your sleeve: داشتن یک طرح، ایده یا مزیت مخفی که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have nerves of steel: شجاع و آرام بودن در موقعیت های خطرن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a war of nerves: تلاش برای نگران کردن دشمن و از بین ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high beams: نوز بالا اتومبیل The lights on a ca ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full beam: بیشترین میزان نور چراغ ) اتومبیل ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the holy of holies: مقدس ترین معبد یهودیان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incapacity benefit: کمک دولت به افرادی که به دلیل ناتوا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ignition key: سوئیچ ماشین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dawn chorus: صدای آواز پرنده ها که در سپیده دم ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curry leaf: درخت کاری درخت کاری ( نام علمی: Mur ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

politically incorrect: رفتار یا حرفی یا . . . که از نظر سی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush tucker: هر گونه حیوان وحشی ، حشره ، گیاه یا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rip somebody limb from limb: حمله کردن بسیار وحشیانه و خشن به کس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reduce to doing: کسی یا چیزی را به وضعیتی بدتر یا کم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

click rate: میزان کلیک به نسبت کاربرانی که روی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior aircraftman: رتبه ای در نیروی هوایی سلطنتی قابل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior nursing officer: سر پرستار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior common room: اتاقی که برای فعالیت های اجتماعی تو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the senior service: نیروی دریایی سلطنتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow down to: هر کاری که به نفر بهتون میگه انجام ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class warrior: به شخصی گفته میشه که با ناعدالتی در ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culture warrior: شخصی که تلاش میکنه ااز ارزش ها و فر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road warrior: کسیکه بخاطر شغلش خیلی سفر میره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blend into the woodwork: فردی که بسیار خجالتیه و دوست نداره ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to grips with something: با چیزی که سخته کنار بیای یا بفهمیش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the grip of something: تجربه کردن چیزی ناخوشایند که کنترلی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheduled tribe: نام رسمی یک قبیله در هند که دارای آ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the spoils system: سیستم یا عملکردی که در آن مناصب دول ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be spoiling for a fight: بسیار مشتاق بودن برای دعوا یا بحث ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammer away at: بدون توقف و با تلاش زیاد کار کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coward punch: مشت غافلگیر کننده ناگهانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the straight and narrow: رفتاری صادقانه و اخلاقی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

launch yourself into: شروع چیزی با اشتیاق زیاد مخصوصا چیز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fairer sex: جنس مونث، به طور کلی زنان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beyond recall: برگشت ناپذیر، غیر قابل برگشت، غیر ق ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of easy virtue: فردی با بی بند و باری جنسی بیشتر در ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be on another planet: توجه نکردن به اطراف و داشتن ایده ها ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee free: نامی طنز برای اعضای کلیسای آزاد اسک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee willie winkie: شخصیتی کودکانه در یک شعر معروف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cool hunter: شخصی که برای شناسایی روندهای آینده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outer belt: جاده ای که در اطراف یک شهر یا شهرک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum pad: پد تمرین یا درام پد ، قطعه ای از تج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pad thai: در تایلند نودل برنج سرخ شده است که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a state of: در حالتی که

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the buzzer: انجام دادن کاری در لحظات آخر . . . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonmilitary: صفت به معنای غیر نظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state publicly: علنا اعلام کردن To state publicly t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper level: بالاترین درجه در جایگاه یا اهمیت . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over a period of time: چیزی که به تدریج اتفاق می افته یا ی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teller window: پنجره ای که تو باجه ها میزارن مثل ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rinse out: بیشتر برای شستن آبکشی داخل یه چیزی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passing of time: سپری شدن یک دوره زمانی، روند گذر زم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a will: انجام دادن کاری با انرژی و شور و شو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linkable: صفت به معنی قابل پیوند

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strict order: دستور یا قاعده ای که بسیار دقیق و و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spec sheet: فهرستی که مشخصات یک محصول یا دارایی ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assault course: مسیر هجومی یا میدان آموزش عملیات هج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash down: محکم زدن به چیزی که بشکنه و بیفته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double or quits: ریسک کردن رو چیزی که برنده شدی که د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the pits: خیلی بد افتضاح To be particularly b ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

posing pouch: لباس مخصوص آقایان که فقط اندام تناس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheme of thing: در نظر گرفتن همه چیز organized: I w ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilt into: متهم کردن مقصر دانستن to make someo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilt into doing: مجبور کردن کسی به کاری با ایجاد حس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starve of: کمبود To not give or have somethin ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starve into: To force somebody to do something b ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

city gent: A business person, especially a man ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blaze up: ناگهان بسیار عصبانی شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empire line: A style of women's dress with the w ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indecent assault: حمله به شخصی به گونه ای که شامل لمس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

struggle along: To continue despite problems. The ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate welfare: کمک های مالی به عنوان معافیت های ما ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tragic irony: وضعیتی که در آن چیزی که قرار بود نت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lap dancing: Sexually exciting dancing or stript ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

year of grace: سال تقویمی بعد از تولد مسیح مثلا ۳ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grace and favour: ملکی که توسط خاندان سلطنتی بدون بها ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trailer trash: A way of referring to poor white pe ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ceiling rose: A round object that is fixed to the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt ceiling: The upper limit on the amount of mo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand on your dignity: To demand to be treated with the re ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beneath your dignity: Below what you see as your own impo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dignity in dying: A British organization started by a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jury duty: A period of time spent as a member ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full toss: ball that reaches the batsman witho ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estate sale: A sale of the possessions of a pers ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative gearing: The practice of borrowing and inves ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush medicine: Traditional medical treatments, oft ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mississippi mud pie: A sweet dish that is especially pop ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discovery channel: A major US cable and satellite tele ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destination wedding: A wedding held in an exciting or un ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pack drill: A military punishment involving mar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grasp at straws: To try all possible means to find a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

port sunlight: A small town near Liverpool, Englan ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sky surfing: The sport of jumping from a plane a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

net surfer: A person who spends a lot of time u ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surf lifesaver: A person who is employed at a beach ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creak under the strain: If a system or service creaks under ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a backhanded compliment: A remark that seems to express admi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant aid: Money given by the government to or ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feast of weeks: A Jewish festival that takes place ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the loyal toast: A toast ( = an act of raising your ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protection order: A set of legal measures that are in ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radical chic: Fashionable left - wing views; the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shabby chic: The use of pieces of furniture, cur ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the gilt off the gingerbread: To do or be something that makes a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pearly king: A man who on special occasions wear ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pearl barley: Smooth grains of barley, which are ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a pearl of wisdom: A wise remark. Thank you for those ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave somebody to their own devices: To leave somebody alone to do as th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobile device: Any small computing device, such as ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yule log: A chocolate cake in the shape of a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silver foil: Metal made into very thin sheets th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thread vein: A very thin vein, especially one th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treat somebody like dirt: To treat somebody with no respect a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonsense word: A word with no meaning

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boundary rider: A person whose job is to maintain t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stir your stumps: To begin to move; to hurry

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

central daylight time: The time used in summer in the cent ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern daylight time: The time used in the summer in the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mountain daylight time: The time used in summer in parts of ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charge capping: The act of setting a limit on the a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart quotes: Quotation marks which are typed usi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your good deed for the day: A helpful, kind thing that you do. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deed of covenant: A legal agreement to pay a regular ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

le vice anglais: A French phrase meaning 'the Englis ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vice chancellor: The head of a university in England ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

descend to: To do something that makes people s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love nest: A house or an apartment where two p ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nest box: box provided for a bird to make its ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hornets' nest: A difficult situation in which a lo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mare's nest: A very complicated situation. This ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when push comes to shove: When there is no other choice; when ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hms revenge: A ship commanded by Francis Drake a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bridging loan: An amount of money that a bank lend ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

savings and loan association: An organization like a bank that le ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

germ warfare: The use of weapons of war that spre ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceed from: To be caused by or be the result of ...

١١ ماه پیش

مدال‌های سارا تکلو