پیشنهادهای صبا راد (١٧)
٣٢
٥ سال پیش
٦
فکر کردن به معنی حدس زدن
٥ سال پیش
٧
ترک کردن
٥ سال پیش
-٢
زخمی کردن
٥ سال پیش
٨
گیر انداختن With this play , I will catch the king من با این نمایشنامه، پادشاه را گیر می اندازم.
٥ سال پیش
١
شب های آتشین
٥ سال پیش
٢
استفاده کردن You never made the most of it ( تو هیچ استفاده ای ازش نکردی )
٥ سال پیش
-١
تعجب کردن
٥ سال پیش
٤٠
تجسم کردن
٥ سال پیش
١
گریه ی مردم
٥ سال پیش
٢
آزادی
٥ سال پیش
٤
تعدادی از مردم
٥ سال پیش
٠
این آسانسور چقدر طولانیه
٥ سال پیش
٧
گنده؛ بزرگ
٥ سال پیش
٢٣
اتفاقا
٥ سال پیش
٣٤
دهنت صاف
٥ سال پیش
٠
صدای مهیب
٥ سال پیش
٢٥
a bomb went off به معنای منفجر شدن یک بمب است .