تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصرف در ملک دیگران در فقه منوط به طیب نفس مالک است. رضایت و طیب نفس گاهی فعلی و گاهی تقدیری است؛ مراد از رضایت تقدیری آن است که اگر مالک علم به تصرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به عقیده بعض اهل لغت، جهل مقابل حلم است و نه علم. از جهل برمی آید بی صبری و بی حوصلگی و عکس آن است حلم که بردباری است و شکیب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنچه به دور آن می گردند و آنچه بستگان به خود را حرکت می دهد. جزاصلی هر حرکت است که سایر اعضایش به طفیلی او محرکند.

پیشنهاد
١

ما وَقَعَ لَم یُقصَد و ما قُصِدَ لَم یَقَع. آنچه اتفاق افتاد قصد نشد، وآنچه قصد شد، اتفاق نیفتاد. وَقَعَ => ماضی ساده لم => حرف نفی یُقصَد => فعل مج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زائر بر وزن فاعل از ریشه �زَور� است که به معنی تمایل و انصراف است. به واقع کسی که زائر است به سوی کسی یا جایی، از امور و کسان دیگر بریده و منصرف می گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی انصافی و ندیدن حق را. این کلمه چند بار توسط استاد محمدعلی فروغی در کتاب درخشان �حکمت سقراط و افلاطون� استفاده شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم آهنگی و قبول نسبت به امری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بازی طلبیدن و داو دادن معشوق، عاشق را به اشارتی پنهانی که اهل دل فهم کنند آن را.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتش خداوند. در برار نور الله که نور خداوند است. در آیه ۶ سوره همزه به آن اشاره شده. �آتش برافروخته خداوند است. که به دل ها راه می یابد. بی گمان بر آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجازاً مال دنیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تباه شدن عقل از کهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیر و در تماشا در مخلوقات و به این واسطه گشادگی خاطر یافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیدمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به مقتضای حال. به مایهٔ سرشت. به رنگ جوهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این یک عبارت غلط است. ظاهرا از کماکان گرفته شده. ک ( مانند ) ما ( آنچه ) کان ( بود ) . کماکان=چنانکه بود. اما عبارت کمااینکه معنای صحیح نمی دهد و برآ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدیق. بنده خالص خداوند. آنکه پروای غیر او ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قالب که به وسیله آن چیزی را نظم و ترتیب دهند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آنچه امید می رود که بشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شایسته نیست برای واژه ای برآمده از فرهنگستان، پیشنهاد دیگری داده شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وضع قرار گیری اشیا که دلالت بر حالتی و حکمی میکند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجموعه حرکات منسجم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آنچه در وقوع آن مانعی نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیرون کشیدن، برگزیدن. از این ریشه است انتخاب ( بر وزن افتعال )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که به علت عمر دراز توانایی خود را از کف داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ساختن چیزی را برای رسیدن به امری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شروع به جرم قتل

پیشنهاد
٠

کسب داده های محرمانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیده و دانسته [حقوق] کسی که با ارادهٔ آزاد و علم به چیزی، آن را انتخاب کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پی چیزی را گرفتن برای دریافت هر چه بیشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وجدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نرم افزار سوار بر مغز