دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٠٦٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢,٨٤٢
لایک
لایک
٩٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٧

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٤٨
رتبه
رتبه در بپرس
٦٣١
لایک
لایک
١٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

خیلی نجیب، خیلی خانوم

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

سر و کله ( کسی ) پیدا شدن، به صورت ناگهانی آمدن مثال : . She suddenly wandered in 2 years ago معنی : دوسال پیش یهویی سر و کله ش پیدا شد.

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

به هم ریختن، از حالت عادی خارج شدن

دیدگاه
٠

پشت دیگران رو خالی کردن

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

معامله کثیف

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٣ بازدید

You just keep throwing parents and children on the streets and take over their homes

٣ هفته پیش
٢ رأی
١ پاسخ
٤٤ بازدید

-I guess it's finally sinking in, What's really happened, What I've lost, No more sucking down a bucket of oysters at the Wharf .

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٧ بازدید

معنی عبارت the craft is a chick thing چیه؟

١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٢ بازدید

سلام معنی عبارت فوق رو تو این جملات میخواستم : - But when Mom dies he's nowhere to be found. - He sent us birthday cards. - Selective memory ?

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٧٠ بازدید

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.