پیشنهادهای امین سیدحکیم (٣٢)
تصرف در ملک دیگران در فقه منوط به طیب نفس مالک است. رضایت و طیب نفس گاهی فعلی و گاهی تقدیری است؛ مراد از رضایت تقدیری آن است که اگر مالک علم به تصرف ...
به عقیده بعض اهل لغت، جهل مقابل حلم است و نه علم. از جهل برمی آید بی صبری و بی حوصلگی و عکس آن است حلم که بردباری است و شکیب.
آنچه به دور آن می گردند و آنچه بستگان به خود را حرکت می دهد. جزاصلی هر حرکت است که سایر اعضایش به طفیلی او محرکند.
ما وَقَعَ لَم یُقصَد و ما قُصِدَ لَم یَقَع. آنچه اتفاق افتاد قصد نشد، وآنچه قصد شد، اتفاق نیفتاد. وَقَعَ => ماضی ساده لم => حرف نفی یُقصَد => فعل مج ...
زائر بر وزن فاعل از ریشه �زَور� است که به معنی تمایل و انصراف است. به واقع کسی که زائر است به سوی کسی یا جایی، از امور و کسان دیگر بریده و منصرف می گ ...
بی انصافی و ندیدن حق را. این کلمه چند بار توسط استاد محمدعلی فروغی در کتاب درخشان �حکمت سقراط و افلاطون� استفاده شد.
هم آهنگی و قبول نسبت به امری
به بازی طلبیدن و داو دادن معشوق، عاشق را به اشارتی پنهانی که اهل دل فهم کنند آن را.
آتش خداوند. در برار نور الله که نور خداوند است. در آیه ۶ سوره همزه به آن اشاره شده. �آتش برافروخته خداوند است. که به دل ها راه می یابد. بی گمان بر آ ...
مجازاً مال دنیا
تباه شدن عقل از کهنگی
سیر و در تماشا در مخلوقات و به این واسطه گشادگی خاطر یافتن.
چیدمان
به مقتضای حال. به مایهٔ سرشت. به رنگ جوهر
این یک عبارت غلط است. ظاهرا از کماکان گرفته شده. ک ( مانند ) ما ( آنچه ) کان ( بود ) . کماکان=چنانکه بود. اما عبارت کمااینکه معنای صحیح نمی دهد و برآ ...
صدیق. بنده خالص خداوند. آنکه پروای غیر او ندارد.
قالب که به وسیله آن چیزی را نظم و ترتیب دهند.
آنچه امید می رود که بشود.
شایسته نیست برای واژه ای برآمده از فرهنگستان، پیشنهاد دیگری داده شود.
وضع قرار گیری اشیا که دلالت بر حالتی و حکمی میکند.
مجموعه حرکات منسجم
آنچه در وقوع آن مانعی نیست
بیرون کشیدن، برگزیدن. از این ریشه است انتخاب ( بر وزن افتعال )
روان
کسی که به علت عمر دراز توانایی خود را از کف داده
وسیله ساختن چیزی را برای رسیدن به امری
شروع به جرم قتل
کسب داده های محرمانه
دیده و دانسته [حقوق] کسی که با ارادهٔ آزاد و علم به چیزی، آن را انتخاب کند.
پی چیزی را گرفتن برای دریافت هر چه بیشتر
وجدان
نرم افزار سوار بر مغز