سارا تکلو - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bonus item: اشانتیون

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost kitchen: یا dark kitchen رستوران ها و آشپزخا ...

٣ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relaxathon: Relaxathon” یک کلمه ابداعی ( neolog ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slipping in: به آرامی و بدون جلب توجه وارد بحث، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe of the art: خیلی مدرن و به روز و جدید a state ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do let me: فرقش با let me اینه که وقتی با do ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go tigers: اصطلاحی برای تشویق فرد و یا تیم مور ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

didnt mean to: قصدم این نبود عمدی نبود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep getting sick: مدام مریض شدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corn snake: یک نوع مار بدون خطر و بدون سم که بی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a while: چیزی که زمان بره یا طول میکشه It i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get above yourself: از خود راضی مغرور خودت رو بهتر از چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a king’s ransom: پول خیلی زیاد یا شی خیلی نفیس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a waste of space: برای اشخاص یا اشیایی استفاده میشه ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not know whether to laugh or cry: نمی دونه گریه کنه یا بخنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an embarrassment of riches: ۱. وضعیت مطلوبی که گزینه های خوب زی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up: 1. از یه چیزی عقب بمانی بعد سعی کنی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Consensus به معنای اتفاق نظریه که ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: ۱. شروع یک کار جدید یا شروع یادگیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have had a few: Drinking a few alcohol drinks ❝ He ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead with: start with something. "the news on ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colour complement: رنگ مکمل جفت رنگ هایی هستند که بیش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badly affected: تاثیر یا اثر خیلی بد و خیلی شدید و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casualty unit: اورژانس بیمارستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royal arsenal: تأسیساتی در کرانه جنوبی رودخانه تیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash down: محکم زدن به چیزی که بشکنه و بیفته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the pits: خیلی بد افتضاح To be particularly b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

posing pouch: لباس مخصوص آقایان که فقط اندام تناس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheme of thing: در نظر گرفتن همه چیز organized: I w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilt into: متهم کردن مقصر دانستن to make someo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilt into doing: مجبور کردن کسی به کاری با ایجاد حس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starve of: کمبود To not give or have somethin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starve into: To force somebody to do something b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

city gent: A business person, especially a man ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empire line: A style of women's dress with the w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indecent assault: حمله به شخصی به گونه ای که شامل لمس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

struggle along: To continue despite problems. The ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate welfare: کمک های مالی به عنوان معافیت های ما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tragic irony: وضعیتی که در آن چیزی که قرار بود نت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lap dancing: Sexually exciting dancing or stript ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

year of grace: سال تقویمی بعد از تولد مسیح مثلا ۳ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grace and favour: ملکی که توسط خاندان سلطنتی بدون بها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trailer trash: A way of referring to poor white pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ceiling rose: A round object that is fixed to the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt ceiling: The upper limit on the amount of mo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand on your dignity: To demand to be treated with the re ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beneath your dignity: Below what you see as your own impo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dignity in dying: A British organization started by a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jury duty: A period of time spent as a member ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full toss: ball that reaches the batsman witho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estate sale: A sale of the possessions of a pers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative gearing: The practice of borrowing and inves ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush medicine: Traditional medical treatments, oft ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mississippi mud pie: A sweet dish that is especially pop ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discovery channel: A major US cable and satellite tele ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destination wedding: A wedding held in an exciting or un ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pack drill: A military punishment involving mar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

port sunlight: A small town near Liverpool, Englan ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sky surfing: The sport of jumping from a plane a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

net surfer: A person who spends a lot of time u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surf lifesaver: A person who is employed at a beach ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creak under the strain: If a system or service creaks under ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a backhanded compliment: A remark that seems to express admi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant aid: Money given by the government to or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feast of weeks: A Jewish festival that takes place ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the loyal toast: A toast ( = an act of raising your ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protection order: A set of legal measures that are in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radical chic: Fashionable left - wing views; the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shabby chic: The use of pieces of furniture, cur ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the gilt off the gingerbread: To do or be something that makes a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a pearl of wisdom: A wise remark. Thank you for those ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave somebody to their own devices: To leave somebody alone to do as th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobile device: Any small computing device, such as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thread vein: A very thin vein, especially one th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treat somebody like dirt: To treat somebody with no respect a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonsense word: A word with no meaning

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boundary rider: A person whose job is to maintain t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stir your stumps: To begin to move; to hurry

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

central daylight time: The time used in summer in the cent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern daylight time: The time used in the summer in the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mountain daylight time: The time used in summer in parts of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charge capping: The act of setting a limit on the a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart quotes: Quotation marks which are typed usi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your good deed for the day: A helpful, kind thing that you do. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deed of covenant: A legal agreement to pay a regular ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

le vice anglais: A French phrase meaning 'the Englis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

descend to: To do something that makes people s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love nest: A house or an apartment where two p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nest box: box provided for a bird to make its ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hornets' nest: A difficult situation in which a lo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mare's nest: A very complicated situation. This ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when push comes to shove: When there is no other choice; when ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hms revenge: A ship commanded by Francis Drake a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceed from: To be caused by or be the result of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the semantic web: A development of the World Wide Web ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a turn of phrase: A particular way of describing some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manic depression: Bipolar disorder ( = a mental illne ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the butt of something: To be the person or thing that othe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick somebody's brains: To ask somebody a lot of questions ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cudgel your brains: To think very hard

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phone hacking: The activity of finding a way to ac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot the rapids: To go in a boat over part of a rive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the worm will turn: A person who is normally quiet and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worm out of: To make somebody tell you something ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worm yourself into: To make somebody like you or trust ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worm your way into: To make somebody like you or trust ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scatter cushion: A small cushion that can be placed ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

credit agency: A company that collects information ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

through the agency of: As a result of the action of somebo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stack it: To fall over or off something, espe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sack it off: To avoid or stop doing something; t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blink back: To try to control tears or clear yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat fatigues: Clothes that soldiers wear for figh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

truth is stranger than fiction: Used to say that things that actual ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure and simple: Used after the noun that it refers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pure food and drug act: A US law passed in 1906 with the su ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i defy you to do something: زمانی استفاده می شود که از کسی می خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craft knife: A very sharp knife used for cutting ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ultimate frisbee: A team sport that is played by thro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

majority whip: رایکی از اعضای حزب سیاسی در کنگره ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the moral majority: کثریت اخلاقی یک سازمان سیاسی برجسته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake the foundations of something: آسیب جدی یا تغییر اساسی در یک سازما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

konw somebody back ward: آشنایی دقیق با موضوعی مانند فیلم مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boarding kennel: A place where people can leave thei ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruffle somebody feathers: کسی را آزار دادن یا آشفته کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you could have knocked me down with a feather: وقتی خیلی تعجب کردی یا سورپرایز شدی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tar and feather somebody: to cover someone in tar and feather ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

route man: شخصی که مسئول فروش یا تحویل چیز های ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

route one: یک سبک بازی شامل ضربات بلند بلند به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth the path: هموار کردن مسیر برای هدفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth away: حذف مشکلات موانع و . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appointment calendar: یک کتاب یا یک برنامه با فضاهایی برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief of the defence staff: رئیس ستاد دفاع مسئول کل ارتش یک کش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for pitys sake: وقتی که خیلی بی حوصله و عصبی هستید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the salvation army: یک موسسه خیریه بزرگ که مرکزش در بری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloth cap: کلاه پارچه ای لبه دار آقایان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cradle cap: یک نوع حساسیت پوستی که در نوزادان پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concealed carry: حمل پنهان یا حمل سلاح مخفی ، عمل حم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dental dam: ترجمه شده از انگلیسی - بند دندانی ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

variety meats: قسمت خوراکی حیوان کشتار مانند زبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first minister: وزیر اول اسکاتلند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb alert: موقعیتی که یکی می گوید جایی بمب گذا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw up your courage: دل و جرات پیدا کردن یا ایجاد جسارت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw your face up: صورت رو جمع کردن به خاطر درد ، نور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not harm a fly: برای توصیف اینکه کسی بی آزار و مهرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not harm a hair of somebody's head: حتی کوچکترین صدمه به کسی وارد نشود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceed against: شروع به اقدام قانونی علیه کسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring something to a grinding halt: به تدریج سرعت چیزی کم شدن و متوقف ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare your teeth: برای نشان دادن خشم و عصبانیت To sh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be going begging: چیزی که هر کسی می تواند آن را داشته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleeve note: اطلاعاتی در مورد موسیقی یا نوازندگا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a card up your sleeve: داشتن یک طرح، ایده یا مزیت مخفی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have nerves of steel: شجاع و آرام بودن در موقعیت های خطرن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a war of nerves: تلاش برای نگران کردن دشمن و از بین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high beams: نوز بالا اتومبیل The lights on a ca ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full beam: بیشترین میزان نور چراغ ) اتومبیل ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the holy of holies: مقدس ترین معبد یهودیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incapacity benefit: کمک دولت به افرادی که به دلیل ناتوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ignition key: سوئیچ ماشین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dawn chorus: صدای آواز پرنده ها که در سپیده دم ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curry leaf: درخت کاری درخت کاری ( نام علمی: Mur ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

politically incorrect: رفتار یا حرفی یا . . . که از نظر سی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush tucker: هر گونه حیوان وحشی ، حشره ، گیاه یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rip somebody limb from limb: حمله کردن بسیار وحشیانه و خشن به کس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reduce to doing: کسی یا چیزی را به وضعیتی بدتر یا کم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

click rate: میزان کلیک به نسبت کاربرانی که روی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior aircraftman: رتبه ای در نیروی هوایی سلطنتی قابل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior nursing officer: سر پرستار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior common room: اتاقی که برای فعالیت های اجتماعی تو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the senior service: نیروی دریایی سلطنتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow down to: هر کاری که به نفر بهتون میگه انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class warrior: به شخصی گفته میشه که با ناعدالتی در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culture warrior: شخصی که تلاش میکنه ااز ارزش ها و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road warrior: کسیکه بخاطر شغلش خیلی سفر میره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blend into the woodwork: فردی که بسیار خجالتیه و دوست نداره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to grips with something: با چیزی که سخته کنار بیای یا بفهمیش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the grip of something: تجربه کردن چیزی ناخوشایند که کنترلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheduled tribe: نام رسمی یک قبیله در هند که دارای آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the spoils system: سیستم یا عملکردی که در آن مناصب دول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be spoiling for a fight: بسیار مشتاق بودن برای دعوا یا بحث ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammer away at: بدون توقف و با تلاش زیاد کار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coward punch: مشت غافلگیر کننده ناگهانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the straight and narrow: رفتاری صادقانه و اخلاقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

launch yourself into: شروع چیزی با اشتیاق زیاد مخصوصا چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fairer sex: جنس مونث، به طور کلی زنان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of easy virtue: فردی با بی بند و باری جنسی بیشتر در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be on another planet: توجه نکردن به اطراف و داشتن ایده ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee free: نامی طنز برای اعضای کلیسای آزاد اسک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee willie winkie: شخصیتی کودکانه در یک شعر معروف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cool hunter: شخصی که برای شناسایی روندهای آینده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outer belt: جاده ای که در اطراف یک شهر یا شهرک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum pad: پد تمرین یا درام پد ، قطعه ای از تج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pad thai: در تایلند نودل برنج سرخ شده است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the buzzer: انجام دادن کاری در لحظات آخر . . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state publicly: علنا اعلام کردن To state publicly t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper level: بالاترین درجه در جایگاه یا اهمیت . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over a period of time: چیزی که به تدریج اتفاق می افته یا ی ...

١ سال پیش

مدال‌های سارا تکلو