پیشنهاد‌های علی علیشاهی (٢٥٦)

بازدید
٢٣٨
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لوس و نُنُر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معلومه که آره البتّه که بله

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متعارف سازی شده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جرّ و بحث

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فک زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوله نمک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف شنوی داشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

یه چیزی ( حرفی ) پروندن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اجاره به قیمت تمام شده اجاره به قیمت واقعی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با کمال احترام

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تو هچل

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سنگین دل

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معانی عمیق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوصله داشتن I don't fancy cooking حوصله آشپزی ندارم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبانی در مناقصات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگدل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادگاه چنین حکم کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالی، بالقوه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توامان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خب اینم از این برای همین دیگه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دندان قروچه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره داستانی/حفاظ داستانی در داستان سرایی به وضعیتی اشاره دارد که یک شخصیت داستانی به طرز غیر قابل توضیحی از آسیب یا بدشانسی در امان می ماند، صرفاً ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلشوره داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بفرما برو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قربون قد و بالات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همیار پلیس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی وقته ندیدمت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوسکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر به راه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ خاموش حرکت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضد حال زدن، حال رو گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودخوری نکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی جغد، بوف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو به هم زنی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار به جاهای باریک می کشه، حواست باشه، رقابت شروع میشه ( یک اصطلاح است برای کری خوانی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نه حرف من نه حرف تو [حد وسط]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشفته کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در وضعیت بدی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرض بالا آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی زانو بشینید

پیشنهاد
٠

خبردار شدن، خبر دادن، مطلع شدن It has been brought to my attention that the meeting has been canceled مطلع شدم که جلسه لغو شده خبردار شدم که جلسه لغو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم داستان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی زمان میبره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پای کوبان، در حال دویدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجرا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محبوس، غل و زنجیرشده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بله قربان گو بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با خودم گفتم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار آمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درون پویی کردن