تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Cookie butter، یک خمیر غذایی است که عمدتاً از خرده های کوکی، چربی، آرد و شکر تهیه می شود. مواد با هم مخلوط می شوند تا روی ساندویچ قابل پخش شدن باشد. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از تِم های قابل انتخاب در اینستاگرام.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"شُفُل" ، shofol "ش" و "ف" با آوای پیش. سوت، سوت زدن، مراجعه شود به " شُفُل انداختن" گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"شُفُل انداختن" "شُفُل" ، shofol "ش" و "ف" با آوای پیش. سوت، سوت زدن، سوت زدن با گذاشتنِ انگشتان شصت و اشاره در دهان و دمیدن بین آنها. گویش مردم ش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شانه سروو ، shaneh saroo هُد هُد گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شو کور ، show koor به معنی خفاش گویش مردم شاهرود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کُلُخ پُز"، Kolokhpoz "ک" و " ل" و "پ" با آوای پیش. نوعی پختن سیب زمینی و چغندر، از طریق دفنِ آنها زیر کلوخ های داغ. گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کِشتِه" "ک" و "ت" با آوای زیر. برگه ی زردآلو گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کِلاچانو" "ک" با آوای زیر. کلاغِ زاغی به رنگ سیاه و سفید با دم بلند. این پرنده شکارچیِ تخم ها و جوجه های سایر پرندگان و همچنین مهاجم به محصولات زرا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کَلماس" ، kalmas "ک" با آوای زبر و "ل" با آوای سکون آفتاب پرست، مارمولک گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"بَلغاس"، balghas "ب" با آوای زبر و "ل" با آوای سکون قورباغه گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" پِس شدن" "پ" با آوای زیر لوچ شدن گویش مردم شاهرود. آلوچه بُخوردُم، دستام پِس هابیه. آلوچه خوردم، دست هایم لوچ شده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِس" ، pes "پ" به آوای زیر لوچ، لوچ شدن گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"تِخ تِخانو" tekh tekhanu هر دو "ت" به آوای زیر قلقلک، قلقلک دادن گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درغاله ( مخفف دره غاله ) . راه بینِ دو کوه غاله: ( پسوند ) مزید مؤخر و علامت تصغیر می باشد. مانند داس غاله، جزغاله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنجاره یا کنجاله باقیمانده ی کنجد یا سایر دانه های روغنی پس از آنکه روغن آن را گرفته باشند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کِلیندون" "ک" با آوای زیر سیستمِ قفل های چوبی که در قدیم پشت درب نصب می کردند را "کُلون" می گفتند. بر روی دیوارِ مجاور درب، سوراخی تعبیه می شد که ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کُلون" "ک" و "ل" با آوای پیش قفل های چوبی که در قدیم پشت درب نصب می کردند. کلید آنها نیز از چوب ساخته می شد. بر روی دیوارِ مجاورِ درب - معمولا س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" اِنگی" " ا" با آوای زیر و "ن" ساکن زنبور زرد رنگ که بزرگتر از زنبورهای معمول است. گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" غُطّو خوردن"، ghottow "غ" با آوای پیش و "ط" مشدد آبتنی کردن، غوطه ور شدن گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" اَلِّتوک" الفبا آوای زبر، "ل" با آوای زیر و مشدد. کسی یا وسیله ای که درگیرِ مشکلات متعدد است. گویش مردم شاهرود. " دِگِه مِن اَلِّتوکُم " یعنی: م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دِشِلقیدن" "د" و "ش" با آوای زیر. پیچ خوردن پا و فرود آمدن گویش مردم شاهرود. اِز جو که بِپِریوم پام دِشِلقی. یعنی: از جوی که پریدم پایم پیچ خور ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادر، گویش مردم شاهرود. . هِمینکه مِن برفتُم زیرِ کرسی هِنِندانُم چِرِه باجی بِتِرسی به محض اینکه من زیر کرسی رفتم، نمی دانم که مادر برای چی ترسید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"چِکولیدن"، "چ" با آوای زیر ور رفتن با چیزی یا کسی، تحریک کردن، کسی را وادار به عکس العمل کردن، گویش مردم شاهرود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"دِنِچِکول"، "د" و "ن" و "چ" به آوای زیر. وَر نرو، تحریک نکن، روی اعصاب نرو. از مصدرِ "چِکولیدن" گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"سر قِلیفی" ، ق با آوای زیر نوعی نان، یا به سبکِ امروزی کیک که آنرا درونِ درب قِلیف می پختند. به آن کُماچ نیز می گویند. به دلیلِ جنسِ دربِ قِلیف که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" قِلیف" ، ق با آوای زیر دیگ مسی کوچک است تا سایزِ ده یا دوازده نفره، درب دار ، با دو دسته مسی در دو طرف. گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�مسافرخانه، مهمان پذیر محل اقامت یا محل خوابی است که تخت های یک اتاق را به مسافر اجاره می دهد و در واقع یک اتاق توسط چند نفر بطور اشتراکی بهره بردار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" عِشنِفِه" ، "ع" و "ن" و "ف" به آوای زیر به معنی عطسه گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دُمبِ لَغلو" ، dombe laghlow بچه قورباغه گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیچو، sichow قره قروت گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"اِندِمِش" ، به کسرِ الف د م میل، رغبت اندمش بطور معمول با فعل منفی بکار می رود. اندمشم نمی کنه برم طرف غذا. یعنی میلی به غذا ندارم. گویش مردم شاه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" تِویر" به کسر ت به معنی آفتاب، در آماج نور مستقیم خورشید متضاد آن: " نِسوم " به معنی سایه گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" نِسوم" به کسر ن به معنی سایه زمینی که آفتاب گیر نباشد. گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" چُلمِه" به ضم چ وبه کسر م خوشه های فرعیِ کوچک تر که به خوشه ی اصلی چسبیده اند را "چلمه" گویند. چلمه ی انگور گویش مردم شاهرود.

پیشنهاد
٠

"تیر کمانِ حسن و حسین"، رنگین کمان، قوس قزح گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت موجیِ کرم وار در روده. peristalsis - a wave - like motion in your intestines - moves food through your digestive system پریستالسیس - یک حرکت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کِلون" به کسر ک به معنی بزرگ. گویش مردم شاهرود. "خردِ کلون خور" اشاره دارد به: " فرزندِ کوچک ترِ خانواده که متعرض برادران بزرگ تر است"

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" گُمبِل" ، به ضم گ و کسر ب قدم بزرگ، قدم های در حالِ دویدن، گویش مردم شاهرود دو گمبل یکی کرد و در رفت. یعنی با گام های بلند و سریع فرار کرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" کونِ زِنگیچِه ، انتهایی ترین نقطه ی آرنج در وضعیتی که ساعد به سمت بازو خم شده باشد. گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"زِنگیچِه" ، به کسرِ ز و کسرِ چ آرنج گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"شُدرُم" ، به ضم ش و ر قطره های ریز آب همراه با مِه غلیظ. گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"خو" با تلفظ " khoo" بخشی از زمین باغ که با خاک مرزبندی و از سایر بخش ها جدا می شود. و در یک خو مثلا بادمجان و در خوی دیگر گوجه فرنگی می کارند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" خو" با تلفظ " khow" به معنی خواب گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" وَخِستِن" به فتح و، به کسر خ و ت بلند شدن، برخاستن گویش مردم شاهرود. صرف فعل گذشته ساده آن به صورت ذیل است. وخستوم، وخستی، وخست وخستیم، وخستین، و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بِچُف" به کسر ب و ضم چ میک بزن، بمک از مصدر چُفیدن به معنی مکیدن، گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" چُفیدن" به ضم چ مکیدن، میک زدن، گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"خُسُمبِه" به ضم خ و سین، و به کسر ب، پُر خواب، کسی که بیش از اندازه می خوابد. گویش مردم شاهرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"اِشتو" به کسر الف، به معنی عجله، تعجیل، شتاب گویش مردم شاهرود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" واشِلو" "ش" با آوای زیر به معنی داس، گویش مردم شاهرود.