پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٥٧١)
کودن ( پرنده ) غاز احمق بوبی
بایستن
از هم باز کردن جدا کردن تراشیدن تکه از چیزی را کندن چیزی را شکستن به منظور جدا کردن بخشی از آن
به شدت چرخیدن
برای تاثیر روی کسی یا چیزی از جادو و طلسم استفاده کردن
In fact Actually
نادان، دهاتی، روستایی
با اینکه هر چند اگر چه با وجود این که
شاخص اجتماعی
مایوس و نا امید شدن در رابطه عاشقانه دل شکسته شدن
( of situations, moods, or relationships ) to become unpleasant or unsuccessful ناخوشایند یا ناموفق شدن رابطه که آخرش به جدایی و طلاق ختم میشه ( of ...
از کسی پول درخواست کردن
زمینه چیزی را فراهم کردن در مسیر قرار دادن
زمینه چیزی را فراهم کردن
پرخوری کردن به حدی که مجبور به بالا آوردن غذا میشه
chicken tender مرغ سوخاری
مرغ سوخاری chicken tender
شارژشده شارژ پرتنش پرهیجان، پراضطراب
به نکته ای اشاره کردن
غیر فنی
چیزهایی که باعث رفتار فرد می شود یا شخصیتش را شکل می دهد.
سوء تفاهم یا ارتباط نادرست که در آن دو یا چند نفر درک متفاوتی از یک موقعیت دارند که منجر به سردرگمی یا اشتباه می شود. همچنین در زمینه های فنی، می ت ...
In agreement
تعدیل نیرو کردن
تعدیل نیرو کردن قسمتی از کارمندان را کاهش دادن
با سرعت زیاد به میزان زیاد
کاربر گرا کاربر محور
سیروان زارعی عزیز تو اون کتاب نوشته brought in by airplane نه airport با هواپیما وارد کردن /آوردن
بعد از مدت زمان کوتاهی
تیوپ های پلاستیکی بلند
بهره بردن استفاده کردن، سود بردن استثمار کردن سوءاستفاده کردن از چیزی بهره بردن از ضعف کسی استفاده کردن
استفاده از انرژی های تجدید پذیر در ساختمان برای تامین نیرو
تجربه کردن
به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و داغ هم میگن
به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و داغ هم میگن
درخواست تقاضاشغل برای شرکت هایی که در روزنامه آگهی نداده اند ولی شما دوست دارید آنجا کار کنید و درخواست میدهید که ببینید به شخصی با مهارت های شما نیا ...
درخواست تقاضا شغل برای شرکت هایی که در نیازمندیهای روزنامه آگهی داده اند
قدرت محض
تخریب کردن ( شخصیت ) به باد انتقاد گرفتن
در آینده
کند عمل کننده
تک فازی تک بخشی
Rhythm of life
نظم شبانه روزی
کار کردن اهمیت کمتری از زندگی کردن دارد
چرت زدن
چرت زدن
به خواب رفتن خوابیدن
کاری که فعلاً در دست است، کار فعلی، کار در پیش
برنامه ریزی کردن برای یک مصاحبه
به خوبی نوشتن
توانایی ها و مهارت های خود را در بهترین وجه ممکن ارائه دادن
تجمع سیاسی
غیر متخصص غیر کارشناس، فاقد اطلاعات اختصاصی یا تجربه در زمینه ای
غش کردن بیهوش شدن محرمانه کردن ( اطلاعات و. . . ) مخفی کردن خاموش کردن ( چراغ ) تاریک کردن ( خانه ) سانسور کردن خفه کردن بی توجهی کردن نادیده گرفتن
مثل پرنده کم خوردن تعبیر کردن بازی کردن مدام از کسی انتقاد کردن
شوک فرهنگی
به صورت مستقیم دیدن یا تجربه کردن
خیلی متفاوت بودن
طعم سبک زندگی تجربه از سبک زندگی
با سرعت سرسام آور حرکت کردن با حداکثر سرعت حرکت کردن
مسئول و پاسخگو چیزی کردن
مسئول و پاسخگو چیزی کردن
مسئول و پاسخگو چیزی کردن
متحد شدن دست به دست هم دادن
Get together دو هم جمع شدن یک گروه شدن متحد شدن دست به دست هم دادن
تمام لباس هایی که یک طراح فشن می تواند در یک طبقه بندی خاص تولید کند.
مزیت برتری، چیزی که آدم را از بقیه جلو بیندازد
مزیت برتری، چیزی که آدم را از بقیه جلو بیندازد
دوره ای از سفر و کار در کشوری دیگر، اغلب برای مدت طولانی، که در آن افراد هزینه های سفر خود را با کار کردن تأمین می کنند. این راهی برای ترکیب گردشگری ...
ترکیب بین کار حضوری و دورکاری
مرکز بهداشت و درمان
یک نوع بیماری یا عارضه بسیار نادری است که نوزاد هنگام تولد هر دو دست و دو پا را به صورت همزمان ندارد
in a liquid containing salt or vinegar شور شور ( سبزیجات ) ترشی شده خمار مست
شورشیان مسلح
وسیله نقلیه که به صورت انبوه در کارخانه تولید میشود و در آن دستکاری صورت نگرفته برای بهتر شدن و ارتقا یافتن جهت شرکت در مسابقات
خودرو که به صورت انبوه در کارخانه تولید میشود و در آن دستکاری صورت نگرفته برای بهتر شدن جهت مسابقات
مقدار کمی از مدرک و دلیل
اموال مسروقه
زمانی که شخصی شغل یا مقامی مهم، به ویژه در دولت، دارد مدت زمانی که یک شخص در یک مقام انتخابی خاص خدمت می کند
زمانی که شخصی شغل یا مقامی مهم، به ویژه در دولت، دارد مدت زمانی که یک شخص در یک مقام انتخابی خاص خدمت می کند دوره تصدی گری و داشتن مسئولیت در یک شغل
trench حفره، گودال، چاله در زبان ژاپنی
نماشویی
برای/به ( مدت زمانی ) طول کشیدن
عمر کردن دوام آوردن ادامه داشتن طول کشیدن
برای/به ( مدت زمانی ) طول کشیدن
حرکت شناس، کینِزیولوژیست، متخصص حرکت شناسی
This comes from a Japanese word that means delicious
اسم نویسی ثبت ثبت نام نام نویسی کارت اتومبیل شماره گذاری ( وسیله نقلیه )
نشئه تحت تأثیر مواد مخدر هیجان زده مضطرب، آشفته
رفع اتهام اسم خود را مبرا کردن تبرئه کردن برطرف کردن ( اتهام ) ، مبرا کردن
رفع اتهام اسم خود را مبرا کردن تبرئه کردن برطرف کردن ( اتهام ) ، مبرا کردن
رفع اتهام اسم خود را مبرا کردن تبرئه کردن برطرف کردن ( اتهام ) ، مبرا کردن
رفع اتهام اسم خود را مبرا کردن تبرئه کردن برطرف کردن ( اتهام ) ، مبرا کردن
سیرتوین نوعی پروتئین که در تنظیم فرآیندهای سلولی از جمله پیری و مرگ سلول ها و مقاومت آنها در برابر استرس نقش دارد.
عصاره سبزیجات آب سبزیجات
آب گوشت عصاره گوشت
در اوایل مخالف in the late در اواخر
ایده گرفتن
طرح مهندسی
تحریک کردن برانگیختن
لش کردن وقت را به بطالت گذراندن
چیز نتیجه بخش ( معمولا از جنبه مثبت ) چیزی که پیامد مثبت ادامه داری رو داره
حس موفقیت
سرکوب کردن محدود کردن
کارشناس مدیریت
آدم سرسخت و خودخواه Tough and cynical
کوتاه نیامدن
گذشت آن روزهایی که. . .
سبک ثانویه یا فرعی سبک تابع
( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) افزایش یافتن به سرعت رشد کردن سریع قد کشیدن مواد مخدر ( به خود ) تزریق کردن
( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) افزایش یافتن به سرعت رشد کردن سریع قد کشیدن
افراط و اغراق
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
Turn upside down
متعهد مطیع
میان بر از هم گسسته تقسیم شده مجزا دارای اختلاف عقیده
دارای اختلاف عقیده
Toing and froing
در جا زدن
در جا زدن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول
فرد بی خاصیت
با شکست مواجه شدن
مایه شرم مانع
مصمم تر شدن دو برابر کردن
افزایش یافتن زیاد شدن سوار ( اسب و . . . . ) شدن
عزم خود را جزم کردن مصمم شدن
بلوک سنگفرش
paving stone
عدم توجه
به سرعت رفتن به سرعت دور شدن
( سیم برق ) متصل شده به زمین
شبکه برق
butting heads
گروه های سنی
اگر به صورت جدا باشد یعنی in it معنیش میشه : قسمتی یا بخشی از چیزی غرق شدن یا کاملاً درگیر شدن در یک موقعیت
In charge or in control of a situations
In charge or in control of a situations
برو! برو دنبال کارت! به تحصیل رفتن به مدرسه رفتن عامل کمک کننده بودن به دردبخور کاربلد اعطا شدن اصلی اولیه قابل اعتماد
به طور مسحورکننده به طور مجذوب کننده
با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
مدرک شناسایی
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
act in a way contrary to one's own interests مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
با اشتیاق کاری را شروع کردن غرق شدن در فرورفتن به فرو کردن زدن به در آب شیرجه زدن به درون چیزی پرتاب کردن
دل به دریا زدن ازدواج کردن
در کاری استعداد داشتن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
کسی که دوره اش به سر آمده ( به علت سن بالا )
سن مادر یا پدر کسی را داشتن ( استعاری )
قوی و سالم ( با وجود کهولت سن )
پیر قدیمی
دوران پیری دوران سالخوردگی
پیرتر از سن شکسته تر از سن
از کودکی
از کودکی
فرد جوان و پرانرژی
سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
سالم و سر حال ( جسمی و روانی )
صحیح وسالم در سلامت کامل
روفرم آماده ( از نظر جسمی )
امیدی دوباره به زندگی
زنده و سرحال
در سلامت کامل
در سلامت کامل
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
نیمه عشایری
به موضوعی رسیدگی کردن
در حقیقت
the skateboarder grinds across the edge of the box on his front truck.
رد کردن نادیده گرفتن
همراهی کردن تظاهر کردن, به تظاهر همراهی کردن هم نوازی کردن فریب دادن همراهی کردن ( در بازی )
با تحقیر ( به کسی ) نگریستن ( کسی را ) پست و حقیر دانستن
به سمت جایی رفتن
موزه میراث فرهنگی
خوراکی تجمع شمشیر باریک قایم کردن عمل جراحی لاغری عمل برداشتن چربی یا پوست اضافی چین دار کردن جا دادن
خیرخواه مهربان خوش قلب دوست دار
خیرخواه مهربان خوش قلب دوست دار
خیرخواه مهربان خوش قلب دوست دار
کار درست و مناسب و حقی که باید انجام گیرد
فهمیده خوش فکر
بهداشت عمومی دهان و دندان
کارشناسی ارشد بهداشت عمومی مدرک کارشناسی ارشد در بهداشت عمومی
رد کردن ( دعوت یا پیشنهاد ) turn down
هم رده ( از نظر کسب موفقیت یا مهارت )
احساس یا ارتباطی که در درون شما وجود دارد برای جایی که زندگی میکنید یا اجداد شما قبلا در آنجا زندگی می کردن
به زور وارد شدن
به زور وارد شدن
نهادینه شده ریشه کرده
ارتباط داشتن
مخارج خانوار
چیزی هایی که ارزش آنها قابل مشاهده نیست مانند دانش دارای ارزش معنوی
در مفهوم اصطلاحی خود را در چیزی غرق کردن
تشریح کننده اعصاب نوروآناتومی شناس پی کالبدشناس ( بخشی از کالبدشناسی که با سلسله ی اعصاب سروکار دارد )
در مقابل در جلو
مطمئن بودن که
مطمئن بودن که
در شغل و حرفه خود پیشرفت کردن
سرزمین مافیا سرزمین اوباش
دست ساز relating to or characteristic of a skilled craftsperson who uses traditional ways to make something a product, food, or drink made by hand ...
ناتوان در انتخاب ( به خاطر داشتن گزینه های زیاد )
رنده گرد رنده مشته
از طریقی تماس برقرار کردن خبر دادن، ندا دادن، اطلاع دادن
خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خود را زدن
خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خود را زدن
خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خود را زدن
خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خود را زدن
هفت خان رستم کار بسیار سخت و نشدنی
هفت خان رستم کار بسیار سخت و نشدنی
a form of poetry ( traditionally in the first person ) that uses metered verse to comment on social issues کلام شعر شفاهی
دزدکی در رفتن
اشتباه در چیزی
اشتباه کردن
منطقه ای از زیستگاه که جمعیت های حیات وحش را که توسط فعالیت های انسانی از هم جدا شده اند، مانند جاده ها، به یکدیگر متصل می کند
اثر منفی گذاشتن بر روی کسی یا چیزی
راه جنگلی یا کوهستانی path through woods or dense forest
refers to materials used to make roads
رهبر یک گروه یا سازمان بودن
به وجود آمدن ایده ای در مورد چیزی
هیدروژنه شده هیدروژنه
چربی ترانس نوعی چربی غیراشباع است که در غذاها وجود دارد.
چربی ترانس نوعی چربی غیراشباع است که در غذاها وجود دارد
قطعا بدون شک از عبارت If the shoe fits, wear it برای تصدیق یا تایید یک ویژگی فردی در کسی به کار می رود. بر فرض مثال کسی از شما می پرسد که آیا او احم ...
جلو زدن ( فیلم، کتاب ) رد کردن
نفس خود را حبس کردن ( از روی ترس یا حیرت ) نفس تازه کردن
خسته و درمانده کردن کسی با چیزی
احساسات یا انرژی یا منابع را تهی کردن، هدر دادن ، خالی کردن
شیفته افراد مشهور ( هنرپیشه، خواننده و . . . )
شیفته افراد مشهور ( هنرپیشه، خواننده و . . . )
این بدان معنا نیست
درگیر تعارض شدن یا وارد اختلاف نظر شدید شدن
پوره ذرت پولنتا فرنی ذرت
علاقه خود به چیزی را با گذر زمان از دست دادن از بین رفتن ( مدل مو ) بلند کردن ( مو ) بلند شدن ( عادت را ) کنار گذاشتن بزرگتر شدن ( طوری که دی ...
علاقه خود به چیزی را با گذر زمان از دست دادن از چیزی نشات گرفتن از چیزی ریشه گرفتن
سطح بالا
در آینده ای دور
آینده ای دور
تک مهارتی
تک مهارتی
اهدا کننده کمک مالی اهدا کننده کمک هزینه ( تحصیلی و. . . )
بدون وقفه یکجا، یکباره
درخشش کردن تابیدن نرم درخشش تابش نرم
درخشان درخشش دار
نگه داشتن ذخیره کردن
در برخی محافل
برنامه نویس وب یا نرم افزار
able to get along well together friendly and pleasant مهربان خوب دوست داشتنی
کمودور ۶۴ یا به اختصار C64 یا CBM 64، نوعی رایانه های خانگی با پردازنده ۸ بیتی است
بیانیه اجتماعی ارائه دادن
جدا شده قطع شده مجزا شده
مصاحبه ای برای سنجش و ارزیابی weed out unqualified candidates
راهنمایی نکته، نصیحت
راهنمایی نکته، نصیحت
به شکل دیگری درآمدن
تبدیل شدن شکل دادن
اعجوبه نوظهور
complete agreement with used to express complete agreement with something just said
خوب طراحی شده خوب رسم شده
دلیل و منطق
کلاب شرط بندی
با توجه به زمان که
در طول دوران
هر چیزی که فکرشو می کنید رو من امتحان کردم
پر کشیدن پرواز کردن و رفتن
شمردن افراد
کسی که در رفتار و نگرش و ایده قدیمی و محافظه کار هست
it takes less time for trends to come and 'go
مورد خشونت جنسی قرار گرفتن
مناظر سرسبز
ییلاقات سرسبز انبوه
به نصف کاهش یابد
شوهر زن بدکاره
شکل دایره ای که معمولا روی سر یک کاراکتر ( توی کارتون و . . . ) میاد و دیالوگ هاشو تو اون دایره مینویسه
دوست نزدیک شخصیت ثانوی
نسبت به چیزی یا کسی برتری داشتن به زور بر کسی یا چیزی غلبه کردن
money or goods taken by a thief or burglar.
Ridiculous
اغراق کردن
روغن یامرهم معطر، سنبل هندی
شرکت کوچک خانوادگی
Multinational company
چیزی را به کسی گفتن تمام کردن یا اتفاق افتادن چیزی را به کسی اطلاع دادن
سوپ وان تان سوپ چینی با دامپلینگ و گوشت چرخ کرده ادویه دار و سبزیجات که به عنوان پیش غذا سرو میشود
سوپ وان تان سوپ چینی با دامپلینگ و گوشت چرخ کرده ادویه دار و سبزیجات که به عنوان پیش غذا سرو میشود
مسئولیتی را قبول کردن
بدن کسی را خوش فرم و قوی و خوش هیکل کردن
وقت تلف کردن با چیزی ور رفتن سر به سر کسی گذاشتن وقت کسی را تلف کردن
با چیزی ور رفتن
چمباتمه زدن نیم خیز شدن خم شدن به یک طرف خم شدن to crouch or squat down slightly
انگشت کردن دست مالی کردن
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
هل دادن فشار وارد کردن تحت فشار قرار دادن
کبوتر با کبوتر باز با باز
هیج جا خونه خود آدم نمیشه
بیا ببینم چند مرده حلاجی
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
کسی که اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر] دارد
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر]
اثر موفق و پربازدید اینترنتی
حکم فرما شدن پدیدار شدن
با قدم اندازه گیری کردن توقف مداخله یا دخالت دادن خود با کسی یا چیزی؛ دور شدن از کسی یا چیزی To avoid a conflict; to back down to take steps dow ...
dry - cured salted Italian ham usually sliced thin
creating the sounds of the cinema
به سرعت رفتن با عجله بردن به سرعت به جایی رفتن
holder of the snake
Circle of little animals in Latin
( به ایده ای ) رسیدن فکر ( چیزی را ) کردن به دست آوردن
واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کسانی گفته می شود که بدنی مردانه و آلت تناسلی مردانه دارند اما رفتار زنانه دارند و همچنین در جامعه خود را به عنوان ز ...
واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کسانی گفته می شود که بدنی مردانه و آلت تناسلی مردانه دارند اما رفتار زنانه دارند و همچنین در جامعه خود را به عنوان ز ...
شلوارک جین
Good dick or good sex
Abbreviation for dick
کثافت
سکو مدال
فلیکس باومگارتنر ( به آلمانی: Felix Baumgartner ) ( زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۹۶۹ میلادی؛ زالتسبورگ، اتریش ) نخستین چتربازی است که با سقوط آزاد و بدون وسیلهٔ ن ...
مشاع دارای مالکیت مشترک
نعوض صبحگاهی
شاد شدن
نظر دادن اظهار نظر کردن
نظر دادن اظهار نظر کردن
the process of connecting a borrower and a lender for a non - traditional, smaller loan. A borrower usually uses microloans if they do not have acces ...
کسی را سر جایش نشاندن ( استعاری )
سفر کسل کننده و خسته کننده شخص احمق و عجیب و غریب
آره یا نه
بسیار مهم و تاثیرگذار بودن
دچار دردسر
مسئله بغرنج
مسئله بغرنج
Something that is hip is very cool or stylish
هر چقدر هم که احمقانه به نظر برسد
به حراج و مزایده گذاشتن
بخشی از کسب و کار که بر محصولات و خدمات مرتبط با تفریح، سرگرمی، ورزش و گردشگری متمرکز است.
به ( مبلغ/مقدار و. . . خاصی ) رسیدن ختم شدن
اصلاح برنامه درسی
تکه تکه کردن خرد کردن
اعتنا نکردن محل نگذاشتن، نادیده گرفتن پاک شدن ( با برس )
نمونه سوالات امتحانی ادوار گذشته
کشتی حمل و نقل وسایل نقلیه چرخدار
شاهین معمولی
موج مغناطیسی
روتاویروس یک ویروس بسیار مسری است که باعث اسهال می شود. قبل از تولید واکسن، اکثر کودکان حداقل یک بار در سن 5 سالگی به ویروس آلوده شده بودند. اگرچه عف ...
شاهین معمولی
سورتمه
تخته سواری روی آب کایت سواری بر روی آب
سرفه برای بیرون اوردن خلط، سینه صاف کنی
عالی معرکه
refers to a ship with out any sails
نوشته افزار رومیزی اداری
جذب ( بازیکنان حرفه ای و . . . ) استخدام بازیکن جدید زبان اشاره امضا عمل امضا کردن
هود آشپزخانه
Don’t invest all your efforts or attention in just one thing
از صمیم قلب خواستن چیزی
become law
به طور خلاصه به طور خلاصه بیان کردن
در بحثی چیزی که دونفر هرکدوم دارن حرف خودشون رو میزنن بدون اینکه نظر مقابل رو درنظر بگیرن هر کسی حرف خود را میزند.
با سرعت حرکت کردن رد شدن
همه چیز را بدون هیچ مشارکتی از جانب خود خواستن
feel proud / very pleased because of something good that you did
looked depressed/sad
همه چیز را بدون هیچ مشارکتی از جانب خود خواستن
یه معنیش هم میشه pimp
ادامه نده
کمی مقدار کمی اندک
گفتن یا انجام کارهایی که باعث می شود کسی به یاد بیاورد که شکست خورده یا اشتباهی داشته است
گفتن یا انجام کارهایی که باعث می شود کسی به یاد بیاورد که شکست خورده یا اشتباهی داشته است
be good at maths
"شجاعت و جرات ناشی از مستی"
"شجاعت و جرات ناشی از مستی"
دادستان کل دادستان مدعی العموم
لعنتی به طرز فوق العاده ای
پیچ و بست ضامن
دکل مخابراتی
مرکز کاریابی
نماینده مجلس
پایتخت ایالت
نفربر زرهی
Explanation of benefits
دکترهایی که تحت قرارداد ( در پوشش بیمه ای ) نیستن
ردیفگر دندان
بند چسبی
گن لاغری
شرت لامبادار نوعی شورت سکسی زنانه
افسر آموزش سربازان در دوره آموزشی
سکس کردن
احساس گناه از خوشحالی بابت ناراحتی دیگران احساس گناه از شماتت کردن دیگران
پادو رستوران ( کسی که آب سر میز می آورد و ظرف ها را به آشپزخانه می برد )
جمع کردن ظرف ها
ظرف ها را جمع کردن
خوراک سریل گرم
مورد تمسخر قرار دادن هو کردن با دست علامت فاک نشان دادن
گنجه چینی آلات قفسه کوچک لانه
چراغ سقفی
بریدن یا دور کردن چیز دیگر
اینجا here
گواهی پذیرش تابعیت
مترادف breastfeeding
در طول هفته/ماه، پیش از قبلی
کسی که در خوابگاه در بستر مجاور می خوابد هم خوابگاه
چیزی را تو روی کسی زدن به روی کسی آوردن مالیدن
پر فروش پر طرفدار
برو ته صف
ترفند حقه نوعی از اجرا
جمع کردن وسایل
جواب ها را رأی گیری کردن
زونکن
زونکن کلاسور ۳ حلقه ای
کلاسور سه حلقه ای
بفرمایید در مفهوم اجازه دادن
آدم احمق آدم عوضی
آدم احمق آدم عوضی
مسئول چمدان برهای هتل محل تماس با چمدان برهای هتل
عقیده ( یا عقاید ) سیاسی
خرک در ورزش ژیمناستیک
در پارک بازی کودکان
امنیت شغلی ایمنی کار
بسیار جلو تر بسیار دور تر
به اندازه ای که می توان از چیزی مخصوصاً الکل مصرف کرد
قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال های بین : برای دختران ۱۰ تا ۱۴ برای پسران ۱۲ تا ۱۶
قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال های بین : برای دختران ۱۰ تا ۱۴ برای پسران ۱۲ تا ۱۶
قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال های بین : برای دختران ۱۰ تا ۱۴ برای پسران ۱۲ تا ۱۶
راه اندازی کردن یا بوت کردن ( به انگلیسی: Booting ) ، بارگذاری سیستم عامل در حافظه کامپیوتر است که معمولاً از درایو دیسک سخت و گاه گاهی از روی دیسک ن ...
راه اندازی کردن یا بوت کردن ( به انگلیسی: Booting ) ، بارگذاری سیستم عامل در حافظه کامپیوتر است که معمولاً از درایو دیسک سخت و گاه گاهی از روی دیسک ن ...
در یک نوع، سبک یا رنگ خاصی لباس پوشیدن
به پولش می ارزد
اسباب خانه ( به ویژه ظروف آشپزخانه )
واحد توزیع
خرید خانه را انجام دادن مایحتاج خانه را خریدن و با go shopping فرق دارد Go shopping یک عادت تفریحی است و ما برای خرید لباس ، کتاب و . . . استفاده ...
مخاطبین مورد نظر و هدف
در مورد دوم
در خوردن مشروب زیاده روی کردن عیاشی کردن میگساری کردن
باده گساری می گساری
کالسکه بچه
حفاظ، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه A mantlet was a portable wall or shelter used for stopping projectiles in medieval warfare
ترس ( نوعی جنگ افزار ) A mantlet was a portable wall or shelter used for stopping projectiles in medieval warfare
Rizz is short for “charisma, ” and it simply means an ability to charm and woo a person
to attract someone's attention and make them like you in a romantic or sexual way, or to try to do this by behaving in a particular way
to attract someone's attention and make them like you in a romantic or sexual way, or to try to do this by behaving in a particular way
کمد عتیقه
برند تولید پارچه و لباس
اولین وسیله ساخت بشر از سنگ وسیله برای برش چوب و شکار حیوانات و . . . .
صندل رو فرشی
سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی یا سنگی ساخته شده و برای نگه داشتن آب تنها با استفاده از وزن مواد و مقاومت آن در برابر پی طراحی شده است. سدهای ثق ...
سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی یا سنگی ساخته شده و برای نگه داشتن آب تنها با استفاده از وزن مواد و مقاومت آن در برابر پی طراحی شده است. سدهای ثق ...
کسی که کلماتی را که همه در طول دادگاه یا در هنگام رسیدگی به اتهامات بیان می کنند، ضبط کنید
کسی را به چیزی محکوم کردن
کسی را به چیزی محکوم کردن
کسی را به چیزی محکوم کردن
لایحه حقوق مدنی
لایحه
نژاد برتر
قاضی دیوان عالی
ساختمان دادگاه عالی
قوانین را وضع کردن
قوانین را تفسیر کردن
قانون را اجرا کردن
تاییدیه آدرس به سندی اشاره دارد که محل زندگی شما را تأیید می کند
کارت اقامت دائم
کارت شناسایی کارمندی
کارت دانشجویی
بیمه تامین اجتماعی [هزینه ای که دولت به افراد مسن، بیمار، بیکار و . . . می دهد]
کارت بیمه تامین اجتماعی [هزینه ای که دولت به افراد مسن، بیمار، بیکار و . . . می دهد]
سیستم آبیاری
آغل مرغ
آغل مرغ قفس مرغ مرغدانی
مستندمسابقه
با اسلحه سرقت کردن سرقت مسلحانه کردن به تأخیر انداختن ( روند چیزی را ) متوقف کردن معطل شدن معطل ماندن صبر کردن [اسم] تأخیر وقفه، تعلل، تعویق انتظا ...
شبکه: فرآیند ارائه چندین مسیر برای ترافیک به طوری که داده ها بتوانند حتی در صورت خرابی جریان داشته باشند
پیش دستی
شماره پلاک وسیله نقلیه
اغراق آمیز واکنش شدید ( به چیزی ) نشان دادن بیش از حد واکنش نشان دادن
اغراق آمیز واکنش شدید ( به چیزی ) نشان دادن بیش از حد واکنش نشان دادن
لوله شده تا شده رسیدن لوله کردن پیچیدن
آلت تناسلی مرد یک شخص نفرت انگیز و احمق
مشکلات را از دید پنهان نگه داشتن پوشاندن مشکلات
مشکلاتم را از دید پنهان نگه دارم پوشاندن مشکلات
بی حال ناخوش احوال، مریض احوال
از پیچیدگی یا درهم و برهمی درآوردن، نظم دادن، فهمیدنی کردن، رمزگشایی کردن
کاهش دادن کم حجم کردن از شدت باد کردی کاستن
عوارض بلیط هواپیما
سورتمه گرد
سورتمه گرد
سورتمه
سورتمه
تشک کشتی
شورت ورزشی شلوارک
صخره نوردی سنگ نوردی
زیر انداز ساحلی
نیم تخته سبک موج سواری تخته بوگی
سکوی نجات غریق
زمین بیسبال
فیلم تاریخی
بافت تاریخی
رویداد تاریخی
بافت تاریخی
اتاق ملاقات اتاق جلسه
Pull up توقف کردن برای مدت کوتاهی ( خودرو هم شاید خاموش نکنی ) Pull in پارک کردن خودرو در جای پارک و ماندن در آن Pull over کنار زدن خودرو در کنار خی ...
Pull up توقف کردن برای مدت کوتاهی ( خودرو هم شاید خاموش نکنی ) Pull in پارک کردن خودرو در جای پارک و ماندن در آن Pull over کنار زدن خودرو در کنار خی ...
کارت دستورالعمل های اضطراری
رسید بار
کاور لباس
چرخ دستی مخصصوص حمل بار
چرخ دستی
چرخ دستی مخصصوص حمل بار
نمایشگر زمان ورود و خروج
خط مقطع یا بریده بریده
Pull up توقف کردن برای مدت کوتاهی ( خودرو هم شاید خاموش نکنی ) Pull in پارک کردن خودرو در جای پارک و ماندن در آن Pull over کنار زدن خودرو در کنار ...
جا فندکی خودرو
چراغ اخطار
ضد یخ و ضد جوش
چراغ دنده عقب
چراغ دنده عقب
پروژکتور
دستگاه ارائه دهنده کارت بلیت مترو و اتوبوس و . . . .
کارت بلیت اتوبوس مترو و . . . . .
باجه اطلاعات
تابلوی ورود و خروج
محفظه بار
محفظه بار
خطر برق گرفتگی
دستکش لاتکس دستکش یک بار مصرف پزشکی
محافظ کمر
گوش بند ایمنی
محافظ پنجه
کفش ایمنی
کمربندی برای حمل ابزار
کمربندی برای حمل ابزار
دریل بادی
دفتر کارگزینی
دفتر پرداخت حقوق کارگران
سرپرست خط تولید
نوار آب بندی
چسب بسته بندی
چسب نواری
تقویم رومیزی
کازیو
کازیو
دستگاه برش کاغذ
تابلو ارائه مطلب
سالن استراحت کارمندان
کار کارمندی
بدون رابطه ( عاشقانه ) � مجرد ( دارای وقت ) آزاد �بدون مشغله
نیازمندیها آگهی نامه
�آگهی استخدام
�آگهی استخدام
�آگهی استخدام
تابلو آگهی نیازمندی ها
تیم A/V�گروهی از متخصصان است که هر یک مسئولیت جنبه هایی از یک نمایش را بر عهده می گیرند. این تیم متشکل از متخصصان نور، صدا، موسیقی و هر یک از تجهیزات ...
تیم A/V�گروهی از متخصصان است که هر یک مسئولیت جنبه هایی از یک نمایش را بر عهده می گیرند. این تیم متشکل از متخصصان نور، صدا، موسیقی و هر یک از تجهیزات ...
مبصر ناهارخوری
معلم تربیت بدنی
معلم علوم
دفتر مشاور مدرسه
بهداری
ریش تراش برقی
نمایشگر علایم حیاتی
قرص مکیدنی برای رفع گلودرد
یک گلوله پنبه کوچک که می تواند برای اهداف مختلف ( مانند پاک کردن آرایش یا تمیز کردن زخم ) استفاده شود و معمولاً یک بار استفاده می شود و سپس دور انداخ ...
یک گلوله پنبه کوچک که می تواند برای اهداف مختلف ( مانند پاک کردن آرایش یا تمیز کردن زخم ) استفاده شود و معمولاً یک بار استفاده می شود و سپس دور انداخ ...
نوار کش دار ( که برای درمان کوفتگی و ضرب دیدگی دور زانو و مچ و غیره می پیچند ) باند کش دار
�کرم ضد حساسیت یا آلرژی
دستمال پاک کننده و ضد عفونی کننده
پد ضدعفونی کننده
چسب پانسمان
معنی درست و کامل این، از آن موقع تا الان است
تا زمانی که . . . . تا وقتی . . . . .
Lump sum
یک نرم تن دریایی دوکفه ای که در شن و ماسه مدفون زندگی می کند
موسسه عمومی
نشتی گاز
مسئول و سرپرست فعالیتها
کامیون پستی
فرم ثبت نام نظام وظیفه ( آمریکا )
درخواستی برای گفتن به خدمات پستی ایالات متحده ( USPS ) برای تغییر مسیر نامه های شما ( شامل نامه ها و بسته ها ) برای همه/یا افراد انتخاب شده در آدرس م ...
Change of Address درخواستی برای گفتن به خدمات پستی ایالات متحده ( USPS ) برای تغییر مسیر نامه های شما ( شامل نامه ها و بسته ها ) برای همه/یا افراد ا ...
تطبیق دادن دفترچه چک خود با صورت حساب بانکی
قسط وام خودرو
صورتحساب تامین انرژی برای گرمایش ساختمان
قبض برق
قسط مسکن
گاوصندوق، خزانه، اتاق خزاین و امانات بهادار
فیش برداشت
ذهنم مشغوله
ذهنم مشغوله
دوباره وصل کردن دوباره مونتاژ کردن
عدم تعهد به هر رابطه ای ترجیحاً بد همچنین نداشتن فرزند یا هیچ مسئولیت اضافی به غیر از خودتان.
بافر عموما در علوم کامپیوتر و الکترونیک بیشتر به کار می رود که به زبان ساده اشاره به حافظه موقت یک سیستم دارد. حافظه میانگیر یا بافر ( Buffer ) بخش ...
کیستون یک کانکتور مادگی است که معمولا بر روی دیوار و یا پچ پنل نصب می شود و به کانکتور نر وصل می شود. شاید بیشتر این محصول را بر روی دیوارها بعنوان پ ...
فیس پلیت به صفحه ی پریز توکار شبکه گفته می شود و یکی از تجهیزات پسیو شبکه می باشد که تمامی کیستون ها ( اعم از تلقن و شبکه ) بر روی آن نصب می شوند . ...
مجموعه رنگ آمیزی
اسباب بازی مونتاژی قطعات جدا از هم با یک نقشه تو یک جعبه گذاشته میشه
اسباب بازی ماشین مسابقه ای
ماشین های اسباب بازی فلزی Matchboxاسم یه برند اسباب بازی سازه که ماشین های اسباب بازی فلزی که کاملا شبیه نمونه واقعی در ابعاد کوچیک درست میکنه
اسباب بازی ساختمان سازی
دستگاه الکترونیکی که اطلاعاتی مانند نام، آدرس، شماره تلفن و تاریخ جلسات در آن ذخیره می شود، برای کمک به سازماندهی زمان شما استفاده می شود.
Electronic personal organizer دستگاه الکترونیکی که اطلاعاتی مانند نام، آدرس، شماره تلفن و تاریخ جلسات در آن ذخیره می شود، برای کمک به سازماندهی زمان ...
قیمت اصلی بدون تخفیف و مالیات
محوطه تحویل گرفتن کالا در فروشگاه های زنجیره ای
محوطه تحویل گرفتن کالا در فروشگاه های زنجیره ای
تابلو راهنما پاساژ
چسبندگی ثابت به علت وجود الکتریسیته ساکن مثل پارچه پلاستیک و . . . .
صافی ماشین لباسشویی یا خشک کن
جوراب ضخیم بافتنی
Top corner کنج دروازه در هر طرف
کنج دروازه در هر طرف
کسی را این دوروبرها ( جاهایی که معمولاً دیده می شده ) دیدن این دوروبرها دیدن
کفش ایمنی پوتین مخصوص کار
در مورد لباس : روپوش
شرت مخصوص دوچرخه سواری از جنس لایکرا ( lycra )
ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گرمکن
ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گرمکن
ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گرمکن
شورت ورزشی
لباس خواب سرهم
کیف سفری لولادار ( که مثل کتاب باز می شود ) ، نوعی کیف سبک سفری
به دام انداختن تهی کردن یک منطقه از حیوانات با به دام انداختن آن
مردم شهرهای کوچکتر در جستجوی شغل، تحصیل و غیره به مراکز شهری و کلان شهرها مهاجرت می کنند و در نهایت در آنجا ساکن می شوند. وقتی چنین تنوعی از مردم در ...
دیلم
پالتو پشمی
مسیر شنی مسیر سنگریزه ای
سالاد مخلوط یا سالاد سبزیجات متشکل از کاهو گوجه خیار کلم و. . .
( آمیزه ای از کمپوت چند میوه ی مختلف ) دسر میوه�
ظرف شور خانه ( در رستوران )
ظروف پلاستیکی
ضربه یا لمس با زانو
ضربه یا لمس با زانو
ظرف کیک پزی
ماهیتابه مخصوص فر که غذا در داخل آن وارد فر میشود مثل مرغ و گوشت و سیب زمینی . . . .
توری نگه دارنده در داخل ماهیتابه فر برای بالا نگه داشتن خوراک تا به کف ماهیتابه نچسبد
باجه پرداخت برای کسانی که خرید کمتر از مورد تعیین شده مثلا ۱۰ یا ۱۲ و . . . . دارن تعبیه شده تا پرداخت سریع تر داشته باشن که بعضی وقتی صفش از باجه مع ...
سلفون
زرورق
مایه ظرفشویی میشه Dishwashing liquid
چیپس تورتیلا یک غذای میان وعده است که از تورتیلاهای ذرت تهیه می شود که به صورت مثلث بریده شده و سپس سرخ یا پخته می شود. تورتیلاهای ذرت از ذرت نیکستام ...
�سالاد الویه
آبمیوه پاکتی
آبمیوه پاکتی
ران بره
آلت تناسلی مرد
انشاالله اگه همه چیز خوب پیش بره
تعقیب تعقیب کردن
چهل و هشت
Steam box محفظه ترکیبی از رطوبت و گرما
( در کارگاه و نانوایی و . . . . ) میزکار
گمشو
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
جرعه ای از آب
کشیدن چخماق ( به منظور تیر اندازی
داستانهای سطحی که زیاد مهم نیستن شایهاتی که برای جلب مخاطب استفاده می شود
مجله مبتذل سطحی
وسایلی شفاف مانند شیشه پلاستیک و . . .
ماشین اصلاح پرچین
قیچی چپر قیچی باغبانی
قیچی چپر
دستگاه علف زن
دستگاه علف زن
دستگاه علف زن
خودارضایی کردن
آلت تناسلی مرد
نام تجاری ماده شفاف و ژله مانندی است که می توان آن را روی قسمتی از بدن گذاشت تا پوست کمتر خشک شود و در هنگام رابطه جنسی نیز استفاده می شود.
ابزار برقی با کاتر شکل که در نجاری برای ایجاد شیار برای اتصالات، قالب های تزئینی و غیره استفاده می شود.
اجازه دادن به کسی برای قسر در رفتن از تخلفات اجتماعی یا توهینی که به کسی کرده است
اسپری حشره کش
سوسک کش
اسپری حشره کش
عجب احمقی عجب بی شعوری عجب خریه
شیر پاک کن آرایش پاک کن
تی خشک کن
تی گردگیری تی خشک کن
حفاظ در ورودی
محفظه برای نگهداری لباس و اشیاء قیمتی؛ معمولا قفل داره
قفل کلیدخور
کامیون حمل اثاثیه ون باربری
ون اسباب کشی
وسایلی شفاف مانند شیشه پلاستیک و . . .
پله جلو خانه
منتهی از درب به پیاده رو یا جاده.
laugh off
جشنی که برای زنی که در شرف ازدواج است برگزار می شود و فقط زنان در آن شرکت می کنند.
یک پد غیر قابل نفوذ که نوزادان هنگام تعویض پوشک روی آن قرار می گیرند
ضربه گیر مواد پلاستیکی که برای کاهش صدا هنگام بستن در کابینت یا هر در دیگری استفاده میشه
وضعیت آشفته همه چیز به هم ریخته
خطاب به کسی چیزی گفته شده
سوئیچ برای قطع سریع برق در مواقع اضطراری
رابطه جنسی داشتن با عجله به جایی رفتن
جایگاه سوخت
به اورگاسم رسیدن به اوج لذت جنسی ریسدن
به زودی می بینمت
چشمه آبگرم ژاپنی مثل چشمه آب گرم خودمون که به صورت عمومیه مثل سرعین
کاسه بزرگ که برای نگهداری غذا برای سرو در طول غذا استفاده می شود
اجازه موافقت
یه اصطلاح استرالیاییه فرار کردن زندگی کردن در طبیعت وحشی
انجام دادن کاری به خوبی علی رغم نداشتن تجربه کافی
خواهیم دید
( عامیانه - آن که سعی می کند زیبا باشد ولی نیست ) عاری از لطف، خنک، لوس، جلف، بی مزه، ننر ( cutesy - poo هم می گویند
محاوره ای clitoris کلیتوریس
مالیدن کلیتوریس خانم ها جهت رسیدن به ارگاسم
نعوظ داشتن سیخ کردن
معنی که آقای پدرام نوشته درسته یکی از معانی این کلمه میشه: شهادت دادن یا ارائه ( مدرک ) سوگند، معمولاً در یک بیانیه کتبی. شهادت ( به قید سوگند ) ...
چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجام آن وقفه ایجاد کردن
چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجام آن وقفه ایجاد کردن
بشرافت ام سوگند
به طور باورنکردنی به طور غیر قابل باوری
آدم بسیار جذاب ( به ویژه زن جوان )
بحث کردن و رسیدگی کردن به موضوعی را متوقف کردن
دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن
دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن
دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن
مویز انگور یا کشمش بی دانه
�شانسی برای موفقیت نداشتن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
مثل کبک سر در برف فرو بردن نادیده گرفتن مشکلات
نادیده گرفتن مشکلات
حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن جهت هشدار یا پیشنهاد برای چیزی
تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفتن وسایل دیگران
تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفتن وسایل دیگران
ورود افراد متفرقه ممنوع
به خود قبولاندن رضایت دادن به چیزی بد
قدرت هدایت یا مدیریت شخصی یا چیزی
مغازه ای که محصولات مرتبط با رابطه جنسی را می فروشد، مثلاً مجلات، فیلم ها و لباس ها یا تجهیزات خاص
مغازه ای که محصولات مرتبط با رابطه جنسی را می فروشد، مثلاً مجلات، فیلم ها و لباس ها یا تجهیزات خاص
با چشم به هم زدن زدودن یا کنار زدن
سکس سریع داشتن
به سرعت مشروبات الکلی خوردن صورت خلاصه شده سکس سریع داشتن
فرد جوان و نا پخته
پیدا کردن راه حل برای مشکل یا مسئله ای با فکر کردن
کلافه کردن ذله کردن
مجال گفتن پیدا نکردن مجال قحبت پیدا نکردن
احتیاط کردن در گفتار و کردار تا مبادا کسی را ناراحت کنیم
یه معنیش هم میشه فشردن در دست فشار دادن مخصوصا فشار دادن سینه خانم ها مترادف squeeze
به عنوان شوخی به خایه مرد یا واژن خانم ها گفته میشود
تا کاری را نکردن تا مانع انجام کاری شدن
. . . . It's time
سکس کردن بدون استفاده از وسایل محافظتی مانند کاندوم
سکس کردن بدون استفاده از وسایل محافظتی مانند کاندوم
احساس میکنم برام سخت و دشواره چیزی سخت و دشوار به نظر رسیدن مخصوصا زمانی که داریم اون کار انجام میدیم
خودمانی شدن از حالت رسمی در آمدن
به زور وارد خانه شدن دزدی کردن به ویژه از خانه
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
حال بهم خوردن �دل آشوب شدن
دور پاشنه پا چرخیدن �پیچیدن ( و مسیر عوض کردن ) به سرعت چرخیدن
با اختلاف زیاد
کامل و جامع کاملا
آخرین راه حل راه حل نهایی
دلیل نداره انجامش ندی چیزی برای از دست دادن نداری
چیزی به ذهنم نمیرسه همه چیز را فراموش کردم
چیزی به ذهن آدم نمیرسه همه چیز را فراموش کردم
روز کسی نبودن�بدبیاری آوردن
دوباره از آن روزهای سخت است
مَمه، پستان
چیزی را بیش از حد مهم جلوه دادن� چیزی را گنده کردن
دوام آوردن تاب آوردن به سختی گذران کردن
قلم پر
لطفا این کار را انجام بده Please do it
به سن کسی قد دادن
سرخو ماهی عکاس ( ستارگان سینما و غیره. . . . . )
قوس و پرگار نشان فراماسونری
به نویی و تمیزی روز اول� در بهترین شرایط
با جدیت برخورد کردن
با جدیت برخورد کردن
�به هر حال �به هر جهت در هر صورت
در نظر داشتن قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی وقایع خاص یا واقعیت
کم نیاوردن قبول کردن و حل کردن یک مشکل بدون اینکه اجازه دهید شما را نگران یا مضطرب کند
کم نیاوردن
کاهشی در اندازه یا مقدار چیزی ایجاد کردن �اندازه یا مقدار چیزی را کاهش دادن فرو رفتگی یا گودی ایجاد کردن
فکر کردن در مورد یک وضعیت دشوار و تصمیم گرفتن برای حل وفصل کردن آن پرداختن به چیزی رسیدگی کردن به چیزی روی چیزی نشانی نوشتن
بیش از حد از کسی یا چیزی تعریف کردن خوب جلوه دادن چیزی
ذهن خود را درگیر چیزی کردن �به چیزی فکر کردن
ذهن خود را درگیر چیزی کردن �به چیزی فکر کردن
غافلگیر کردن دست کسی را گرفتن
( به عنوان ادای احترام ) سرخم کردن
نتیجه اتفاقی
بقیه ماجرا طوری دست به دست هم داد �اتفاقات جوری پشت سر هم رخ دادند
بدون دلیل خاصی
کسی را به شدت آزردن �کسی را دیوانه کردن
کسی را به شدت آزردن�کسی را دیوانه کردن
در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
آب انداختن ( سبزیجات و . . . ) موقع پخته شدن� کم شدن حجم ( سبزیجات و. . . ) موقع پخته شدن خلاصه شدن �در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
یک موشک با کلاهک که حاوی موادی برای تولید ابر دود در هنگام کار است
به ثمر رساندن مقدار مشخصی از امتیاز در یک بازی یا مسابقه به صورت خیلی سریع
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
بغض کرده ناراحت از چیزی
قلم بادی �ایربراش با قلم بادی عکس را ویرایش کردن با قلم بادی نقاشی کشیدن
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
تمام کردن چیزی با پایانی خوش وموفقیت بزرگ
Communication Workers Union
افزایش یافتن در چیزی
شور و اشتیاق�انرژی، سرزندگی
به کسی حمله ور شدن ( به صورت ناگهانی )
بیمه خصوصی سلامت و درمان
هر گونه پوشش بیمه درمانی که توسط یک نهاد خصوصی به جای ایالت یا دولت فدرال ارائه می شود
کاملا همین طوره
در کار کسی دخالت کردن در کار دیگران فضولی کردن
در کار کسی دخالت کردن
در کار دیگران فضولی کردن دخالت بی جا کردن در کار کسی دخالت کردن
گیرکردگی کاغذ [گیرکردن کاغذ در چاپگر و . . . ]
غلبه کردن بر یک مشکل
مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن از کاه کوه ساختن بزرگنمایی کردن اغراق کردن زیاده روی کردن
ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ادعای مالکیت قرار دادن
کیک کشمشی پودینگ کابینت
وزیر کابینه
غرق در ذله گرفتار
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
رک و راست بی پرده، مستقیم
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
مخارج دائمی هزینه های همیشگی
چیزی را پیگیری کردن تعداد یا مقدار چیزی را دانستن
[فعل] تقویت کردن بهتر کردن زیاد شدن انباشته شدن، تراکم یافتن [اسم] آماده سازی ( قبل از یک رویداد ) زمینه سازی افزایش تدریجی تعریف و تمجید
کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی
برای ( کسی ) یادداشت یا پیام کوتاهی فرستادن
افزایش ناگهانی
کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافتن
پررونق شکوفا
آرام وقرار نداشتن
برگشت خوردن ( ایمیل ) ارسال نشدن
صبر کن اوضاع آروم شود
آب از آسیاب افتادن بهتر شدن اوضاع
احتمال وقوع چیزی وجود داشتن
بی جواب نذاشتن ( حرف زور )
سوار کردن بر، قرار دادن ( بر فراز چیزی ) ، جواهر را بر انگشتر ( و غیره ) سوار کردن
برای بردن چیزی سخت تلاش کردن
تحت نظر گرفتن
راهی را ( در آینده ) انتخاب کردن �مسیری را انتخاب کردن
خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا خریده شدن سهم یک شرکت سهامی عام توسط یک شرکت دیگر که اگر شرکت موافق به این معامله باشد friendly takeover می شود و ...
خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا خریده شدن سهم یک شرکت سهامی عام توسط یک شرکت دیگر که اگر شرکت موافق به این معامله باشد friendly takeover می شود و ...
قرارداد بستن
قرارداد بستن � ( با موفقیت ) به دست آوردن دست دور بدن حریف حلقه کردن ( بازی بوکس )
برای خود کار کردن �آقای خود بودن
برای خود کار کردن �آقای خود بودن
عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را تضعیف کردن
عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را تضعیف کردن
به اندازه ای
توجه کسی را جلب کردن
مزیت
شماره مجوز تاکسی که از طرف تاکسی رانی صادر میشه
شماره شناسایی صادر شده توسط کمیسیون مجوز است
سرگردان بودن سردرگم بودن پرسه زدن بدون هدف گشت زدن
کشیش اینترنتی
ازدواج بهت ساخته
به یادماندنی خوش خاطره
به فکر خود بودن اول خود را در نظر گرفتن
به فکرخود بودن
حرف مفت بدون عمل موافقت با چیزی بدون انجام هیچ عملی و حمایتی از آن
چوب در چرخ کسی گذاشتن. ایجاد مشکل عمدی کردن در روند برنامه ای
شما نمی توانید همه مردم را راضی نگه دارید
باعث شروع چیزی شدن
باعث پایان یافتن چیزی شدن
برای باور خوب بودن چیزی مردم را قانع کردن درحالی که مردم از قبل به آن باور دادن تلاش برای متقاعد کردن مردم به باور چیزهایی که قبلاً آنها را باور دا ...
هزینه عوارض برای عوارض هزینه درخواست کردن
روز به روز بدتر شدن
شایعات بسیار زیاد است شایعات زیادی در مورد چیزی پخش شده است
از انجام کاری لذت ببرید یا از چیزی سود ببرید، به خصوص چیزی که ناشی از مشکلات دیگران است داشتن آزادی یا فرصت برای انجام بسیاری از کارهایی که می خواهد ...
کاری خطرناک انجام دادن که می تواند موفقیتی را که قبلاً داشته اید را از بین ببرد
کاری خطرناک انجام دادن که می تواند موفقیتی را که قبلاً داشته اید را از بین ببرد
من نمیدونم زمانی که فرد پاسخ سوالی را نمی داند استفاده می شود.
تیکاف کشیدن ( اتومبیل ) سریع گاز دادن
ویران کردن به قطعات ریز تبدیل کردن با کسی سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار سکسی داشتن عمل یا فرآیند سکسی
توده غیر نئوپلاستیک، معمولا در ریه ها یا مغز، ناشی از متمرکز شدن عفونت سل است
اعمال نفوذ کردن پارتی بازی کردن اعمال دیگران را کنترل کردن
در دوره مقدماتی مسابقه
همه جانبه
زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ) �ساعت نامناسب بی موقع شب خیلی دیر وقت یا صبح خیلی زود
زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ) �ساعت نامناسب بی موقع شب خیلی دیر وقت یا صبح خیلی زود
زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ) �ساعت نامناسب بی موقع شب خیلی دیر وقت یا صبح خیلی زود
خوابیده
مصرف کندده کوکائین
وسواس فکری، درگیری یا مشغولیت ذهنی
واقع بین بودن واقعیت چیزی را درک کردن و قبول کردن
نیمه شب Midnight
نیمه شب Midnight
همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. دقیقا بعد از نیمه شب ساعت ۱ و ۲ و ۳ و ۴ بعد نیمه شب
همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. دقیقا بعد از نیمه شب
رو من حساب نکن تمایلی برای انجام کاری ندارم فریاد برائت از یک اتهام کلی یا دلالتی مبنی بر تخلف برای نشان دادن اینکه علاقه ای به درگیر شدن در ماجر ...
برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ناشناس باقی می ماند تا از شرمساری، به دردسر انداختن او یا برجسته کردن این موضوع که از قبل می داند چه کرده است جلو ...
برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ناشناس باقی می ماند تا از شرمساری، به دردسر انداختن او یا برجسته کردن این موضوع که از قبل می داند چه کرده است جلو ...
برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ناشناس باقی می ماند تا از شرمساری، به دردسر انداختن او یا برجسته کردن این موضوع که از قبل می داند چه کرده است جلو ...
برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ناشناس باقی می ماند تا از شرمساری، به دردسر انداختن او یا برجسته کردن این موضوع که از قبل می داند چه کرده است جلو ...
در جایگاه قدرت دارای قدرت کنترل و تسلط داشتن بر اوضاع
زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وارد کردن، چپاندن
زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وارد کردن، چپاندن
زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وارد کردن، چپاندن
مواظب رفتار خود بودن خوب رفتار کردن
برمیگردد به اواخر . . . . .
درک نکردن یا متوجه نشدن یک موقعیت یا مشکل بزرگتر زیرا تنها بخشی از آن را در نظر می گیریم.
موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ممکن نیست اغلب به عنوان تلاشی برای تسلی، زمانی که شخص چیزی را از دست داده یا در دستیابی به نتیجه مطلوب، به ویژه پ ...
موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ممکن نیست اغلب به عنوان تلاشی برای تسلی، زمانی که شخص چیزی را از دست داده یا در دستیابی به نتیجه مطلوب، به ویژه پ ...
موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ممکن نیست اغلب به عنوان تلاشی برای تسلی، زمانی که شخص چیزی را از دست داده یا در دستیابی به نتیجه مطلوب، به ویژه پ ...
از دست دادن توانایی رسیدگی یا مواجهه با چیزی که قبلا توانایی بالایی داشتی از دست دادن مهارت و توانایی در چیزی
از دست دادن توانایی رسیدگی یا مواجهه با چیزی که قبلا توانایی بالایی داشتی از دست دادن مهارت و توانایی در چیزی
بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه
بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه در میان بدها از همه بهتر ( یا کمتر بد )
بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه در میان بدها از همه بهتر ( یا کمتر بد )
( از یک بدنه آبی ) که حاوی تعداد زیادی کوسه شناخته شده است و بنابراین خطرناک محسوب می شود
( مکان یا کشتی ) که موش زیاد دارد
زمان مقرر کردن ( به صورت موقتی و باامکان تغییر ) برنامه ریزی کردن
لانه سگ آبی کلبه سمور دریایی
اعطا کردن ( اختیارات و غیره ) ، دادن ساکن دن اقامت کردن گیر کردن ثابت شدن
در چیزی اسکان داده شده است در جایی ثابت شدن یا گیر کردن
مسطح شده با باد یا باران ( مزارع )
به شیوه ای دلگرم کننده یا تسلی بخش به راحتی
به عنوان اصطلاح چیزی را بهتر از واقعیت خود نشان دادن
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
به مدت طولانی با هم کشمکش داشتن درگیر بودن
ازکارافتادگی ( موقت ) خطا از بین رفتن متوقف شدن باطل شدن لغو شدن، اعتبار از دست دادن لغزیدن افتادن، به حالت بدتری دچار شدن
افشا بروز، آشکارسازی
بیرون آمدن ( از شرایط دشوار ) جان سالم به در بردن
طبق� مطابق، بر اساس
طبق� مطابق، بر اساس
طبق�مطابق، بر اساس
( نیازهای کسی را ) برآوردن
( نیازهای کسی را ) برآوردن کمک کردن
کمک کردن به نیازهای کسی
خلاص شدن �راحت شدن
کیف دستی کوچک بدون دسته فردی که کاملاً احمق و کاملاً بی ارزش است
قرار دادن ناگهانی ( کسی ) در موقعیت که آمادگی لازم برای مقابله با شرایط را ندارد به دلیل عدم توجه در گذشته به کارهایی که باید یاد میگرفت بودن در مو ...
چهره عادی و بی تفاوت چهره رسمی و بی نشاط
به شوخی گفتن مزاح گفتن
به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود قناعت کردن، غره شدن، به افتخارات گذشته تکیه ی بیجا کردن
به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود قناعت کردن، غره شدن، به افتخارات گذشته تکیه ی بیجا کردن
به کسی وابسته بودن
به کسی وابسته بودن
حد سودآوری خط سود
مصرف یا کاربرد بیش از حد
موشک Trident یک موشک بالستیک است که از زیردریایی پرتاب می شود و مجهز به چندین وسیله نقلیه با قابلیت هدف گیری مجدد است. این موشک که در اصل توسط شرکت م ...
موشک Trident یک موشک بالستیک است که از زیردریایی پرتاب می شود و مجهز به چندین وسیله نقلیه با قابلیت هدف گیری مجدد است. این موشک که در اصل توسط شرکت م ...
بر عهده داشتن مسئول چیزی بودن سرپرستی چیزی رابر عهده داشتن
شرکت کردن در
جور بودن با، توافق داشتن
خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
شما به چیزی که کسی گفته یا انجام داده دقیقاً به همان شکلی که او می خواهد واکنش نشان می دهید پاسخ دادن به اقدامات یا سخنان تحریک آمیز یک نفر به روشی ...
شما به چیزی که کسی گفته یا انجام داده دقیقاً به همان شکلی که او می خواهد واکنش نشان می دهید پاسخ دادن به اقدامات یا سخنان تحریک آمیز یک نفر به روشی ...
وجدانا انصافا
در حالت بسیار عصبانی و پرخاشگری و خواهان مجازات کسی
عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی
عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی
به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن به جایی یا به طرف چیزی مکانی که در آن هستید را ترک کردن ، به خصوص زمانی که عجله دارید. برای رفتن به خانه جایی ر ...
به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن به جایی یا به طرف چیزی مکانی که در آن هستید را ترک کردن ، به خصوص زمانی که عجله دارید. برای رفتن به خانه جایی ر ...
ناراحت یا عصبانی شدن ناراحت شدن از چیزی که خیلی مهم نیست بدون دلیل موجه در مورد چیزی یا کسی عصبانی یا ناراحت شدن
ناراحت شدن از چیزی که خیلی مهم نیست بدون دلیل موجه در مورد چیزی یا کسی عصبانی یا ناراحت شدن
داشتن رابطه جنسی یا رومانتیک
زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به راحتی عصبانی شدن
زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به راحتی عصبانی شدن
به اشتراک گذاشتن نظر، ایده یا دیدگاه خود، صرف نظر از اینکه دیگران می خواهند آن را بشنوند یا نه
مقدارکم به ارزش یک پنی
شامل چیزی نبودن نادیده گرفتن چشم پوشی رکدن گاهی اوقات به طور عمد
یک گروه کوچک از مردم به نمایندگی از یک گروه وسیع برای در خواست نظر درباره یک موضوع خاص همون مشت نمونه خروار
یه سری یا یه مجموعه ای بزرگ از طرح ها و پیشنهادها
جلسه شامل مقامات عالی رتبه برای تصمیم گیری در مورد مسائل حیاتی و اضطراری
جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری
بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
یک کلمه حرف زدن چیزی گفتن
یک کلمه حرف زدن چیزی گفتن مجال صحبت پیدا کردن
مجالی برای صحبت کردن پیدا نکردن
اختیار، قدرت
غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغییر دهد، حتی اگر خیلی تلاش کند
غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغییر دهد، حتی اگر خیلی تلاش کند
بیکار ایستادن منتظر ایستادن
هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود عمل نکردن کاری که بهت سپرده شده را انجام ندادن
خیلی معمولی و عادی
کسی که کار بسیار آسان یا لذت بخشی دارد، به خصوص کاری که شما دوست دارید انجام دهید وضعیت و شرایط بسیار خوب و استثنایی کسی که شما ـرزو آن را دارید ا ...
نور چشمی جگرگوشه سوگلی
توجه به تمام نیازها یا درخواست های یک نفر، به خصوص زمانی که این امر غیر منطقی تلقی شود. برای کسی هر کاری انجام دادن و تمام نیازهای او را برطرف کرد ...
توجه به تمام نیازها یا درخواست های یک نفر، به خصوص زمانی که این امر غیر منطقی تلقی شود. برای کسی هر کاری انجام دادن و تمام نیازهای او را برطرف کرد ...
خوبه جای تو نیستم برای بیان این موضوع استفاده می شود که شخص تمایلی به انجام یک کار یا پروژه خاصی که توسط شخص دیگری انجام شده است را ندارد. مجبور ...
برای بیان این موضوع استفاده می شود که شخص تمایلی به انجام یک کار یا پروژه خاصی که توسط شخص دیگری انجام شده است را ندارد. مجبور نیستم کاری را که شم ...
هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود عمل نکردن کاری که بهت سپرده شده را انجام ندادن
مقدار کمی کار معمولا به صورت منفی به کار میرود برای نشان دادن اینکه هیچ کار خاصی انجام نداده است
برای کمک به کار دیگران در یک گروه
دنیا به کام کسی بودن هر کاری که دلش میخواهد انجام دادن
در زندگی هر کاری که دلت میخواهد انجام بده
دنیا به کام توست
خدمات بهداشت و درمان
کسی که در چیزی ناشی و بی تجربه است
برای تاکید به این برای انجام بعضی کارها سن شما مهم نیست مهم این است که چه نگرشی نسبت به زندگی دارید
شروع به انجام کاری کردن ( کار، فعالیت ) به عهده گرفتن، پرداختن به، رسیدگی کردن به
برای روز مبادا پس انداز ( پول )
به شدت پر سرو صدا و گیج کننده که همزمان همه با هم دارن حرف میزنن
جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی و آرامش دهنده در میان شلوغی و سرو صدا جایی یا چیزی
جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی و آرامش دهنده در میان شلوغی و سرو صدا جایی یا چیزی
معمولا وقتی سن افراد پیر میگن اخر جمله از year old استفاده نمیکنن به جاش years young میگن تا یه وقت ناراحت نشن که دارن پیر میشن مثلا وقتی که به افر ...
وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران جوانی از سلامت و قدرت کافی برخوردار نیستی
وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران جوانی از سلامت و قدرت کافی برخوردار نیستی
شخصی که دیگر جوان نیست کسی که سن و سالی ازش گذشته
صبور بودن صبر کردن صبر داشتن
با توافق جمعی با اتفاق نظر عمومی
تا روز محاکمه به بازداشتگاه فرستادن
بازرس بلیط
قصد انجام کاری را داشتن در حال انجام کاری بودن
تصمیم گیری و تعیین بوجه
از صمیم قلب از ته قلب
از صمیم قلب
شهردار زن
داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چیزی فرصت صحبت کردن به کسی دادن
فرصت صحبت کردن به کسی دادن
ریاست مناظره را بر عهده داشتن
ریاست جلسه را بر عهده داشتن
حتما با من شوخی داری من را دست انداختی؟
حتما با من شوخی داری من را دست انداختی؟
در نظر گرفتن شرایط کلی یک موقیعت یا وضعیت به جای توجه به بعضی جزئیات کوچک
در نظر گرفتن توجه کردن
در حالی که شرایط مساعد است. در حالی که شرایط سودمند و آسان است.
در حالی که شرایط مساعد است. در حالی که شرایط سودمند و آسان است.
به موفقیت دست یافتن موفق شدن احتمال به موفقیت دست یافتن برای پیشرفت یا موفقیت در بخشی از زندگی خود
کسی یا جایی را ترک نکردن ( در جایی ) ماندن نرفتن
تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و موقیعت خود آگاه شدن دانستن اینکه شخص چگونه توسط شخص دیگری مورد توجه یا درک است. دانستن موضع یا دیدگاه خود در مور ...
تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و موقیعت خود آگاه شدن دانستن اینکه شخص چگونه توسط شخص دیگری مورد توجه یا درک است. دانستن موضع یا دیدگاه خود در مور ...
تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و موقیعت خود آگاه شدن دانستن اینکه شخص چگونه توسط شخص دیگری مورد توجه یا درک است. دانستن موضع یا دیدگاه خود در مور ...
تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و موقیعت خود آگاه شدن دانستن اینکه شخص چگونه توسط شخص دیگری مورد توجه یا درک است. دانستن موضع یا دیدگاه خود در مور ...
تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و موقیعت خود آگاه شدن دانستن اینکه شخص چگونه توسط شخص دیگری مورد توجه یا درک است. دانستن موضع یا دیدگاه خود در مور ...
کسی را مسئولیت جایی را به عهده گرفته احتمال داره تغییر اساسی زیادی انجام بده
کسی که سرپرستی یا مدیریت جایی را به عهده میگیره و از همان اول کار شروع به تغییر نفرات و مقررات میکنه
رئیس . . . . . . . . . . . رهبر . . . . . . . . . . . .
توجه دیگران را جلب کردن جلب توجه کردن خود را از معرض دید عموم قرار دادن زیاد در جمع بودن اجتماعی بودن
وقت زیادی نداشتن مقدار زمان خیلی کوتاه
بسیار سرشلوغ بودن بسیار کار داشتن وقت سر خاراندن نداشتن
همیشه آماده کمک کردن بودن
جراحی با لاپاراسکوپ لاپاراسکوپی
معطل شدن دچار تاخیر شدن
طب جایگزین پزشکی جایگزین
حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن جهت هشدار یا پیشنهاد برای چیزی
حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن جهت هشدار یا پیشنهاد برای چیزی
حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن جهت هشدار یا پیشنهاد برای چیزی
بعد از دوران مدرسه
روانپزشک
روانپزشک
روانپزشک
جهت سلامتی فیزیکی
در شرایط فیزیکی بسیار خوب در فرم بدنی بسیار خوب و ایده آل. قادر به بیان سخنان شوخ و اظهارات هوشمندانه به سرعت و به راحتی. به طور بخصوصی باهوش، ش ...
در شرایط فیزیکی بسیار خوب در فرم بدنی بسیار خوب و ایده آل. قادر به بیان سخنان شوخ و اظهارات هوشمندانه به سرعت و به راحتی. به طور بخصوصی باهوش، ش ...
کاملا خوب و سالم
تمام تلاش خود را کردن از جان و دل مایه گذاشتن
تمام تلاش خود را کردن از جان و دل مایه گذاشتن
با جان و دل تلاش کردن تمام تلاش خود را کردن از جان و دل مایه گذاشتن
درخواست پناهندگی
پسر نوزاد بچه
محدوده تعیین کردن حد مشخص کردن دور چیزی را خط قرمز کشیدن اجتناب کردن از انجام کاری به علت غیر قابل قبول بودن
ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین طرح ها و نقشه ها هم میتواند اشتباه از آب دربیاید
ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین طرح ها و نقشه ها هم میتواند اشتباه از آب دربیاید
ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین طرح ها و نقشه ها هم میتواند اشتباه از آب دربیاید
ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین طرح ها و نقشه ها هم میتواند اشتباه از آب دربیاید
به صورت پاره وقت
به صورت موقت
به صورت دائمی
در بازه زمانی هفتگی
در بازه زمانی هر روز روزانه
کسی را به شدت شوک زده یا ناراحت کردن کسی یا چیزی را به شدت ویران یا ضعیف کردن بیماری که کسی یا چیزی را برای مدت طولانی به شدت ضعیف و ناتوان کردن ...
کسی را به شدت شوک زده یا ناراحت کردن کسی یا چیزی را به شدت ویران یا ضعیف کردن بیماری که کسی یا چیزی را برای مدت طولانی به شدت ضعیف و ناتوان کردن ...
چیزی را به شدت ویران یا ضعیف کردن اثر گذاشتن بر روی چیزی به شدت
کسی را به شدت شوک زده یا ناراحت کردن کسی را به شدت ویران یا ضعیف کردن بیماری که کسی را برای مدت طولانی به شدت ضعیف و ناتوان کردن اثر گذاشتن بر ر ...
محوطه نگهداری مرغ [مرغداری]
محوطه نگهداری مرغ [مرغداری]
دوره یا روند بدشانسی
دوره یا روند خوش شانسی
مهاجرت دسته جمعی
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن
چیز کوچک و کم اهمیتی که باعثبه وجود آمدن یا شروع یک مصیبت یا فاجعه یا چیز ناخوشایند میشود
بالا و بالاتر رفتن
بالا رفتن در حال افزایش رو به رشد
بالا و بالاتر
پایان راهه دیگه آخرشه همه چیز تمومم شد همه چیز به پایان رسید
پایان راهه دیگه آخرشه همه چیز تمومم شد همه چیز به پایان رسید
اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر می رسد مواجه شدن با موقعیت یا مسئله ای به صورت مستقیم ارتباط چشمی با کسی برقرار کردن به صورت مستقیمو پیوسته
اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر می رسد مواجه شدن با موقعیت یا مسئله ای به صورت مستقیم ارتباط چشمی با کسی برقرار کردن به صورت مستقیمو پیوسته
اتفاق افتادن چیزی خیلی ممکن به نظر می رسد مواجه شدن با موقعیت یا مسئله ای به صورت مستقیم ارتباط چشمی با کسی برقرار کردن به صورت مستقیمو پیوسته
پیشنهادی که چاره ای جز قبول ان نیست انتخابی که گزینه دوم نداره
کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوان هر تجارتی تعریف شود که در آن دو یا چند نفر از اعضای خانواده درگیر هستند و اکثریت مالکیت یا کنترل در یک خانواده ا ...
کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوان هر تجارتی تعریف شود که در آن دو یا چند نفر از اعضای خانواده درگیر هستند و اکثریت مالکیت یا کنترل در یک خانواده ا ...
کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوان هر تجارتی تعریف شود که در آن دو یا چند نفر از اعضای خانواده درگیر هستند و اکثریت مالکیت یا کنترل در یک خانواده ا ...
انجام دادن کاری با کمک دیگران
به کمی کمک احتیاج دارم برای انجام کار کمک لازم دارم
بیماری بلند مدت مشکل پزشکی بلند مدت مثلا به سرما خوردگی گفته نمیشه
دفتر یاداشت اختصاصی برای هر نفر معمولا در کنفرانس ها و همایش ها برای نت برداری به هر نفر داده میشه
خطر ایجاد کردن
خطر ایجاد کردن
اعمال خشونت آمیز و بی نظمی گروهی که به نظم و قانون عمومی آسیب وارد می کند. به عنوان مثال می توان به تظاهرات، شورش، اعتصاب، مزاحمت های عمومی و فعالیت ...
خیلی زیاد
خیلی طولانی
انکار قطعی عدم پذیرش به صورت مطلق و بی شرط
کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
غیر ممکن بودن تخمین اندازه یا مقدار چیزی
جزئیات از پس زمینه یک وضعیت یا موقعیت
به دردسر افتادن
زمانی که زندگی بر خلاف انتظارت ( به صورت منفی ) پیش میره گفته میشه
زمانی که زندگی بر خلاف انتظارت ( به صورت منفی ) پیش میره گفته میشه
مسافت حمل مواد غذایی از کارخانه به مشتری
دوستدار محیط زیست هر کاری یا هر چیزی یا هر شخصی که باعث حفاظت از محیط زیست شود
( ساختمان یا وسیله ی ترابرای و غیره ) بسیار خطرناک، ناایمن
زندگی خود را در خطر قرار دادن
زندگی خود را در خطر قرار دادن
زندگی خود را در خطر قرار دادن
زندگی خود را در خطر قرار دادن
خود را در خطر قرار دادن
خود را در خطر قرار دادن
جایی یا چیزی کاملاً در شعله آتش فرو رفته باشد آتش سوزی بزرگ و خطرناک که خارج از کنترل باشد
جایی یا چیزی کاملاً در شعله آتش فرو رفته باشد آتش سوزی بزرگ و خطرناک که خارج از کنترل باشد
به سرعت و با شدت آتش گرفتن
در آخرین لحظه
بدون فکر کردن کاری را انجام دادن معمولا کاری کهقبلا بارها انجام داده ای به صورت ناخودآگاه کاری را انجام دادن
با بی احتیاطی و ناگهانی عمل کردن
بدون مشکل بدون هیچ آسیب دیدگی
به سرعت پخش شدن یا انتشار یافتن
منطقه شینگن منطقه ای متشکل از 26 کشور اروپایی است که به طور رسمی تمام گذرنامه ها و سایر انواع کنترل مرزی در مرزهای مشترک خود را لغو کرده اند. این منط ...
مجوز کار ( در خارج از کشور )
مجوز کار ( در خارج از کشور )
سرزمین موعود، کنعان سر منزل مقصود سرزمین مقدس ارض موعود
سرزمین مقدس ارض موعود
برای جان به در بردن باکمال جدو جهد با تلاش و سرعت زیاد و عجله زیاد کاری را انجام دادن طوری فعالیت کردن که انگار جونش در خطره
اعتماد کردن به کسی
اعتماد کردن به کسی
محتمل
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
شانس ممکن شانس محتمل
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
تمایل برای چیز های ممکن و قابل ملموس و عینی
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در چیزی
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در چیزی
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در کاری
وادار به نقل مکان کردن به اجبار نقل مکان کردن
روز مبادا
چیزی را برای روز مبادا نگه داشتن
با دقت پول خرج کردن تا بتونی کمی پس انداز داشته باشی صرفه جویی کردن در هزینه ها برای پس اندازه پول
با دقت پول خرج کردن تا بتونی کمی پس انداز داشته باشی صرفه جویی کردن در هزینه ها برای پس اندازه پول
با دشواری و آرامی از میان چیزی عبور کردن John climbed through the window into the kitchen.
چه مصیبتی !!!!!!!!!!!!
عبارتی که برای نشان دادن بیزاری از یک موقعیت استفاده می شود. بیشتر برای چیزی استفاده می شود که باعث ایجاد اختلال در فعالیت های لذت بخش ( اغلب غیرقانو ...
شماره تلفن دوستان یا آشنایان برای زمانی که مورد اضطراری رخ دهد
In case of emergency number
مطابقت داشتن با منطبق شدن با همزمان بودن با
فیلتر ضد هرزنامه ( کامپیوتر )
خالی کردن باتری پنجرشدن لاستیک
باتری خالی کردن
I'm going to
منطقه ورود ممنوع
دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
کاملا فهمیدن و درک کردن چیزی مخصوصا بعد از تحقیق و بررسی دقیق
متوجه شدن زیرک
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
چیزی را پنهان کردن مخفی کردن
چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کردن چیزی را علنی کردن چیزی را فاش کردن
چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کردن چیزی را علنی کردن چیزی را فاش کردن
عصر ارتباطات
عصر فناوری ارتباطات
به چیزی با احتیاط برخورد کردن چیزی را باور نکردن
افراد غیر متخصص افراد غیر حرفه ای
بخش صدمات جزیی
minor injuries unit بخش صدمات جزیی
صدمات جزیی
برنامه تشخیص خطا عیب یاب دیاگ
برنامه عیب یاب ( برنامه نویسی )
در محلی حبس شدن مجازات شدن
مجبور به ماندن در تختخواب
اوقات خوشی داشتن
آرایش کردن
پول قرض خواستن تقاضای قرض کردن
تغییرات نهایی را روی یا در چیزی اعمال کردن اصلاحات نهایی را در چیزی ایجاد کردن تغییرات نهایی را به چیزی افزودن
تهدید ایجاد کردن خطر ایجاد کردن
تعدی کردن تجاوز کردن ( به ملک و. . . ) ، بیش از حد استفاده کردن
تعدی کردن تجاوز کردن ( به ملک و. . . ) ، بیش از حد استفاده کردن
ارابه مرگ گاری که روی آن اجساد را می بردند، مخصوصاً در زمان همه گیری طاعون
در مورد چیزی
در مورد . . . . . . . .
در مورد . . . . . . . .
برای بیان اینکه سن کسی مطمئنا بیشتر از آن است که میگویید یا تظاهر میکند یا مدل لباس پوشیدنش نشان میدهد بیشتر در مورد خانم ها صدق میکنه که همیشه سن خ ...
برای بیان اینکه سن کسی مطمئنا بیشتر از آن است که میگویید یا تظاهر میکند یا مدل لباس پوشیدنش نشان میدهد بیشتر در مورد خانم ها صدق میکنه که همیشه سن خ ...
به شدت عصبانی شدیدا خشمگین
در دسترس در حال کار کردن در سر کار
داشتن اطلاعات قبلی از چیزی که اتفاق خواهد افتاد به منظور آماده بودن برای مواجهه با آن
راهیابی ماهواره ای
درگاه فلش مموری
فلش مموری
فلش مموری یواس بی
لخت لختی ( لباس ) باز ( لباس )
شگفت انگیز بودن حیرت آور بودن
شگفت انگیز بودن حیرت آور بودن
ترسو بودن بزدل بودن
ترسو بودن بزدل بودن
ترسو بودن بزدل بودن informal
ترسو بودن بزدل بودن
فهمیدن، حالی شدن، شیرفهم شدن
تغییر رفتار دادن به علت موفقیت در وضعیت یا شرایط جدید
به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
مواد بازیافتی وسایل بازیافتی
نوبرانه ( میوه، سبزیجات و . . . )
زاپاس ذخیره، جایگزین بلیت لحظه آخری لحظه آخری ( بلیط هواپیما و . . . )
ترمیم کننده
چیزی برای تفکر دقیق چیزی برای در نظر گرفتن
وضعیت مالی
در فرآیند یا در طول فرآیند
نه به خوبی که انتظارشو داشتیم از کسی یا چیزی انتظار موفقیت که از کسی یا چیزی که داشتیم و برآورده نکردن
توسعه به شیوه ای غیرمنتظره، غافلگیرکننده یا پیش بینی نشده، به ویژه به گونه ای که با تاریخ اخیر در تضاد باشد. معمولاً در ارتباط با مسائل مالی استفاده ...
چیزی را عملی کردن
در عمل از دانش کسب شده استفاده کردن
بستن ( مالیات و غیره ) ، کردن ( جریمه و غیره )
صدا باد در بین درختان و برگ درختان
موقیت و شرایطی کاملا افسرده وغمگین و فقدانی از امید به آینده
برای تاکید بر اینکه چیزی نسبت به قبل چقدر خوب و موفق بوده است
شروع خوبی داشتن
موشک هوابه زمین موشک هوابه سطح
سال مالی
مدیر فروش
به سفر کاری رفتن
یک فرد احمق یا لجباز
یک فرد احمق یا لجباز
کاری برای کمک به موفقیت یا تولید آن انجام دهید.
کاری را با سرعت انجام دادن عجله کن !!! به سرعت حرکت کردن
همراهی کردن مشایعت کردن شروع کردن چیزی همراهی کردن پارتنر به صحنه رقص و رقصیدن با آن استطاعت یا تعیین گذر یا مسیری برای خروج ( از چیزی یا مکانی ) ...
کسی را به جلو راهنمایی کردن �پیش قدم شدن ابتدا رفتن فریب دادن �وسوسه و گمراه کردن سردواندن
تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش برای فکر نکردن در مورد چیزی
تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش برای فکر نکردن در مورد چیزی
تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش برای فکر نکردن در مورد چیزی
تلاش برای فراموش کردن چیزی تلاش برای فکر نکردن در مورد چیزی
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
دلم برات میسوزه
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
برای کسی دل سوزاندن
سریع عمل کردن/واکنش نشان دادن
بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
موجب ترس و نگرانی و اضطراب و ناراحتی کسی شدن
موجب ترس و نگرانی و اضطراب و ناراحتی کسی شدن
بسیار مضطرب، ناراحت یا ترسیده بودن
تحمل کردن شرایط سخت و دشوار تا وقتی که پایان پذیرد
دیدن توهمات بصری یا تصور چیزهایی که واقعا وجود ندارند تصور اینکه کسی یا چیزی را می بینی که آنجا نیست.
شنیدن چیزی هولناک و تعجب آور که باورش سخته
با صحنه تعجب آور و هولناک مواجه شدن که باورش سخته
با صحنه تعجب آور و هولناک مواجه شدن که باورش سخته
برای نشان دادن آزردگی یا ناراحتی کسی درمورد چیزی
بسیار سریع یا به شدت
مرگ ناخوشایند
به محض اینکه
آه در بساط نداشتن بی پول و پله بودن یک پاپاسی نداشتن
درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث کردن
درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث کردن
ذهن بسیار فراموش کاری داشتن عین ماهی ذهن فراموش کاری داشتن
درباره ی چیزی ( اختلاف ) با کسی بحث کردن
به رانندگی پرسرعت علاقه داشتن عشق سرعت بودن
ذهن بسیار فراموش کاری داشتن عین ماهی ذهن فراموش کاری داشتن
استعداد موسیقیایی داشتن
تصادف کردن
پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
در زمینه چیزی استعداد داشتن
یک چشم کسی به چیزی بودن نیم نگاهی به چیزی انداختن
دست به کار شدن �کون خود را تکان دادن دست از سر کسی برداشتن هیکل نحس خود را تکان دادن
دست به کار شدن �کون خود را تکان دادن دست از سر کسی برداشتن
عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را تقویت کردن
عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را تقویت کردن
پله های ترقی را طی کردن بیشتر و بیشتر موفق شدن
آینده شغلی
بخش حسابداری
جامه، لباس، تنپوش، لباس سوگواری، لباس سیاه ( به ویژه زنانه )
تو چت مخفف because هست
بلندتر کردن ( لباس ) پشت کسی را خالی کردن، حمایت نکردن از کسی
سعی در تمام کردن چیزی به طور کلی خرج کردن وقت و پول و انرژی در کاری وقت گذاشتن برای راه بخصوصی
به عنوان راهی برای جلب توجه دیگران استفاده می شود تا بتوان از آنها چیزی پرسید.
منحرف شدن خارج شدن
منحرف شدن از موضوع از موضوع بحث خارج شدن
انحراف داشتن حرکت تدریجی پیوسته داشتن
روی دنده خلاص گذاشتن
خامه همزده ( شیرینی پزی و غیره ) خامه ی پف کرده
کسی که اشیاء یا ارقام را از مواد مانند چوب یا خاک رس می سازد
به شدت تنها حتی تو یه رابطه هم نبودن تا به الان
Single as fuck به شدت تنها حتی تو یه رابطه هم نبودن تا به الان
down to fuck اینکه شخصی مایل است در یک رابطه جنسی کوتاه مدت شرکت کند
رهایی بخش، ناجی
رودوشی ( کیف و . . . )
کفش اسپرت کفش ورزشی
سرقت را تحت بررسی قرار دادن به سرقتی رسیدگی کردن درباره سرقتی تحقیق کردن
پاسبان
اداره پلیس پاسگاه پلیس کلانتری
مدرک عدم سوءپیشینه مدرک عدم سوءسابقه
آذین لوازم تزئینی
موقعشه که چیز جدید رو شروع کنی و گذشته رو پشت سر بزاری وقتشه گذشته رو فراموش کنی و به آینده نگاه کنی و شروع به کار کنی
موقعشه که چیز جدید رو شروع کنی و گذشته رو پشت سر بزاری وقتشه گذشته رو فراموش کنی و به آینده نگاه کنی و شروع به کار کنی
سرت تو کار خودت باشه
با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن با جدیت کار کردن
سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسیدگی به کسی که برای این کار مناسب نیست ( به دلیل ناکارآمد بودن یا نامهربان بودن ) بیشتر جهت شوخی استفاده میشود اصط ...
سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسیدگی به کسی که برای این کار مناسب نیست ( به دلیل ناکارآمد بودن یا نامهربان بودن ) بیشتر جهت شوخی استفاده میشود اصط ...
فرمی برای گمرک در مورد ماهیت، ارزش، مقصد و غیره کالاهایی که وارد یا صادر می شوند
فرمی برای گمرک در مورد ماهیت، ارزش، مقصد و غیره کالاهایی که وارد یا صادر می شوند
یک سند رسمی که فهرست و جزئیات کالاهایی را که وارد یا صادر می شوند ذکر می کند
اظهارنامه گمرکی
حمل و نقل اولویت دار یا پست اولویت دار یا همون priority mail هست که دو روزه به دست مشتری میرسه
ارتی اعتباری که مربوط به تلفن همراه است و متناسب با مبلغ خرید آن، میتوان با آن مکالمۀ تلفنی انجام داد کارت شارژ اعتباری موبایل
( prepaid token or card for mobile phone ) کارتی اعتباری که مربوط به تلفن همراه است و متناسب با مبلغ خرید آن، میتوان با آن مکالمۀ تلفنی انجام داد ...
کارت شارژ اعتباری موبایل
قدم زدن گشت زدن آهسته قدم زدن بدون هیچ هدفی و آدرسی
قدم زدن گشت زدن آهسته قدم زدن بدون هیچ هدفی و آدرسی
قدم زدن گشت زدن آهسته قدم زدن بدون هیچ هدفی و آدرسی
نئشه گیج و منگ
یک حساب پس انداز که در صورت داشتن شرایط حساب به شما سود اضافی پاداش می دهد آنها شما را تشویق می کنند که پس انداز کنید و با سود پاداش به شما پاداش می ...
یک حساب پس انداز که در صورت داشتن شرایط حساب به شما سود اضافی پاداش می دهد آنها شما را تشویق می کنند که پس انداز کنید و با سود پاداش به شما پاداش می ...
یک حساب پس انداز که در صورت داشتن شرایط حساب به شما سود اضافی پاداش می دهد آنها شما را تشویق می کنند که پس انداز کنید و با سود پاداش به شما پاداش می ...
یک حساب پس انداز که در صورت داشتن شرایط حساب به شما سود اضافی پاداش می دهد آنها شما را تشویق می کنند که پس انداز کنید و با سود پاداش به شما پاداش می ...
واریز کردن به حساب بانکی ریختن
واریز کردن به حساب بانکی ریختن
بانک مسکن صندوق پس انداز رهنی
من همینم که هستم
محروم ( از ) ، بی بهره ( از ) ، فاقد
تن لشت را بیاور اینجا!
تن لش خود را جایی بردن
هیکل نحس خود را تکان دادن
هیکل نحس خود را تکان بده
سر زدن به کسی به خانه کسی رفتن
� درد و انقباض رحم در دوران بارداری و قبل از رسیدن به تاریخ زایمان کاملاً طبیعی و بی خطر است
با مست کردن مشکلات خود را فراموش کردن
صدای کرکننده صدای فوق العاده بلند
صدای کرکننده صدای فوق العاده بلند
مشخص واضح روشن عالی تمیزکاری
هم نشینی کردن، الفت داشتن با، مصاحبت کردن با
شخصی که پتانسیل علاقه مند شدن به خدمات و محصولاتی که توسط شرکت ارائه می شود را دارد اما هنوز خریداری نکرده است.
برای کسی خوب یا بهترین بودن
برای کسی خوب یا بهترین بودن
مرخصی پزشکی
درخواست مرخصی
شرکت تامین و پشتیبانی لوازم/ ملزومات اداری
کالاها و خدمات لازم برای پشتیبانی برای تولید محصولات شرکت، یا برای عملیات شرکت را تامین می کند.
تصمیم آنی تصمیم ناگهانی و بی تفکر
بازه کوتاه ( که کاری لذت بخش در آن انجام شود )
دوره خرید ولخرجی و خرید بیش از حد در زمانی کوتاه
به شدت عصبانی و بداخلاق مثل سگ عصبانی
مثل گوشت قربانی مظلومانه
به دنبال ( چیزی ) گشتن
جامه عمل پوشاندن عملی کردن ارضا کردن مشغول به کاری شدن سرگرم کاری شدن
به جایی رفتن
به جایی رفتن
( روی چیزی ) تاثیر داشتن ( روی چیزی ) تاثیر گذاشتن
فرصت داشتن
عمل جراحی کردن
مزیت داشتن برتری داشتن
سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرفه ای بودن
سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرفه ای بودن
خرید آنی و بی برنامه خرید تفننی
از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن
از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن
مرخصی بودن
دیوانه بودن خل بودن مست و پاتیل بودن
منحرف شدن
بخشی از یک فروشگاه، معمولا در زیرزمین، که اجناس با قیمت ارزان تری فروخته می شوند مغازه تخفیف دار
بخش تخفیف دار فروشگاه اجناس تخفیف خورده فروشگاه
گوشت دنده بره
بدرفتاری کردن کاری رو گردن کسی انداختن
به خاطر رفتار یا ویژگی خاصی
اشاره به مقدار کم از چیزی
گردش کردن به اطراف نگاه کردن چرخ زدن
دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن چیزی جستجو کردن
دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن چیزی جستجو کردن
به آب و آتش زدن
تحویل داده نشده
با لحن قاطعانه حداکثر ممکن برای بیان شکایت یا انتقاد برای چیزی
مواجه شدن با یک وظیفه یا کار مشکل که نیاز به تلاش زیاد در مدت زمان کوتاه دارد
شرایط همه تحت تسلط ما نیست بهانه برای توجیه کاری که گاهی اوقات بد پیش میرود برای از سر وا کردن طرف تا از ورود به جزئیات اجتناب کنی
مشکل فنی جزئی وقتی واسه یک ایراد یا نقص که اتفاق افتاده دلیل نداری و برای بهانه آوردن از این جمله استفاده میشه
برای تاکید استفاده می شود اما گاهی به صورت غیر ضروری مکررا توسط افرادی که عادت شده براشون استفاده از این کلمه که بدون این هم جمله معنی واضح دارد
حقیقت امر
واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.
حقیقت امر این است
واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.
واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.
واقعیت از وجود آن
به صورت عمدی توجه نکردن یا نادیده گرفتن کسی یا چیزی
بی توجهی کردن نادیده گرفتن محل نذاشتن گوش ندادن توجه نکردن
زود قضاوت کردن گفتن چیزی قبل از اینکه بدانیم واقعا حرفمان حقیقت دارد یا نه
گفتن چیزی قبل از اینکه بدانیم واقعا حرفمان حقیقت دارد یا نه
روز دریافت حقوق
سس زنجبیل
دلیل چیزی بودن به موجب. . . . . نشأت گرفتن
برف پارو کردن
فرسایش خاک
جیم شدن ، یواشکی از جایی خارج شدن
حالت انسان بودن؛ طبیعت انسان؛ بشریت. زنی که از نظر ظاهری بسیار شبیه به مرد است برای خفه کردن، شکست دادن یا جلوگیری از وقوع چیزی
محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان تعجب و ناراحتی استفاده می شود
محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان تعجب و ناراحتی استفاده می شود
اشک تمساح ریختن
پی بردن بو بردن، فهمیدن
رتبه بندی کردن ( بازیکنان )
سابقه دار ( بازیکن به ویژه تنیس ) رتبه بندی شده به عنوان بازیکن اصلی
میخکوب کردن ( از ترس و . . . ) مبهوت کردن، در جای خشکاندن
برگ دادن یا درآوردن
مانع ساختن، جلوگیری کردن، دیوار پدافندی ایجاد کردن
آدم عقل کل ( تداعی منفی )
بی ارزش �بی کیفیت ترحم انگیز �رقت انگیز
ترحم انگیز رقت انگیز
دسته فرمان
بر روی چیزی قرار گرفتن بر روی سطح رویه چسباندن مانند برچسب
خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
پیدا کردن ( چیز پنهان یا فراموش شده )
کاری را به خوبی انجام دادن انتظارات را برآورده کردن در کاری موفق شدن
کسی را آزردن کسی را ناراحت کردن به نقطه ضعف کسی حمله کردن
کسی را ناراحت کردن، به نقطه ضعف کسی حمله کردن
واژه copyleft به روشی برای ارائه آثاری گفته می شود که مشمول حق تکثیر می شوند، همانند موسیقی، کتاب، نرم افزار و غیره تا به صورت آزاد به طوری که استفاد ...
روزمزد
کود ( گیاهی و . . . ) به کود تبدیل کردن کود دادن
( موی آلت تناسلی )
رابطه جنسی و عاشقانه یک فرد
این اساساً یک ملاقات رو در رو قبل از اولین قرار است، جایی که شما تصمیم می گیرید که آیا ارزش آشنایی با یکدیگر را دارد یا خیر.
وقتی دو نفر که علاقه خاصی به یکدیگر دارند برای مدتی دور هم جمع می شن تا فقط: تنقلات بخورن ، صحبت کنید، برنامه تماشا کنید و بخوابید قراری که در آن ه ...
دل کسی را بردن� کسی را عاشق کردن کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن� کسی را مجنون کردن ( کسی را ) زمین انداختن� نقش بر زمین کردن
کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن کسی را مجنون کردن
( کسی را ) زمین انداختن �نقش بر زمین کردن دل کسی را بردن �کسی را عاشق کردن
از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی نجات یافتن دوباره بلند شدن ( بعد از افتادن )
از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی نجات یافتن دوباره بلند شدن ( بعد از افتادن )
با انجام درست وظایف جانشین شایسته برای نفر قبلی را اثبات کردن
جانشین ارزشمند
شکل یا پیکربندی چیزی که متمایز از رنگ، بافت و غیره است حالت خاص، ظاهر، و غیره، که در آن یک چیز یا شخص خود را نشان می دهد داشتن شکل، شخصیت، سبک و غی ...
لوبیا سبز، انواع لوبیا سبز
لوبیا سبز، انواع لوبیا سبز
چاق و تپل کردن، گرد و قلمبه کردن یا شدن
تمایل داشتن به، گرایش داشتن
تمایل داشتن به، گرایش داشتن
شگفت زده کردن متعجب کردن حذف کردن ( از مسابقه )
عملکرد خوبی داشتن
واگذار کردن ( مسابقه ) باختن
رو فرم بودن ( ورزشکار ) عملکرد خوبی داشتن
رو فرم نبودن ( ورزشکار ) عملکرد خوبی نداشتن
عملکرد بدی داشتن
عملکرد بدی داشتن
عملکرد خوبی داشتن
عملکرد خوبی داشتن
عملکرد بدی داشتن
عملکرد بدی داشتن
عملکرد خوبی داشتن
عملکرد خوبی داشتن
بهتر بازی کردن ( ورزش ) بازی را در دست داشتن
از لیگ دسته پایین تر به بالاتر صعود کردن ( تیم ورزشی )
( از چیزی ) به چیزی صعود کردن ( تیم ورزشی )
از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط کردن ( تیم ورزشی ) تنزل ( رتبه و غیره ) دادن
از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط کردن ( تیم ورزشی )
در صدر ( مسابقات ) در رتبه اول
در صدر ( مسابقات ) در رتبه اول تسلط داشتن بر حریف و کنترل کردن بازی ( در مسابقه ورزشی )
( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( امتیاز )
( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( امتیاز )
عملکرد خوب ( ورزش )
عملکرد ضعیف ( ورزش )
پذیرفتن مورد قبول واقع شدن
آغاز یک دوره جدید
مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، معمولاً یک رویداد عمومی برگزار می شود.
مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، معمولاً یک رویداد عمومی برگزار می شود.
نوشیدن مشروبات الکلی
سنگ زده نشده میوه که هسته آن خارج شده تحت تأثیر مواد مخدر یا الکل نبودن
زهره ترک کردن یکی را خیلی ترساندن
زهره ترک کردن
یک نیرو یا تأثیر ناشناخته که گمان می رود علت برخی رویدادها و اغلب ناگوار باشد
هزینه های اضافی که شرکت ها یا فروشندگان سعی می کنند از خریداران پنهان کنند.
مسئول سر هم کردن وسایل صحنه
داستان ترسناک
قادر به تحمل کردن چیزی نبودن
از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله سررفتگی مردن
از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله سررفتگی مردن
پناهنده�آواره مدیر فیلمبرداری شریک ( زندگی ) �همسر، زن، شوهر پردازش رایانه ای داده ها نقطه شبنم
راه پیاده رو پرپیچ و خم مسیر مارپیچ
آفتاب گرفتن حمام آفتاب
نامربوط نامرتبط، نادرست، پرت
با حضور ذهن از حفظ، سریع
آسودن استراحت کردن کار نکردن وقت را به بطالت گذراندن
استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
مخبر خبرکش
کسی که خبرچینی و جاسوسی دوستش را میکند کسی که اطلاعات بر ضد رفیقش میدهد
خبر کش خبرچینی زیر آب کسی رو زدن
انگور بی دانه کشمش
آبمیوه
چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت به چیزی اهمیت دادن بیش از حد برای چیزی تلاش کردن بیش از حد برای چیزی وقت گذاشتن
چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت به چیزی اهمیت دادن
آبمیوه گیر دستی
حاتم بخشی کردن دادن پول اطلاعات یا نصیحت به صورت مجانی و تعداد زیاد
کبریت آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
کارگر آشپزخانه ( هتل، رستوران و . . . ) ظرف شور
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. به گرد پای کسی نرسیدن. پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن
پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن به عبارت دیگر، وقتی اتومبیلی با سرعت زیاد از کنار اتومبیل دیگر رد می شود، خاک بلند می کند و اتومبیلی که جا مانده باید از ...
خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی
روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،
روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،
مقدار زیادی روغن برای سرخ کردن غذا
دستگاه سرخ کن
فشردن، چپاندن
فشردن، چپاندن
فشردن، چپاندن
بازار فروش عمده کالا در ازای پول نقد خرید نقدی خریدی است که نقدی صورت می گیرد و خود خریدار باید آن را به خانه ببرد؛ یعنی هزینه تحویل به منزل هم ند ...
پول نقد در گذشته در بارها و میخانه ها بشکه هایی قرار داشت که از آن مشروب می نوشیدند و مردم مجبور بودند اول پول آن را بپردازند و یا به عبارتی دیگر پول ...
کسایی که باید بدونن، میدونن جایی که زمینه موضوع نیازی به توضیح ندارد. داشتن دانش یا آگاهی از چیزی به ویژه از طریق تجربه شخصی. آگاه بودن
if you know you know
خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن
چیزی را خراب کردن یا آسیب بهش زدن خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن برای موفقیت آمیز کردن چیزی، یا انجام آن بی خیالش مهم ...
( معنای مثبت ) عمل انجام دادن کاری به روشی که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد.
خراب شدن
شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه
شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه
مواجه شدن با روبه رو شدن با مقابله کردن با
آتیش بیار معرکه بودن
آتیش بیار معرکه بودن
اگر یک کتاب یا مجله به صورت رو به رو در یک کتابفروشی نمایش داده می شود، به گونه ای نمایش داده می شود که مشتریان بتوانند جلد آن را ببینند.
جیش ادرار جیش کردن ادرار کردن
دوست دختر یا همسر یک فرد مشهور به ویژه ورزشکاران
علاقه مند به آن
به بهترین شکل ممکن عمل نکردن و خیلی سریع به سمت هدف خود حرکت نکردن این بدان معناست که زندگی شما آنطور که می توانست پیش نمی رود.
نکته ای یا مطلبی که اکثر مردم آن را معقول و منطقی می دانند.
امکان پذیر نیست !!!
لغو فسخ
بیا اینجا بیا پیش من احسنت !، درست است !، آری ! باشه! . . قبوله !
آب و تاب دادن داستان داستان ساختن از خود داستان ساختن برای توجیه عمل اشتباه خود
محکم باش قوی باش تحمل کن ادامه بده دوام بیار
دعوا کردن با کسی به صورت تک به تک بدن دخالت بقیه
احمق بودن�احمقانه رفتار کردن
خود را در خطر قرار دادن
خرابکاری کردن گند بالا آوردن، همه جا را نامرتب کردن
وظیفه خود را انجام دادن نقش خود را ایفا کردن
کسی را آزردن کسی را سردرگم کردن، کسی را ناراحت کردن
از خود راضی متظاهر، متکبر، پرمدعا
نفس های آخر را کشیدن به روغن سوزی افتادن
روی دوش کسی بودن
درست پشت سر کسی بودن کسی را تعقیب کردن
درست پشت سر کسی بودن کسی را تعقیب کردن
تقصیر خود بودن بر سر کسی خالی شدن
تقصیر خود بودن بر سر کسی خالی شدن
آدم کش حرفه ای
اصطلاح split - level برای خانه هایی به کار می رود که طبقه همکف از طبقه های بالا و پایین یک نیم طبقه فاصله دارد و هر قسمت از خانه با قسمت مجاور طبقه ب ...
سالادی از مخلوط سبزیجات ، گیاهان و گل های خوراکی. سبزی ها ترکیبی از بافت و طعم های شیرین، تند و تلخ هستند.
خانم ها و دوست دختر ها Wives and Girlfriends دوست دختر یا همسر یک فرد مشهور به ویژه ورزشکاران
به صورت دردناکی وحشتناکی تکان دهنده ای
حرف محبت آمیز خطاب به شوهر اصلاح برای اشاره به خایه های مرد
تعطیلات در ماه می را به اصطلاح maycation میگن
چند روز پیش� اخیرا
مسائل مربوط به عشق و عاشقی و جریانهای رمانتیک
گند زدن� دسته گل به آب دادن
کارگر چارچوب بندی و پیکربندی
خندیدن با حالت عصبانی نه گفتن
لباس شخصیت های خیالی رو پوشیدن با فرض اینکه شما همون شخصیت خیالی هستین. مثل لباس سوپرمن یا اسپایدر من
لباس چسبنان لباس بدن نما
لباس چسبنان چسبنده
شانس یا فرصت برای انجام کاری یا تلاش برای انجام کاری تلاش برای سروکله زدن با کسی به طریقی برای آموزش یا قانع کردن یا به دست آوردن اطلاعات از آن ش ...
جهالت و حماقت و کوته فکری
اشتیاق شدید که برخی افراد در رابطه با تمایل به داشتن فرزند ( یا نوه ) تجربه می کنند
تجربه کردن رنج بردن از نتیجه چیزی
ای وای من!�ای وای!
قیمت چیزی را کاهش دادن
نظرت چیه؟؟؟ تو چی فکر میکنی ؟؟؟
تو چی میگی ؟؟؟ نظرت چیه ؟؟؟
آیا قبوله ؟؟؟ آیا راضی هستی ؟؟؟ آیا معامله میکنی؟؟؟
حله! حالا شد! موافقم! قبوله! همینه!
گارانتی که بیشتر از دوره نرمال باقی میمونه
مذاکراه و چانه زنی قبل از خرید
خرید ارزان چیزی برای حراج با قیمت کمتر از فیمت نرمال
رسیدی که نشان می دهد پرداخت دریافت شده است، گواهی خرید کوپن اعتبار یا رسید سند پشتیبانی است که نشان می دهد شرکت پول نقد از مشتری، بانک یا سایر طرف ...
رسیدی که نشان می دهد پرداخت دریافت شده است، گواهی خرید کوپن اعتبار یا رسید سند پشتیبانی است که نشان می دهد شرکت پول نقد از مشتری، بانک یا سایر طرف ...
سند پشتیبانی است که نشان می دهد معامله پولی انجام شده است. این نشان می دهد که شرکت پرداختی را به تامین کننده خود و سایرین انجام داده است. این کوپن پر ...
سند پشتیبانی است که نشان می دهد معامله پولی انجام شده است. این نشان می دهد که شرکت پرداختی را به تامین کننده خود و سایرین انجام داده است. این کوپن پر ...
اعتیاد رفتاری
در نزدیکی کسی بودن
در نزدیکی کسی بودن
در نزدیکی کسی بودن
سرمست بودن خوشحال بودن
از شادی سر از پا نشناختن از شادی در پوست خود نگنجیدن به شدت خوشحال بودن
در دردسر افتادن ( با کسی ) به مشکل برخوردن
سرمست بودن خوشحال بودن
در دردسر افتادن ( با کسی ) به مشکل برخوردن
چه انتظاری داری
چند نقشی چند منظوره ( عمدتاً یک هواپیما ) که قادر به انجام چندین وظیفه هستن که می تواند شامل نبرد هوا به هوا، بمباران هوایی، شناسایی، جنگ الکترونی ...
وارد کردن چیز نوک تیز بر روی سطح از بین رفتن یا قرار گرفتن در یک حالت یا شرایط خاص تحت پوشش چیزی قرار گرفتن یا جذب شدن فهمیدن یا درک کردن چیزی ...
خرج کردن پول زیادی برای یک تجارت یا یک فعالیت، به عنوان مثال برای کسب درآمد از آن در آینده
چند نقشی چند منظوره ( عمدتاً یک هواپیما ) که قادر به انجام چندین وظیفه هستن که می تواند شامل نبرد هوا به هوا، بمباران هوایی، شناسایی، جنگ الکترونی ...
نسل چهارم
بدون احتساب. . . . .
مسئول ( پرداخت هزینه چیزی )
مسئول ( پرداخت هزینه چیزی )
قابل حمل توسط یک نفر بیشتر برای سلاحهای قابل حمل استفاده می شود
ضد هوایی پدافند هوایی
ضد هوایی پدافند هوایی
دیوانه وار عمل کردن بدون هدف عمل کردن بال بال زدن
تیرامیسو [دسر ایتالیایی]
پودینگ اسفنجی
به خرج دیگری زندگی کردن از سخاوت کسی سوءاستفاده کردن گدایی کردن
کیف لوازم آرایشی و بهداشتی
غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
خسته حوصله سر رفته، عصبانی
خسته حوصله سر رفته، عصبانی
وقت گذراندن مخصوصا در حال آرامش خاطر و بی خیالی
وقت گذراندن مخصوصا در حال آرامش خاطر و بی خیالی
وقت گذراندن مخصوصا در حال آرامش خاطر و بیخیالی
به صورت قابل ملاحظه و آشکار وبه طور پیوسته در حال افزایش
اقدام خارج از محدوده قانون برای دستیابی به احساس عدالت، معمولاً با کشتن، مجازات یا قضاوت در مورد افراد خاطی تلاش برای اجرای قانون؛ قضاوت کردن در مور ...
به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
آشکار کردن �علنی کردن
تمرگیدن�آرام گرفتن
وجب شکوفایی، تشویق یا تقویت بهترین ویژگی های کسی شدن - کسی را به رفتار خوب برانگیختن
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
� ( مثل کیسه ) باد کردن یا شدن، بالا آمدن، پف کردن، کیس کردن، ( مثل کیسه ) آویزان بودن، متورم شدن
اوضاع و حال چطوره
احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را جلب کردن
احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را جلب کردن
. . . . . سال بعد بعد از . . . . سال . . . . . سال گذشت حالا . . . . سال گذشته
یک سال بعد یک سال گذشت بعد از یک سال
سال تولد
دوست پسری که تنها هدفش حمل یا نگهداری اقلام متعدد دوست دخترش است ( مانند کیف پول، کیف پول، دوربین، رژ لب، کلید، کت، چتر، اسپری فلفل و غیره ) کسی که ...
پسر یا مرد جوانی که برای قرار دادن خریدهای خریداران ( مانند مواد غذایی ) در کیسه ها استخدام شده است شخصی که با استفاده از کیسه کاغذی قهوه ای، اقدام ...
یک وسیله برای تمرین انعطاف پذیری مکانی خیالی برای افراد یا چیزهای گمشده، فراموش شده یا ناخواسته. آدم احمق لاغر و دراز دیلاق
رقص لیمبو
پایان بخشیدن به چیزی
دهنت را ببند�خفه شو
پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگرم شدن با چیزی، خندیدن به چیزی یا لذت بردن از چیزی. احساس سرگرمی، لذت یا هیجان در مورد چیزی یا کسی
پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگرم شدن با چیزی، خندیدن به چیزی یا لذت بردن از چیزی. احساس سرگرمی، لذت یا هیجان در مورد چیزی یا کسی
پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگرم شدن با چیزی، خندیدن به چیزی یا لذت بردن از چیزی. احساس سرگرمی، لذت یا هیجان در مورد چیزی یا کسی
پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگرم شدن با چیزی، خندیدن به چیزی یا لذت بردن از چیزی. احساس سرگرمی، لذت یا هیجان در مورد چیزی یا کسی
Display pictures عکس پروفایل
کاملا به شدت به کلی به طور جدی به شدت جدی گفتن
�منطقه امن� نشان دهنده منطقه ای ایمن از حمله نظامی در داخل کشور است که درگیر , درگیری های مسلحانه یا خشونت عمومی است
�منطقه امن� نشان دهنده منطقه ای ایمن از حمله نظامی در داخل کشور است که درگیر , درگیری های مسلحانه یا خشونت عمومی است
یک پوزیشنی تو سکسه
همون قسم خوردن به جون مادره شما قول می دهید که وظیفه ای را که گرفته اید یا اینکه شما قول داده اید به پایان برسید، انجام دهید بدین معنی است که شما ...
همون قسم خوردن به جون مادره شما قول می دهید که وظیفه ای را که گرفته اید یا اینکه شما قول داده اید به پایان برسید، انجام دهید بدین معنی است که شما ...
دوستی که همراه شما با فعالیت های مختلف همراه است، اما تصمیم می گیرد که در فعالیت شرکت نکنند. در نتیجه او فقط کوله پشتی ، کیف پول، و غیره رو نگه میدار ...
شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چیزی شیرین دارند و براشون سخته که خودشو در برابر غذا ها که در دور و برشون هست کنترل کنن این می تواند منجر به خورد ...
شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چیزی شیرین دارند و براشون سخته که خودشو در برابر غذا ها که در دور و برشون هست کنترل کنن این می تواند منجر به خورد ...
�در دنیای خود زندگی کردن ( از دنیای بیرون بی خبر بودن )
احساس اضطراب در طول خماری برای بیشتر افراد، خماری شامل سردرد، خستگی، تشنگی یا حالت تهوع است. اما برخی افراد همچنین گزارش می دهند که تجربه ای را تج ...
احساس اضطراب در طول خماری برای بیشتر افراد، خماری شامل سردرد، خستگی، تشنگی یا حالت تهوع است. اما برخی افراد همچنین گزارش می دهند که تجربه ای را تجرب ...
عصبانی شدن
واکسن زدن
واکسن زدن
موفق شدن
اقدامی را به عنوان آخرین راه حل یا آخرین گزینه قابل اجرا انجام دهید، بنابراین فرد ناامید است زیرا این آخرین فرصت ممکن برای موفقیت در اقدامی است که ان ...
قانون حقوق مدنی
قطع امید کردن ناامید شدن
قطع امید کردن ناامید شدن
نجات یافته از خطر قریب الوقوع
در حین انجام ( عملی نادرست )
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
دنبال خواسته های خود رفتن مطابق میل و خواسته خود عمل کردن
( ناگهان ) چیزی به ذهن آدم نرسیدن ( ناگهان ) همه چیز را فراموش کردن
خشمگین شدن عصبانی شدن
لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دلیل سرما )
لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دلیل سرما )
over the top
چه جرتی چه جسارتی چه شجاعتی
به حس درونی خود گوش کردن به حس درونی خود اتکا کردن
شکم گنده شدن
عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و مجنون کسی بودن
عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و مجنون کسی بودن
چیزی را جدی گرفتن
بی جواب گذاشتن ( حرف زور ) � بدون جواب و مبارزه کوتاه آمدن
کم نیاوردن
از کسی درخواست کمک کردن/خواهش کردن
به کسی لطف کردن
توسط کسی حمایت شدن
به کسی لطف کردن
به کسی لطف کردن
توسط کسی حمایت شدن
با چیزی موافقت کردن/موافق بودن
موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن
آرزو موفقیت کردن برای . . . . .
با یکدیگر رابطه صلح آمیز داشتن �رابطه بدون مجادله داشتن
نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی بهتر رفتار کردن
نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی بهتر رفتار کردن
توسط کسی حمایت شدن/با موافقت کسی مواجه شدن
لطف کسی را جبران کردن� در ازای کمک فردی به او کمک کردن
به عنوان لطف
موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن
موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن
سس تند
کلید میانبر ( ویندوز کامپیوتر )
وقت تلف کردن �نشستن و کاری انجام ندادن
در بهترین شرایط قرار داشتن �در موقعیت مناسب بودن
دیوانه شدن
عقل خود را از دست دادن�دیوانه شدن از کوره دررفتن�جوش آوردن، قاطی کردن
به شدت ترسیدن�از ترس به خود ریدن، به شدت وحشت زده بودن قاطی کردن�عصبانی شدن، از کوره دررفتن
املای غیر استاندارد یا قدیمی should Should به زبان گیمرها با لحن شوخی خفیف به کسی بگویید ساکت باشد.
دست کاری کردن با خرابکاری کردن به منظور درست کار نکردن چیزی با دلیل حسودی یا نادانی فریب دادن، گیج کردن، اسکل کردن ، دست انداختن ، اذیت کردن کسی ...
دل را به دریا زدن�خود را به انجام عملی دشوار وادار کردن
دوباره مستقر کردن، دوباره جایگزین کردن، دوباره ساکن کردن، دوباره ساکن کردن دوباره قرار گذاشتن
دوباره آباد کردن دوباره ساکن شدن پر کردن جمعیت ساکن کردن دوباره جمعیت
کار انجام دادن �خرید خانه انجام دادن
کار انجام دادن �خرید خانه انجام دادن
با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری کردن�وعده سر خرمن دادن
با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری کردن�وعده سر خرمن دادن
سینه خانم پستان خانم
حالت کبودی و خون مردگی بر روی پوست که در اثر بوسیدن و گاز کردن هنگام عشق بازی ایجاد میشه
هر دستگاه یا ابزاری که نام آن مشخص نیست یا برای لحظه ای فراموش شده است
مرد پسر رفیق
نقص کوچک در چاپ
ابزار، وسیله، آچار، دستگاه
آرزو داشتن
Short �for “I can’t� lie icl به معنی خندیدن آرام است. بیشتر در حساب های اینستاگرام استفاده می شود
واضح بودن�آشکار بودن
واضح بودن�آشکار بودن
واضح بودن�آشکار بودن
واضح بودن�آشکار بودن
واضح بودن�آشکار بودن
واضح بودن�آشکار بودن
�از چیزی محروم بودن�محروم شدن از چیزی
بسیار اندک خیلی کم
بسیار اندک خیلی کم
آرزو انجام کاری را داشتن
آرزو داشتن
در حسرت چیزی بودن
در حسرت کسی بودن
در حسرت کسی بودن
در حسرت بودن برای
هوس سیگار کردن
واژه MRSA یا استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی سیلین نوعی باکتری است که آنتی بیوتیک های معمولی قادر به درمان آن نیستند و فرد مبتلا باید تحت مراقبت های ...
کسی را وادار به فکر کردن درباره چیزی به روشی خاص کنید راهنمایی کردن ایده و نظر دادن به کسی
کسی را وادار به فکر کردن درباره چیزی به روشی خاص کنید
کسی را وادار به فکر کردن درباره چیزی به روشی خاص کنید ایده دادن راهنمایی کردن سرمشق دادن
روی کسی تاثیر داشتن
مرد کاملا حساس
آدم معمولی آدم عادی
ملاقات کردن بازدید کردن
در کاری یا چیزی موفق بودن
از چیزی معضل ساختن
از چیزی معضل ساختن
( با چیزی/کسی ) مشکل داشتن
از چیزی نشأت گرفتن از چیزی بیرون آمدن
متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی بودن
متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی بودن در دنیایی خیالی زندگی کردن
متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی بودن در دنیایی خیالی زندگی کردن
متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی بودن در دنیایی خیالی زندگی کردن
حرف زدن در مورد پارتنر بعد از جدایی یا بعد از یک شب با هم خوابیدن به کس دیگری درباره فیتش یا طول آلت تناسلی و. . . آدم دهن لق که در مورد تمام ویژگ ...
شخص بسیار منحصر به فرد، متفاوت، بسیار هوشمند و شوخ طبع است بهترین دوست در جهان است.
به هر چیزی که به طور کلی بزرگه با اندازه یا هدف قابل توجه صفت برای بزرگ در اندازه. همچنین می تواند برای توصیف سایر قسمت های بدن که بزرگ هستند نی ...
قصه تعریف کردن
همون یار خودمونه به معنی دوست یار در هندی به معنای �دوست� است. این یک اصطلاح محبوب در انگلیسی هندی است که به ویژه به عنوان یک اصطلاح برای "دوست" ا ...
اعلامیه رسمی مشترک
اعلامیه رسمی مشترک
بیانیه مشترک
حساب مشترک
تک نفره یک نفره
اندود شن و آهک
محله ای در بخش غربی محله بزرگ تر گرینویچ ویلیج در منهتن پایین، شهر نیویورک است. مرزهای سنتی روستای غربی عبارتند از رودخانه هادسون در غرب، خیابان 14 غ ...
اسم اصطلاحی است برای توصیف کسی که دارای مقدار غیرقابل باوری از پورنو و دانش پورنو است کسی که زیاد پورن تماشا می کنه
چه آدم پررویی! چه گستاخانه
چه آدم پررویی! چه بی ادبانه
[دانستن] در نظر گرفتن کسی یا چیزی را به عنوان چیزی در نظر گرفتن
چیزی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرفتن [دانستن]
کسی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرفتن [دانستن]
در دیدرس بودن
نظر درباره چیزی
از نظر کسی
تبادل نظرات
با نظری موافق بودن
احمقانه ترین، بدترین، عجیب ترین و. . . چیزی بودن که اتفاق افتادن آخر چیزی ( بودن )
احمقانه ترین، بدترین، عجیب ترین و. . . چیزی بودن که اتفاق افتادن
کسی را اذیت کردن
ترمز گرفتن
غذا خوردن
آرامیدن آسودن، استراحت کردن
آرامیدن آسودن، استراحت کردن
آرامیدن آسودن، استراحت کردن
سوتی دادن دهان خود را بی موقع باز کردن
آتش گرفتن سوختن دود هوا شدن به ( سر ) انجام نرسیدن
یک نام برای توصیف نوع مهمترین، زیبا، بهترین شخص که شما همیشه می توانید ملاقات کنید زیباترین شخص جهان یک دختر بسیار زیبا که بهترین، جالب ترین، هات ت ...
به صورت شنیع به صورت زشت منفور بسیار بد بسیار نکوهیده، بسیار زشت این کلمه برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که در آن شخصی سعی می کند با خوش ...
آبجو هلندی
فضولی کردن
آماده جنگیدن شدن �مسلح شدن
علنی کردن و در اختیار عموم قرار دادن در رفتن ( استخوان )
خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کردن
خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کردن
خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کردن
خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کردن
عجله داشتن
به خود بالیدن مفتخر بودن
بسیار مودب بودن
بسیار مودب بودن
بسیار مودب بودن
بسیار مودب بودن
بسیار مودب بودن
بسیار مودب بودن
توهین آمیز نامناسب زشت
توهین آمیز نامناسب زشت
سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می شود، با استفاده از اکسیژن هوای اطراف برای ایجاد انفجاری با دمای بالا کار می کند و آن را بسیار کشنده تر از سلاح ها ...
سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می شود، با استفاده از اکسیژن هوای اطراف برای ایجاد انفجاری با دمای بالا کار می کند و آن را بسیار کشنده تر از سلاح ها ...
یک سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می شود، با استفاده از اکسیژن هوای اطراف برای ایجاد انفجاری با دمای بالا کار می کند و آن را بسیار کشنده تر از سلاح ...
فلاسک
فلاسک
وقتی کسی مجبور است به یک سرزنش تند گوش دهد یا به دلیل رفتار بد، تنبیه شفاهی شود.
برای�پیچاندن، گیج شدن، متحیر شدن. نوشیدن، سیگار کشیدن، قرص خوردن و یا فقط جایی را ترک کردن
- اصطلاح یا جمله ای که زمانی به کار می رود که کسی کار اشتباهی انجام داده باشد یا به دردسر افتاده باشد. یا زمانی که آنها نفرت انگیز هستند.
برخاستن، پاشدن، بلند شدن با لحن بی ادبانه
به حالت عادی درآوردن�عادی کردن
وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
برای کسی دردسر ساختن وای ( برای بیان خشم )
وای ( برای بیان خشم )
دسته جمعی آمدن �گروهی آمدن
دسته جمعی آمدن گروهی آمدن
زنی است که همیشه در کنار شماست حتی در سخت ترین زمان ها
برای اینکه به دی جی بگویید �آن آهنگ را برگرداند�. به عبارت دیگر، درخواست انکور
این یک روش�خودسرانه تر �برای گفتن "هرچه باشد" است، اما روشی مشخص تر برای گفتن آن است. و یا گفتن اینکه شما واقعاً اهمیت به موضوع نمیدهید این عبارت زم ...
به افرادی که دوست ندارید یا به کسی که با او رقابت می کنید، می گویید
زنی که همیشه پشت شوهر یا دوست پسر هست و مهم نیست چه اتفاقی پیش بیاد همیشه کنار اون میمونه
خونسرد بودن آرام بودن بی خیال بودن
مخالف پروپاقرص مخالف درجه یک
به شدت جدی بودن جدی گفتن
کسی را ( پیش کسی ) خراب کردن کسی را بد جلوه دادن مخالف ضد
سریع بزن به چاک
جایی که غذا می خوری نرین از این عبارت برای اشاره به اعمالی که نباید در جاهایی به خصوص انجام شود، استفاده می شود. برای مثال، داشتن رابطه عاطفی در محل ...
تعیین تکلیف کردن قانون صادر کردن
قانون صادر کردن
عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی که شاید زیاد مهم نباشد قیل وقال به پا کردن الم شنگه راه انداختن جار و جنجال به پا کردن قشقرق به پا کردن
رئیس شرکت
سرزنش شدید �انتقاد شدید
داغ� بسیار گرم سرزنش شدید �انتقاد شدید ( عمل ) کباب کردن � ( عمل ) تنوری کردن
زیادی توجه کردن
کاهن معبد هندو
بزن کنار. پنچر کردیم.
بزن کنار. لاستیک جلو پنچر است.
بزن کنار. بنزین نداریم.
چیزی را از خود درآوردن
چیزی را از خود درآوردن
سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار کردن به اندازه بقیه زحمت کشیدن
سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار کردن به اندازه بقیه زحمت کشیدن
مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن در یک شغل یا فعالیتی کاری را خیلی زیاد انجام دادن به اندازه کافی سهم خود را ( از کاری ) انجام دادن
خود را کنار کشیدن، دخالت نکردن
ساقی
همجنس وابسته به جنس مشابه
کسی را خسته کردن
مزخرف گفتن حرف مفت زدن، چرت وپرت گفتن
چیزی را مهیج تر/جذاب تر کردن
مهیج تر کردن جذاب تر کردن
مزخرف بودن افتضاح بودن
کاملا شبیه به ( کسی یا چیزی ) بودن
از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه داشتن
از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه داشتن
هدایت شده یا به جلو حرکت می کند. 2 دراز کشیدن یا قرار گرفتن در قسمت جلویی چیزی یا نزدیک آن. 3 بی ادب، متکبر یا گستاخ این بدان معنی است که شما در مور ...
زمانی که شخصی به وضوح جذب شخص دیگری شده یا در حال لاس زدن است
غافلگیر کردن
غافلگیر کردن
جایگزین کسی شدن�جانشین کسی شدن، جای کسی را گرفتن
از سر خود باز کردن
دیوانه�کاملا احمق
احساس ناتوانی و عدم تسلط بر اوضاع را داشتن�کنترلی بر اوضاع نداشتن
یک سرگرمی در زمان استراحت در رویدادهای ورزشی، که در آن از زوج ها دعوت می شود جلوی دوربین هم دیگر را ببوسند و روی صفحه های غول پیکر استادیوم دیده شوند ...
یک سرگرمی در زمان استراحت در رویدادهای ورزشی، که در آن از زوج ها دعوت می شود جلوی دوربین هم دیگر را ببوسند و روی صفحه های غول پیکر استادیوم دیده شوند ...
ضربه آزاد ( راگبی ) �پنالتی
قلاویز و حدیده ( ابزار )
ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
به آرامی ضربه زدن ( با انگشتان )
غذایی که مواد اولیه ساده داره و زود حاضر میشه
روزی که در آن از دوستتان بخواهید با شما رابطه جنسی داشته باشد اما این به این معنی نیست که او را "دوست دارید". در 15 آوریل رخ می دهد.
روزی که همه چیز در مورد شماست. . . استراحت کنید، غذا بخورید، تلویزیون تماشا کنید و تنبل باشید. انجام کارهای سرگرم کننده ای که می خواهید انجام دهید
از کنار در کنار با یک طرف رو به یک جهت معین به خصوص به سمت ناظر
مدرسه زبان یک مدرسه خصوصی که در آن یک زبان خارجی تدریس می شود.
یک معلم در یک دانشگاه یا مدرسه زبان بریتانیا که مسئول سازماندهی برنامه های تحصیلی دانش آموزان است
به احترام کسی کلاه از سر برداشتن
به احترام کسی کلاه از سر برداشتن
اتو مو قطعه ای از تجهیزات الکتریکی که شما آن را گرم می کنید و در قسمت هایی از موهای خود حرکت می دهید تا صاف شوند
اتو مو بریتیش میشه hair straightener قطعه ای از تجهیزات الکتریکی که شما آن را گرم می کنید و در قسمت هایی از موهای خود حرکت می دهید تا صاف شوند
ضربه آزاد ضربه پنالتی
گره گذاشتن در پایان چیزی; بستن چیزی با ریسمان، نخ و غیره
پشت به چیزی بودن مثلا ساختمان و. . . .
شایعه ای را پخش کردن شایعه ای را پراکندن
( کسی را ) دعوا کردن کسی را به باد سرزنش گرفتن
( کسی را ) دعوا کردن کسی را به باد سرزنش گرفتن
( کسی را ) دعوا کردن کسی را به باد سرزنش گرفتن
نوبت دوم توپ زنی بلافاصله پس از نوبت اول ( کریکت )
رهبر را دنبال کن ( نوعی بازی )
به پیروی از کسی کاری انجام دادن پا جای پای کس دیگری گذاشتن
به پیروی از کسی کاری انجام دادن پا جای پای کس دیگری گذاشتن
به پیروی از کسی کاری انجام دادن پا جای پای کس دیگری گذاشتن
سکندری خوردن پشت پا خوردن
برای یافتن و شاید دستگیری کسی که چیزی مشکوک در اختیار دارد. برای پیدا کردن یکی با شخص دیگری، معمولاً در میان یک فعالیت غیرقانونی. برای دستگیری با ...
big boobs, a big butt and a big belly کسی که ذاتا گی هست مخصوصا در مورد جنس مونث
Big Booty�Becky Ball� Busting� Bitch زن سخت کوش تو رابطه جنسی سکسی ترین گروه زنانی که همیشه اوقات خوشی به سر می برند. bust behind the back
در شرایطی مشغول به کار بودن که هیچ شاهدی نباشد
به خصوص چالش برانگیز یا سخت. خیلس سخت کوش بسیار نفرت انگیز و تهدید کننده هر مسئولی مانند ناظر یا مافوق نظامی که از زیردستان خود بیش از حد کار می ک ...
زمان کاری که فرد در جایی ثبت می کند که امیدوار است کمی از �کار� را انجام دهد، اما بیشتر آن زمان را روی یک صندلی می گذراند
رابطه جنسی آدم جذاب ( به ویژه زن )
ماشینی که به طور خودکار کالاهای مصرفی مانند سیگار، غذا یا بنزین را با درج پول توزیع می کند.
ملکه قلب خوره قلب چیزی که مدام دلمان میخواهد رابطه یا دوستی که نمی توانی آن را از سرت بیرون کنی، که فکر می کردی مدت ها پیش محو شده است، اما هنوز ...
همین ! دیگر حرفی ندارم ! درست است !
تصمیم آخر بودن تصویب شدن
کسی را کتک زدن
کسی را کتک زدن
کتک
کسی را کتک زدن
کسی را کتک زدن
خرج کردن سپری کردن صرف کردن
پول را به صورت اقساطی پرداخت کردن
مزخرف گرفتن�چرت گفتن، پرت وپلا گفتن
پایبند بودن به برنامه ریزی هزینه ها
با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن�با دستمزد ( روزانه ) کم زندگی کردن
با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن�با دستمزد ( روزانه ) کم زندگی کردن
بر وفق مراد بودن زندگی
در دنیا خود زندگی کردن و به اتفاقات اطراف خود توجهی نداشتن
چیزی را به خاطر آوردن
ملاقات مشتری با روسپی در خانه زنه برعکس هم میشه outcall
بازدید از خانه مشتری توسط یک متخصص پیشنهاد دادن بیشتر از یک بازی با ورق بازدید ( مانند یک ماساژور یا یک فاحشه ی تلفنی ) از مشتری برای انجام خدمات در ...
روسپی که ممکن است از طریق تلفن با او قرار ملاقات گذاشته شود
دلال خانه شرکت هماهنگ کننده جنده شرکتی که زنان معمولا دختران جوان را برای ارائه خدمات جنسی یا ماساژ یا برای سرگرمی فراهم میکنه بیشتر برای فراهم کردن ...
دلال خانه شرکت هماهنگ کننده فاحشه شرکتی که زنان معمولا دختران جوان را برای ارائه خدمات جنسی یا ماساژ یا برای سرگرمی فراهم میکنه بیشتر برای فراهم کرد ...
مسئولیت ( چیزی ) را برعهده گرفتن�مسئولیت ( چیزی ) را پذیرفتن
اصطلاحی است برای تعریف فردی که خیلی لاف زن و متکبر است، فکر می کند همه چیز را می داند و برای بقیه خیلی خوب است.
1. حالت کاملاً غافل از اطرافیان 2. رفتار کردن مثل یک احمق
هر اقدام رادیکالی که برای بیان مخالفت با ستم بر زنان، کلیشه زنانگی و تجاری سازی تمایلات جنسی به کار می رود، مخالف است. روش تهاجمی و دردناک راسل برن ...
عصبانی شدن در مورد چیزی که پیش پا افتاده یا کم اهمیت است
انجام ندادن کاری که باید انجام دهید، چه در محل کار یا در وقت آزاد
حالت بامزه و راحت Fuck you
تو کونت ( وقتی از ما درباره جای چیزی سوال میکنند ) مزاحم شدن زیاد سوال پرسیدن وقتی گروهی از مردم در مورد شما بد صحبت می کنند
حمله وحشیانه به شخصی به شکلی که گروهی از سگ ها/گرگ های وحشی انجام می دهند
کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع دیگری بودن
کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع دیگری بودن
کنترل کردن محدود کردن کاملاً تابع دیگری بودن
کسی که کاملاً تابع دیگران است ( معمولاً دختر به پسر در یک رابطه )
به اتفاق آرا بدون شک�بدون استثنا
کامبوجا یک نوشیدنی تخمیر شده، کمی جوشان، شیرین شده چای سیاه یا سبز است که معمولاً به دلیل فواید سلامتی مصرف می شود.
هیجانات یا جذابیت های زندگی در شهر در مجموع، جنبه های جذاب و هیجان انگیز یک شهر شهر بزرگ به عنوان مرکز سرگرمی، لذت و غیره دیده می شود
فرستادن پیام یا نامه
فرستادن نامه یا پیام
سر زدن به خانه کسی
حاضر باش
حرف کسی را درک کردن
این را داشته باش!�این را گوش کن!
به هدف رسیدن
چیزها/افراد مختلف فلان و بهمان
چیزها/افراد مختلف
چیزها/افراد مختلف
این قدر سرشلوغ بودن ( که کاری را فراموش کردن )
خب همینه دیگه! خب این هم از این!
راستشو بخوای . . . . .
سن و سالی از کسی گذشتن �پیر شدن
زیر خط فقر زندگی کردن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن
بی پول بودن �چیزی ته جیب نداشتن
بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتن
بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتنinformal
حکم اولیه یا اصلی را تغییر دادن
تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول کاری بودن
تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول کاری بودن
سال مالی یک دوره حسابداری سالانه برای نگهداری سوابق و گزارش درآمد و هزینه سال مالیاتی سال تقویمی 12 ماهه ای است که توسط اظهارنامه مالیاتی پوشش داده ...
بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس گروه بودن
دچار سوءتفاهم شدن
دچار سوءتفاهم شدن
بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس گروه بودن
ته دنیا�آخر دنیا، جای فوق العاده دورافتاده
ناکجاآباد�ته دنیا، جای دورافتاد
تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی یا کسی برآمدن یا تحمل کردن مال باختن یا پول از دست دادن در یک رویداد ورزشی مبارزه با یک موقعیت سخت یا استرس زا ...
تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی یا کسی برآمدن یا تحمل کردن مال باختن یا پول از دست دادن در یک رویداد ورزشی مبارزه با یک موقعیت سخت یا استرس زا ...
طبق نقشه پیش نرفتن ناموفق شکست خورده افتضاح تمام شدن� جور نشدن مشکل پیش آمدن
راه دادن به کسی در جاده یا خیابان اجازه دادن به کسی برای ورود به لاین سرعت که در آن حرکت میکنید
برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن در گروه یا بدنه بزرگتر
برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن در گروه یا بدنه بزرگتر ملحق شدن شرکت کردن
راه دادن به کسی در خیابان یا جاده اجازه دادن به کسی برای ورود به لاین شما که در آن حرکت میکنید
خیابان یا اتوبان دارا چندین باند سرعت
�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن
�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن
�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن
�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن
احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی را به دست آوردن
احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی را به دست آوردن
احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی را به دست آوردن
احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را جلب کردن
احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را جلب کردن
احترام کسی را جلب کردن نظر کسی را جلب کردن
چیزی رو تو روی طرف گفتن
در نگاه چیزی را نپسندن
اصولگرا محافظه کار
دلخور شدن آزرده خاطر شدن ناراحت شدن
راضی بودن خوشحال بودن خوشنود بودن
راضی بودن خوشحال بودن خوشنود بودن
راضی بودن خوشحال بودن
وارد کردن تنش و استرس در رابطه عاطفی
وارد کردن تنش و استرس در رابطه وارد کردن فشار و اظطراب بر روی کسی
اوضاع را دشوار کردن
از خودگذشتگی کردن�فداکاری کردن �ایثار کردن
درد دل کردن با، ( از روی اعتماد به دیگری ) سپردن، محرمانه گفتن به
از کسی دیدن کردن�به ملاقات کسی رفتن
صادقانه با کسی حرف نزدن�از ته دل با کسی حرف نزدن
صادقانه با کسی حرف نزدن�از ته دل با کسی حرف نزدن
به کسی احترام گذاشتن
به کسی احترام گذاشتن
از کسی دیدن کردن�به ملاقات کسی رفتن
از کسی تعریف کردن
فیش حقوق
گفتن چیزای خوب در مورد کسی
گفتن چیزای خوب در مورد کسی
گفتن چیزای خوب در مورد کسی
برگه سربرگ دار
کاملا به درد نخور کاملا بی استفاده
پشت سر کسی همیشه حرف نیست کاری انجام دادن هم میشه
در حالی که وقت در حال تمام شدن است
با گذشت زمان
توهین کردن�بد و بیراه گفتن
توهین کردن�بد و بیراه گفتن
برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون ) سر زدن به کسی تقاضای پس گرفتن کالایی را داشتن به محل کار خود زنگ زدن ( و اعلام بیماری کردن ) سفارش دادن برای کم ...
برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون )
کس لیسی کردن
راهی که قطعا پیامد و نتیجه حتمی و قطعی و معلوم خواهد داشت
ثابت قدم ( اسب و. . . ) �دارای گام های ثابت �با اعتمادبه نفس�مصمم و توانا
نمونه خوب و واضح از یک چیزی
خیلی دردناک بودن
به شدت شگفت زده شدن�به شدت ترسیدن، به خود ریدن ( از تعجب، شگفتی یا ترس )
به هیچ وجه
در خیال خود
در خیال خود
در خیال خود
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
نگران و آزرده بودن�سردرگم و آشفته بودن
سرفرصت
در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف
در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
لذت مطلق لذت کامل
ناگهان تغییر مسیر دادن منحرف شدن
کذب محض دروغ محض
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
ناگهان ترسیدن
ناگهان خوشحال شدن ناگهان به وجد آمدن
اختصاص دادن ( مبلغ زیادی پول ) به چیزی
( با جمعیت یا حجم زیاد ) به جایی هجوم بردن
پر کردن ( لیوان و. . . ) از نوشیدنی ( نوشیدنی ) در لیوان و. . . ریختن ( با جمعیت زیاد/فوج فوج ) از جایی خارج شدن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن
حبس کردن
حبس کردن
به غلط کردن افتادن�شکر خوردن
هیچ ایده ای نداشتن اصلا ندانستن
دل نداشتن ( کاری را انجام دادن ) دل نیامدن
دل چیزی را داشتن دل نیامدن
خود را شدیدا درگیر چیزی کردن خود را غرق در چیزی کردن
بالا آوردن استفراغ کردن
1 آدم شکم چران آدم شکم پرست، آدم حریص
شجاعت انجام کاری را داشتن
ماشین مسابقه
بسیار پرانرژی
نوارهای مسابقه ای ( مخصوص روی خودرو )
بغض کرده کم مانده به اشک ریختن
موجب آسیب شدن صدمه زدن آسیب رساندن
منجر به مرگ شدن به مرگ ختم شدن
احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خود را بیان نکردن
احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خود را بیان نکردن
فرار کردن، رفتن، ناگهان ترک کردن، باعجله ترک کردن
وقتی همه کارا داره به خوبی پیش میره اما تو دلت یه ترسی هست که میگه قراره یه اتفاق بدی بیفته
به زندگی خود سروسامان دادن�خود را جمع کردن، به افکار خود نظم دادن
وسایل خود را جمع کردن به افکار خود نظم دادن
چه گهی/چه غلطی
غیرعادی رفتار کردن�نامعقول بودن، غیرمنطقی رفتار کردن
واژه عربی هم باشه الان تو زبون ترکی رایجه املاشم به همین صورت قهبه نوشته میشه ترکی استانبولی هم میشه kahpe
فوق العاده است
فوق العاده
بخش زایمان در بیمارستان
درد زایمان داشتن
درد زایمان داشتن
درد زایمان
زایمان کردن
ته و توی چیزی را در آوردن
چیزی را به چیزی تبدیل کردن
به کسی عاشقانه نگاه کردن با اشتیاق و هوس به کسی نگاه کردن
با علاقه به کسی نگاه کردن خیره شدن
کسی را به هیجان آوردن کسی را هیجان زده کردن
خجالت زده کردن شرمسار کردن، شرمنده کردن
نیروی مازاد را اخراج کردن کسی را از کار اخراج کردن
روز کسی را ساختن خوشحال کردن کسی، انرژی بخشیدن به کسی
روز کسی را ساختن کسی را در روزی بخصوص خوشحال کردن
چطور پیش رفتی؟؟؟
اولین خانه خود را خریدن
بحث جدیدی شروع کردن به سراغ صحبت درباره چیز جدیدی رفتن
قشون یا سربازان را در جایی مستقر کردن
موقعیت جنین�حالت جنین در رحم
مستقر کردن�صف آرایی کردن، آرایش نظامی دادن
آزار دادن اذیت کردن، عصبانی کردن ناراحت کردن غمگین کردن
من هم نه در جملات منفی این سازه ای است که برای بیان موافقت با آنچه قبلاً در جمله ذکر شد استفاده می شود
من هم همینطور در جملات مثبت این سازه ای است که برای بیان موافقت با آنچه قبلاً در جمله ذکر شد استفاده می شود
یک سوال بلاغی که بیانگر تردید است که کسی عادت بد خود را تغییر خواهد داد. معمولاً بعد از اینکه آن شخص قصد خود را برای ترک چنین عادتی اعلام کرد گفته می ...
کسی که عادت انجام کاری را برای طول مدت عمرش را داشته است
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن یا نوشیدن چیزی
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طلوع یا قبل از طلوع خورشید، بیدار شدن صبح خروس خوون بیدار شدن
زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گل و بلبله زندگی فوقالعاده و دلپذیره معمولا در ساختار منفی برای طعنه زدن به کار میره
زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گل و بلبله زندگی فوقالعاده و دلپذیره معمولا در ساختار منفی برای طعنه زدن به کار میره
هدررفتن، ازدست رفتن
ناپدید شدن به طور کامل
کنگره اتحادیه معاملات یک سندیکای مرکزی در انگلستان
خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به نظر آمدن بزرگ به نظر رسیدن به طور اغراق آمیز گفتن که چیزی غیر جذاب و زشت و بزرگ است
خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به نظر آمدن بزرگ به نظر رسیدن به طور اغراق آمیز گفتن که چیزی غیر جذاب و زشت و بزرگ است
خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به نظر آمدن بزرگ به نظر رسیدن به طور اغراق آمیز گفتن که چیزی غیر جذاب و زشت و بزرگ است
ایراد اشکال هرچیزی که ارزش یا کارآیی چیز دیگری را کم می کند یک چیز یا شخصی که موقعیتی را خراب می کند که می توانست بسیار مثبت یا لذت بخش باشد فکر م ...
ایراد اشکال یک چیز یا شخصی که موقعیتی را خراب می کند که می توانست بسیار مثبت یا لذت بخش باشد فکر می کنید آنها یک موقعیت را خراب می کنند و مانع از ...
تحمل چیزی را نداشتن تحمل چیزی از توان کسی خارج بودن
مسئولیت های زیادی داشتن چندین مسئولیت داشتن
فکر و نگرش خود را نسبت به یک شخص یا چیزی عوض کردن
حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود را نسبت به یک شخص یا چیزی عوض کردن
حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود را نسبت به یک شخص یا چیزی عوض کردن
اتاقک ها یا ساختمان های جانبی
واژه outbuilding به معنای ساختمان هایی مانند اسطبل یا انباری است که در کنار ساختمان اصلی می سازند
دست نگه داشتن�تند نرفتن
دست نگه داشتن�تند نرفتن
با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار کردن ( مثبت )
با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار کردن ( مثبت )
با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار کردن ( مثبت )
بیخود دل خوش کردن
بیخود دل خوش کردن نفس خود را حبس کردن
ترس از اردک
تعلل کردن�به تاخیر انداختن
تعادل ( خوبی ) داشتن ( اتومبیل )
کلاج را نگهدار و بزن دنده عقب
احترام فراوان برای کسی قایل شدن
به کسی لطف کردن به کسی فرصت دادن به کسی رحم کردن
به کسی لطف کردن به کسی فرصت دادن به کسی رحم کردن
دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناامید و بدون کمک گذاشتن
دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناامید و بدون کمک گذاشتن
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
تشویق کردن دست زدن کمک کردن
تشویق کردن دست زدن
تشویق کردن دست زدن
استفاده توسط شرکت ها برای برجسته کردن تخصص مدیران شرکت در زمینه های خود و ایجاد یا تقویت اعتبار برای یک نام تجاری از طریق رهبری فکری اجرایی موقعیتی ...
ناراحت عصبانی غمگین و متنفر بودن از چیزی که اتفاق افتاده
از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف زمین غلط زدن خنده با صدا بلند و از ته دل
از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف زمین غلط زدن خنده با صدا بلند و از ته دل
از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف زمین غلط زدن خنده با صدا بلند و از ته دل
مضحکه خاص و عام
بسیار هیجان زده بودن در جای خود میخکوب شدن منتظر چیزی بودن
بسیار هیجان زده بودن در جای خود میخکوب شدن منتظر چیزی بودن
بسیار هیجان زده بودن در جای خود میخکوب شدن منتظر چیزی بودن
تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی که توجه کامل به سخنان تو دارند و هر عمل و پاسخ آنها همان چیزی است که تو میخواهی
تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی که توجه کامل به سخنان تو دارند و هر عمل و پاسخ آنها همان چیزی است که تو میخواهی
hold someone in the palm of hand
تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی که توجه کامل به سخنان تو دارند و هر عمل و پاسخ آنها همان چیزی است که تو میخواهی
تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی که توجه کامل به سخنان تو دارند و هر عمل و پاسخ آنها همان چیزی است که تو میخواهی
تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی که توجه کامل به سخنان تو دارند و هر عمل و پاسخ آنها همان چیزی است که تو میخواهی
مقام سزاواری را به دست آوردن برای رسیدن به سطح جدیدی از بلوغ، استقلال یا موفقیت. اغلب در مورد بزرگسالان جوان گفته می شود داشتن حق مالکیت چیزی؛ دستی ...
بودن در جایگاهی که به شما این فرصت را میدهد توانایی و کیفیت بالا خود را نشان دهید
برای رسیدن به سطح جدیدی از بلوغ، استقلال یا موفقیت. اغلب در مورد بزرگسالان جوان گفته می شود داشتن حق مالکیت چیزی؛ دستیابی به شناخت درست
گوش کردن به کسی یا چیزی با توجه زیاد و علاقه فراوان
با آغوش باز استقبال کردن شما نشان می دهید که از دیدن آنها یا ملاقات با آنها بسیار خوشحال هستید بسیار از آن راضی هستید با خوشحالی و اشتیاق به کسی س ...
با آغوش باز استقبال کردن شما نشان می دهید که از دیدن آنها یا ملاقات با آنها بسیار خوشحال هستید بسیار از آن راضی هستید با خوشحالی و اشتیاق به کسی س ...
با آغوش باز استقبال کردن شما نشان می دهید که از دیدن آنها یا ملاقات با آنها بسیار خوشحال هستید بسیار از آن راضی هستید با خوشحالی و اشتیاق به کسی س ...
با آغوش باز استقبال کردن شما نشان می دهید که از دیدن آنها یا ملاقات با آنها بسیار خوشحال هستید بسیار از آن راضی هستید با خوشحالی و اشتیاق به کسی س ...
عواقب چیزی را پذیرفتن
عمل یا دستاورد افتخارآمیز
عمل یا دستاورد افتخارآمیز
انجام دادن کار خیلی خطرناک و نجات پیدا کردن
پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با تجربه و محترم است ارشد ترین و محترم ترین مرد در یک سازمان، جامعه و غیره خاص.
پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با تجربه و محترم است ارشد ترین و محترم ترین مرد در یک سازمان، جامعه و غیره خاص.
پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با تجربه و محترم است ارشد ترین و محترم ترین مرد در یک سازمان، جامعه و غیره خاص.
یک پاش لب گوره
یک پاش لب گوره
یک پاش لب گوره
سیفون زیر ظرفشویی
پاکبان�رفتگر، زباله جمع کن، آشغال جمع کن
کیسه سطل زباله
کیسه
مداد ابرو
اختلالات جنسی
دغدغه ( احساسی و. . . ) �اختلال، مشکل
روی برگرداندن
آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناسازگار گاهی اوقات به عنوان یک اصطلاح برای خطاب به یک شخص استفاده می شود
آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناسازگار گاهی اوقات به عنوان یک اصطلاح برای خطاب به یک شخص استفاده می شود
گریه کردن برای . . . . . اشک ریختن برای. . . . سوگواری کردن . . . . .
با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انجام دادن سطح پایین�بی کیفیت، نصفه و نیمه
in my knowledge این نشان می دهد که یک فرد بر اساس تجربه شخصی خود کاملاً از آنچه می گوید مطمئن است.
این نشان می دهد که یک فرد بر اساس تجربه شخصی خود کاملاً از آنچه می گوید مطمئن است.
کسی را آزار دادن کسی را اذیت کردن
مربوط به چیزی بودن به چیزی ربط داشتن
همانطور که دیدیم
پای کسی را گچ گرفتن
برای کاری زمان زیادی اختصاص دادن
کسی را خجالت زده کردن کسی را در وضعیت دشواری قرار دادن
ظاهرسازی
پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
سُردست دست و پاچلفتی، کسی که بیشتر اوقات همه چیز از دستش می افتد
پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
نام کسی را گفتن که شامل جریانی یا چیزی هستن مخصوصا که با گفتن نام آنها موجب دردسر یا شرمساری برای آنها میشود
اقدام خارج از محدوده قانون برای دستیابی به احساس عدالت، معمولاً با کشتن، مجازات یا قضاوت در مورد افراد خاطی تلاش برای اجرای قانون؛ قضاوت کردن در مور ...
به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
ترساندن وحشت زده کردن
موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن
همه چیز خود را دادن دست به هر کاری زدن ( برای داشتن چیزی )
چیزی که بیانگر وضعیت مشهود در زمان کنونی است یا نشان می دهد که زندگی اکنون چگونه است چیزی معمولی از ماهیت یا کیفیت یک دوره خاص، معمولاً چیزی نامطلوب ...
دلیل اصلی چیزی بودن حقیقت پشت چیزی بودن
حس مشترک موج، عقیده همگانی
در حد عملی و منطقی
معاون رییس معاون رییس جمهور
رئیس خزانه ( بریتانیا )
The Shiba Inu is a breed of hunting dog from Japan
به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . .
به ذهن کسی خطور کردن که
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
خرید آنی و بی برنامه خرید تفننی
به شک انداختن
برف و مه�برف گرفتگی، برف و بوران
شدیدا داغ
عزیزدردانه جگرگوشه
مزدبگیر
چشمان آبی کم رنگ
لیست شماره تماس ادارات و وزارتخانه ها
سانسور کردن یا کوتاه کردن متن
( فوتبال آمریکایی ) توپ را به سمت پایین زمین بزند یا از زمین گلزنی کنید
پناه بردن کمک خواستن کشیده شدن ( افکار، توجه، موضوع ) به سمتی�برگشتن ( توجه و. . . ) به چیزی یا کسی
زیر چشم کسی بادمجان کاشتن ( با مشت ) چشم کسی را کبود کردن
با کسی تماس گرفتن
با مشت به دهان کسی زدن
کسی رو بوس کردن بوس دادن
کسی را هل دادن
کسی را بغل کردن کسی را در آغوش گرفتن
کسی را اخراج کردن
کاری را امتحان کردن به کاری دست زدن یک امتحانی کردن
کهنه قراضه، زهوار در رفته
آدم کارتن خواب
رشته کوه ( در ) دوردست
امداد و نجات کوهستان
خودمنضبط دارای کنترل نفس
به گونه ای به نظر رسیدن
علاقه مند شدن
محکوم به شکست بودن
برای مهربان بودن، گاهی باید خشن بود جنگ اول به از صلح آخر
شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
فهمیده شده درک شده دیده شده
نتیجه اعمال خود را دیدن چه خوب چه بد
قبول نکردن تو کت کسی نرفتن، زیر بار نرفتن
تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، تقلیل
منحصربه فرد
هیچ مشکلی وجود نداشتن
با این اوصاف بر این اساس به نظر
حمایت مالی کردن از قبیل پول دادن برای چیزی که میگی واقعا طرفدارش هستی با انجام دادن کاری، دادن پول و غیره به جای اینکه صرفاً در مورد آن صحبت کنید، نش ...
به صورت قابل ملاحظه و آشکار وبه طور پیوسته در حال افزایش
ورق برگشت اوضاع تغییر کرد
( افسر پلیس ) در محل گشت زنی
خراب ( ماشین آلات ) از کار افتاده، درست کار نکردن
برای نشان دادن آنکه چیزی چقدر نامناسب و ناکافی است بدر مقایسه با کاری که دارد انجام میدهد یعنی داره بیشتر از توانش ازش کار کشیده میشه
کافی بودن
با تمام توان کاری را انجام دادن
بداقبال بدشانس، نگون بخت
تحت کنترل خود داشتن تحت کنترل کسی بودن
وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف کردن دست کشیدن از طفره رفتن و کاری انجام دادن گفتن به کسی که کارت رو شروع کن یا تو انجام کارت بیشتر تلاش کن یه ...
وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف کردن دست کشیدن از طفره رفتن و کاری انجام دادن گفتن به کسی که کارت رو شروع کن یا تو انجام کارت بیشتر تلاش کن
کلید فاصله ( صفحه کلید رایانه ) فاصله
سفر طولانی ( و پر حادثه )
سفر فضایی
بلا کش گوشت قربانی
بعد از بیماری سر پا شدن
بیماری بلند مدت
محلول با دوام کوتاه مدت
بهتر از چیزی که انتظار داشتی
بهتر از چیزی که انتظار داشتی
( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
شلوار حاملگی
سیر شدن
شدید بسیار زیاد
کشتی حمل کننده کشتی
تب یونجه رینیت آلرژیک
دستشویی رفتن
پنجاهمین سالگرد ازدواج
بیست و پنجمین سالگرد ازدواج
مراسم عروسی سنتی �مراسم عروسی رسمی
چهلمین سالگرد ازدواج
چهلمین سالگرد ازدواج
چهلمین سالگرد ازدواج
ازدواج اجباری� ازدواج ناگزیر ( به دلیل حاملگی )
واسه من هم عجیب بود اما واقعا معنیش میشه : حلقه ازدواج
Conversation
heya hou honey عزیزم
انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
سریع برگرد
سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
عصبانی شدن آزرده شدن دلخور شدن
راستی. . .
موسسات آموزش عالی مانند کالج ها و دانشگاه ها یا به طور کلی آموزش عالی زندگی دانشگاهی یا دانشجویی عبارتی طنزآمیز به معنای زندگی یک دانشجو یا معلم در ...
مطبوعات مبتذل مطبوعات سطحی
فکر میکنم کسی داره درباره من حرف میزنه
عمق شکم عمق وجود
کاملا برعکس
به شدت کسل شده و پر از احساسات سرکوب شده
به هم متصل کردن سرزنش کردن گند زدن خرابکاری کردن مزاحم شدن
قفل درب را قفل کنید تا کسی وارد نشود به طور ناگهانی و گویی که عجله داریدجای را ترک کنید
با قابلیت اتصال به دستگاه
رخداد یا خبر غیر منتظره و غافلگیرکننده
تنظیم شده طراحی شده، تعبیه شده
as quick as a rabbit
به سرعت برق و باد مثل چشم به هم زدن
آرام چون بره
( مثل خرس ) بداخلاق عبوس، ترشرو
مثل طلا اصل معتبر، خالص
هندل موتور با هندل روشن کردن
از دست دادن میل به غذا
در افق خیره شدن
ماشین را با هل دادن روشن کردن
ممکن ساختن یا موجب شدن راحتی عضلات
اجازه دادن یا موجب شدن راحتی عضلات
تکه کاغذ
جرم جزیی بزهکاری، تخلف کوچک
ترانه بسیار موفق و محبوب ترانه بسیار معروف
دهان آب افتادن
دهان آب افتادن
دهان آب افتادن
جور بودن آمدن ( رنگ و. . . ) با چیزی
یعنی خراب کردن یک رویداد اجتماعی خوب با نواختن گیتار متوسط اصطلاح استعاری که برای توصیف یک شخص، مکان یا رویداد استفاده می شود سدی که امر دنیوی را ا ...
با سرعت بسیار کم حرکت کردن مانند [با سرعت] حلزون رفتن
حمام - دستشویی
کلاه حمام
آزمایش نهایی مقابله نهایی، مجادله نهایی
دادگاه نمایشی محکمه نمایشی
سوارکار ( پرش با اسب ) اسب پرش
ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و ماهیت اصلی خود را آشکار کردن شخصیت حقیقی خود را نشان دادن
ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و ماهیت اصلی خود را آشکار کردن شخصیت حقیقی خود را نشان دادن
احساسات خود را نشان دادن احساسات خود را بیان دادن
احساسات خود را نشان دادن احساسات خود را بیان دادن
راهنمایی کردن جایی را به کسی نشان دادن بازدیدکننده ای را هدایت کردن
تا جلوی درب خانه همراهی کردن به خارج ( اتاق یا خانه ) راهنمایی کردن
خانه نمونه
جاهای مختلف مکانی را به کسی نشان دادن
اطراف را ( به کسی ) نشان دادن
با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدترین و مولدترین نرخ انجام کاری شروع به انجام کاری به خوبی و با اطمینان کامل ، پس از آنکه در ابتدا کندتر یا مردد بودی
عاشق کسی بودن به کسی شدیدا تمایل داشتن
عاشق کسی بودن دیوانه کسی بودن، به کسی شدیدا تمایل داشتن
به اصل قضیه پرداختن، سرمطلب اصلی رفتن
به اصل قضیه پرداختن، سرمطلب اصلی رفتن
اتاقک کشت صطلاح potting shed به معنای "اتاقک کشت" به اتاق کوچکی گفته می شود که در آن دانه گیاهان را قبل از اینکه کاشته شوند در گلدان هایی نگه داری می ...
انباری نگهداری تجهیزات باغبانی
اشک تمساح ریختن
shed crocodile tears
آلونک ( مخصوص نگهداری ابزار ) انباری
دق دل خود را خالی کردن
روبه رو شدن با وضعیت دشوارتر از انتظار شما مواجه شدن با شرایطی که انتظارش را نداشتید
آتیش بیار معرکه بودن وضع بدی رو بدتر کردن
با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدترین و مولدترین نرخ انجام کاری شروع به انجام کاری به خوبی و با اطمینان کامل ، پس از آنکه در ابتدا کندتر یا مردد بودی
با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدترین و مولدترین نرخ انجام کاری شروع به انجام کاری به خوبی و با اطمینان کامل ، پس از آنکه در ابتدا کندتر یا مردد بودی
خود را درگیر سرگرمی جدیدی کردن خود را سرگرم کار جدیدی کردن
خودشیرینی و چاپلوسی و تملق کردن برای به دست آوردن محبوبیت زیاد
کسی را شیفته کردن کسی را مسحور کردن
بیان یا نشان دادن چیزی با اهمیت خاص
زحمت چیزی را به جان خریدن
نگران چیزی بودن
اندوهگین بودن غمگین بودن ناراحت و مایوس بودن
فوق العاده کمیاب تقریباً ناموجود کاملاً غیرممکن
بسیار زیاد
بسیار زیاد مقدار بسیار زیاد
دردسر بسیار زیاد
کلی ( مقدار ) بسیار زیاد
کلی ( مقدار ) بسیار زیاد
خیره شدن به چیزی به دلیل علاقه به آن یا در حال فکر کردن به چیزی دیگر بودن
تمرکز کردن مورد تاکید قرار دادن
هِر را از بِر تشخیص ندادن فرق عن و گوشت کوبیده را تشخیص ندادن از کون خر سردرنیاوردن
هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خنگ بودن
سریع رفتن باعجله حرکت کردن
خود را احمق جلوه دادن احمقانه رفتار کردن
هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خنگ بودن
اعتراف کردن
( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مفید خود را کردن کهنه و قدیمی شدن
( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مفید خود را کردن کهنه و قدیمی شدن
با شرایط سخت و ناخوشایند ساختن
جنگ شروع کردن
تلاش کردن
توافق کردن
فرض کردن گمان کردن
تحقیق کردن بازرسی کردن بررسی کردن
ئوس مطالب درست کردن طرح کلی درست کردن
همت به خرج دادن همت کردن
با عجله از جایی خارج شدن با عجله جایی را ترک کردن
مرطوب به صورت خوشایند و مفید برعکس damp
مرطوب به صورت ناخوشایند برعکس moist
an alternative spelling of monk
Drywall" یک اصطلاح آمریکایی برای تخته های تخته گچی ( plasterboard ) است که برای ساخت دیوارهای جداکننده بین اتاق ها استفاده می شود. اساساً، این یک اصط ...
سخت کار کردن بر روی چیزی با تلاش یا پشتکار سخت کوشیدن زحمت زیادی کشیدن برای چیزی
سکس کردن بدون هیچگونه پیش نوازشی که باعث خیس شدن واژن خانم شود و درد دخول را زیاد می کند
بلند و بد ساز نواختن ( مخصوصاً پیانو )
ناکامل متوسط ( نه خوب نه بد )
آسیب فشار تکراری
تردید کردن، گرایش نداشتن، ابا کردن
usually without caffeine
usually without caffeine
با هو کردن و ایجاد غوغا به طور غیر مستقیم به احمق بودن کسی اشاره میکند
فریاد اعترا�ض و بی صبری هو!!!!!!!!!!!!!!
باغرورصحبت کردن
خنده با صدای بلند
خنده با صدا بلند
فریاد زدن با درد زیاد
اداره ثبت احوال محضر
پاشیدن آب روی چیزی و خیس کردن ان مثل قطرهای بارون
از ته دل گریه کردن خون گریه کردن
غصه گذشته را خوردن
شدیدا گرسنه
صدای به هم خوردن دو چیز نرم و خیس
وارد شدن داخل شدن
سوت کارخانه بوق ماشین بینی بزرگ سینه زن
قوقولی قوقو کردن ( صدای خروس ) خواندن ( خروس )
درب وداغون قدیمی
رابطه جنسی داشتن با کسی مخصوصا بین دو نفر که برای اولین بار اتفاق بیفتد رابطه جنسی داشتن در دوران دبیرستان
موجودی افسانه ای با سر خروس و بدن اژدهاست که بر روی دوپا راه می رود.
سینه سرخ نر
آدم خروس جنگی آدم پرخاشگر
گندکاری خرابکاری
با اتومبیل گشت زدن رانندگی کردن
قدم زدن گشت زدن
با شجاعت کاری را انجام دادن
با عجله رفتن
زدن، فرو کردن
زدن، فرو کردن
تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ایجاد کردن
تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ایجاد کردن
منظور خود را فهماندن
وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را به هم زدن مشمئز کردن
وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را به هم زدن مشمئز کردن
رابطه جنسی داشتن با کسی مخصوصا بین دو نفر که برای اولین بار اتفاق بیفتد رابطه جنسی داشتن در دوران دبیرستان
رابطه جنسی داشتن مخصوصا با کسی برای اولین بار رابطه جنسی با جنس مخالف در دوران دبیرستان
با هیجان منتظر چیزی بودن �هیجان داشتن
با مژه بلند ( چشم )
کلاغ ابلق ( پرنده شناسی )
دهن کسی سرویس شدن در شرایط بدی قرار گرفتن
به نظر می رسد که
در هر کاری دخالت کردن نخود هر آشی بودن
در دردسر بزرگی افتادن
در شرایط دشواری بودن در مضیقه قرار داشتن
آدم احمق
تنبیه سنگین مجازات شدید
مسخره بازی درآوردن یللی تللی کردن
چاپلوسی پاچه خواری
آدم چاپلوس آدم چرب زبان
آدم چاپلوس آدم چرب زبان
بوس فرستادن
الکی از کسی تعریف کردن چاپلوسی کسی را کردن
سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کردن اذیت کردن آزار دادن
سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کردن اذیت کردن آزار دادن
کسل کردن حوصله سر بردن
به کسی شلیک کردن با تفنگ کسی را کشتن
فوق العاده سرد
با خط کشیدن روی چیزی آن را ) حذف کردن، قلم کشیدن، قلم زدن خط دار کردن، ( با حرکت قلم ) نشان دار کردن
خط دار کردن، ( با حرکت قلم ) نشان دار کردن با خط کشیدن روی چیزی آن را ) حذف کردن، قلم کشیدن، قلم زدن
ترکیدن
خراب شدن و کار نکردن زیاد نوشیدن الکل کم کم دلسرد شدن دست کشیدن به علت زیاد نوشیدن الکل یا مصرف زیاد مواد علایم سکه مغزی نمایان شدن به علت فشار زیا ...
خیلی خوب انزال کننده یا دیوانه کننده نیاز فوری به دستشویی رفتن داشتن شلیک گلوله دست انداختن و مسخره کردن به صورت زننده رفتن پشت ساختمتن برای سیگار ...
نقض حقوق اساسی مردم با رفتار نادرست و نا عادلانه با آنها
نقض حقوق اساسی مردم با رفتار نادرست و نا عادلانه با آنها
�دوره هم جمع شدن به منظور انجام دادن کاری متحد شدن
( بکن تو کونت ) توهینی که برای نشان دادن بی علاقگی یا ناامیدی استفاده می شود. برای رد کردن یک بیانیه یا اقدام نادرست. برای وارد کردن اجباری یک جسم ...
رها کردن غرور و تکبر و دنبال کردن کسی که به او علاقه دارید
مودبانه Are you fucking kidding me
مودبانه Are you fucking kidding me
از زیر بدهی در آمدن
مدرک فاش شده مدرک درز کرده
فهرست رقیبان یک لیگ فهرست چیزهای طبقه بندی شده بر اساس کیفیت
خرپلیس نوعی بازی نادیده گرفتن گذر کردن
پیشنهادی را با اشتیاق پذیرفتن
نادیده گرفتن گذر کردن
هدف گیری افتضاح داشتن
دختر برهنه صفحه سه ( روزنامه سان بریتانیا )
پسربچه همراه عروس ( مراسم ازدواج آمریکایی )
� ( برای کسی ) همه کار کردن �از جون مایه گذاشتن
کسی را عصبانی کردن/آزار دادن
عصبانی کردن �آزار دادن آزردن
باعث به یاد آوردن یا فکر کردن یا تصور کردن در مورد خاطره یا اتفاقی سعی زیاد کردن برای به دست آوردن شجاعت ، انرژی ، قدرت واستقامت چون بهش نیاز داری
بازگویی ( نکات مهم )
مضیقه تنگنا، کمبود ( به ویژه مالی )
کاهش بودجه
مقدار عددی اختصاص داده شده به رزرو محل یا خدمات
عمدا فردی ناراحت را ناراحت تر کردن یک وضعیت بد را عمدا بدتر کردن حال کسی را بدتر کردن
پیچ و تاب خوردن وول خوردن، لولیدن
وحشتناک ترسناک
وحشتناک ترسناک
کسی را گول زدن کسی را فریب دادن
کشیدگی عضله
پماد درد عضله
دخالت کردن
آروم باش خودتو کنترل کن
جوش آوردن �قاطی کردن
جوش آوردن� قاطی کردن
جوش آوردن �قاطی کردن
آدم بی ارزش �آدم بی اهمیت آدم حقیر
به شدت انتقاد کردن �به هیکل ( کسی ) ریدن
الان یا هرگز �الان تصمیم بگیر
زهره ترک کردن�
زهره ترک کردن �به شدت ترساندن
آدم دهاتی آدم روستایی
خراب �ویران، نابود مست و پاتیل ، �نشئه ناشایست�، نامناسب، منحرف
مرد لاابالی�مرد دخترباز، مرد بی بندوبار
شماره گرفتن �تماس گرفتن
فریب دادن�سر کلاه گذاشتن، سوءاستفاده کردن، بدرفتاری کردن
هیچ اهمیتی نداره
هیچ اهمیتی نداره
گندش بزنن!�لعنت بهش!
چپاندن� به زور جا کردن، پر کردن
عمیق ترین احساسات خود را بیان کردن
فعل امریش میشه: گمشو برو بیرون ! تنهام بزار ! دست از سرم بردار ! تمومش کن این کارارو ! کاری را کاملا خراب کردن ، گندزدن
به کاری ادامه دادن� همین طور ادامه دادن ( به کاری )
کوتاه کردن حرف�خلاصه کردن
راز نگه داشتن�فاش نکردن ( راز ) ، ( رازی را ) پیش خود نگه داشتن
راز نگه داشتن�فاش نکردن ( راز ) ، ( رازی را ) پیش خود نگه داشتن
اخم ها را باز کردن�ناامید نشدن، دید مثبت داشتن
زندگی معقول و واقع گرا داشته باشد�خود را گم نکردن
گزینه ها یا انتخاب های خود را باز نگه داشتن ( با عدم تصمیم گیری ) �گزینه ها یا انتخاب های خود را محدود نکردن
هشیار ماندن� حواس خود را جمع کردن
صبور بودن� صبر داشتن
سرحرف خود ایستادن�سر قول خود ماندن
وقت اضافه ( مسابقات اسب دوانی برای تعیین برنده )
حالا متوجه شدم حالا یادم اومد
لوله کشویی در سازهای بادی
زودجوش تندخو، کج خلق
چیزی را کاملا بلد بودن
چیزی را کاملا بلد بودن
( ورزش ) برگه یا دفتر یا کارتی که در آن امتیازهارو ثبت میکنن ( تجارت ) یک رکورد آماری که برای اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت به سمت یک هدف خاص استفاد ...
( ورزش انگلیس ) بازیکنی که یک یا چند گل میزنه
بوی وسوسه انگیز
ناگهان خشمگین شدن جوش آوردن
موضوعات دارای حساسیت ( مذهبی، سیاسی و . . . )
موضوعات دارای حساسیت ( مذهبی، سیاسی و . . . )
فشار سخت وارد کردن بر روی چیزی با دست یا پا یا غیره. . . . .
اهمیت دادن
سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار سکسی داشتن سکس خشن داشتن و اینو خوتون ترجمه کنید To �thrust—as hard as�physically� possible—your partner while h ...
کسی را جوری بکنیش که صبح نتونه از جاش بلند بشه
وقتی که چیزی واقعا خوبه و عالیه
ضربه سخت به چیزی زدن و باعث خرد شدن یا ایجاد سوراخ در آن شدن خسارات زیادی ایجاد کرد با زدن ضربه سنگین به چیزی
دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن کسی به سختی
دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن کسی به سختی
دوربین ( فردی که اجسام دور را بهتر از اجسام نزدیک می بیند )
مبهم کردن یا شدن، مه گرفته شدن یا کردن
زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو شدن کمرنگ کردن
زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو شدن کمرنگ کردن
( آتش منقل یا بخاری را ) با خاکستر پوشاندن، دم کردن
وارد میدان دید ( کسی ) شدن، به نظر آمدن یا رسیدن
پدیدار شدن دیده شدن، نمایان شدن
پدیدار شدن دیده شدن، نمایان شدن
نگاه گذرا انداختن چشم کسی به چیزی افتادن نگاه اجمالی انداختن
چشم کسی به چیزی افتادن ناگهان کسی را دیدن
کاهش دادن فقر
علایم بیماری را کاهش دادن نشانه های بیماری را تسکین دادن
وقتی به کسی پیام میدی و طرف میبینه ولی جواب نمیده
نابسامانی آشفتگی، اشتباه
محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی برخورد کردن
محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی برخورد کردن
هارت و پورت داره ولی اهل عمل نیست حرفاش و رفتارش بدتر از عمل واقعیش است
به سرعت آماده کردن به سرعت درست کردن
از مزرعه حیوان دزدیدن
به سرعت بیان کردن
یک ساعت
زمانی بعد از ساعت 12 شب که دوستانتان را به خاطر کارهای عجیب و غریبی که انجام می دهند یا دروغی که به تازگی گفته اند افشا می کنید.
ان عبارت مانند hot minutes دو معنی داره یکی از معنیاش میشه: زمان خیلی کوتاه، یک لحظه ، لحظه ای معنی دومش میشه : زمان خیلی طولانی
این عبارت دوتا معنی داره که برخلاف هم هستن یکی از معنی اش میشه: زمان خیلی خیلی کوتاه ، یک لحظه ، برای یک لحظه معنی دومش میشه: برای یک مدت طولانی ( ...
چاه آسانسور
به زور جا کردن
خطر کمتر داشتن برای کسی برای انجام کاری یا گفتن حرفی اگر مردمان دیگر هم در انجا حضور داشته باشند و همان کار را انجام دهند یا همان حرف را تکرار کنند
خطر کمتر داشتن برای کسی برای انجام کاری یا گفتن حرفی اگر مردمان دیگر هم در انجا حضور داشته باشند و همان کار را انجام دهند یا همان حرف را تکرار کنند
داشتن برنامه ریزی قبلی اما نامشخص برای قرار ملاقات یا مشارکت به عنوان یک دلیل یا بهانه برای شرکت نکردن در جلسه یا رویدادی استفاده می شود
جواب پیام کسی را دادن
برعکس واژگون
به شدت سخت
انجام دادن نایل شدن غلبه کردن ( بر احساسات منفی ) تخلیه کردن حسی منفی ( با انجام کاری )
اهمیت دادن به چیزی نگران بودن درباره چیزی مراقب چیزی بودن
اهمیت داشتن
اهمیت داشتن اهمیت دادن
کسی را مایوس کردن کسی را ناامید کردن
کسی را مایوس کردن
راندن واخراج کردن کنار زدن دور کردن
نوبتی انجام دادن بین دویا چند چیز
a را انجام بده سپس b را انجام بده و به همین صورت ادامه بده
استعداد و توانایی در صحبت کردن به صورت ساده و روان
�دلهره و دلشوره �حس بد نا امیدی اضطراب
درملا عام ظاهر شدن در میان جمع آمدن
رعایت کننده پیروی کننده از
نتیجه گیری کلی کردن راجع به تعمیم دادن
نتیجه گیری کلی کردن راجع به
اتاقک متصل به یک ساختمان بزرگ
طرفدار ( چیزی یا کسی ) بودن ترجیح دادن ( به چیزی ) تمایل داشتن
لاس زدن سرسری به چیزی فکر کردن به بازی گرفتن بازی کردن
تعمیر کردن بدون داشتن مهارت لازم
چیزی که باعث توانایی شما برای فهمیدن یا رسیدن به چیزی بهترین راه برای رسیدن به چیزی
خیلی از ( چیزی ) گروه یا تعدادی از ( چیزی )
شماره ۹ کاذب ( فوتبال )
شماره ۹ کاذب ( ) فوتبال اکثرا بارسا پپ اینطور بهزی میکرد
جعبه یا فضا روی داشبورد
پیر شدن
منظور داشتن
منظور داشتن
تاکید کردن
دخترایی که مد و سبک لباس تیره و گاهی بیمارگونه دارند مد معمولی شامل موهای مشکی رنگی و لباس های مشکی خط چشم تیره و لاک ناخن تیره، به خصوص مشکی استفاد ...
دخترایی مد و سبک لباس تیره و گاهی بیمارگونه دارند مد معمولی شامل موهای مشکی رنگی و لباس های مشکی خط چشم تیره و لاک ناخن تیره، به خصوص مشکی استفاده م ...
یک مد و سبک لباس تیره و گاهی بیمارگونه مد معمولی شامل موهای مشکی رنگی و لباس های مشکی به سبک دورهمی است. هم مرد و هم زن می توانند از خط چشم تیره و ل ...
چاره ای جز . . . نداشتن
سمور جنگلی سمور کاج
به جای بازیکنی دیگر ضربه زدن ( بیسبال )
با خساست پول خرج کردن ذره ذره پول خرج کردن
درد و رنج کشیدن تحلیل رفتن از غصه نحیف و بیمار شدن
در مورد چیزی به دقت و عمیقا فکر کردن
رسیدن به زمان یا مرحله که در آن لحظه چیزی اتفاق می افتد
سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری و امنیت جاده ها و حاشیه جاده ها
سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری و امنیت جاده ها و حاشیه جاده ها
European department of intelligence وزارت اطلاعات اروپا سازمان اطلاعات اروپا
Ex - girlfriend دوست دختر سابق
به اندازه انتخاب ( چیزی بر عهده کسی بودن ) �وظیفه ( چیزی به گردن کسی بودن ) مشغول کاری بودن�در حال انجام کاری بودن، مشغول کاری مشکوک بودن حس و حا ...
اگه تعریف از خود نباشه . . . اگه خود نمایی نباشه. . . اگه ریا نباشه . . . .
وقتی چیزی برای مدت طولانی اتفاق نیفتاده است،
باعث رسیدن کسی به مقام یا جایگاه یا وضعیت خاصی
مطرح کردن یک پیام قافلگیر کننده یا یک اخبار ناخوشایند
بدبیاری آوردن بدشانسی آوردن
اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در نظر نگرفتن چیزی که احتمال خیلی کم دارد که کسی در موردش فکر کنه
کمی کنایه آمیز کمی طعنه آمیز
گل خوردن در فوتبال
سو تفاهم سو تعبیر کردن درست نفهمیدن اشتباه فهمیدن
در دست گرفتن نگهداشتن به دست آوردن کنترل چیزی را بدست آوردن
دست به چیزی نزن خرابکاری نکن وضعیت از این بدتر نکن با مراقبت بیشتر عمل کردن
Non smoking آدم غیر سیگاری
Fully furnished
Per week
تقصیر را گردن گرفتن
چیزی را به کسی فهماندن کسی را حالی کردن واضح کردن چیزی
مسئول چیزی بودن
کسی را مسئول چیزی دانستن
کسی را مسئول جیزی دانستن
اعمال و نیات شخص به عنوان وسیله ای برای کنترل و سرکوب اراده مردم توسط دولت تحت نظارت است.
زیباترین و جذاب ترین و باشکوه ترین زن در دورهمی های اجتماعی مثل مهمانی ها و مجالس رقص
زیباترین و باشکوه ترین و جذاب ترین و زن در دورهمی های اجتماعی مثل مهمانی ها و مجالس رقص
دورهمی های اجتماعی مهمانی ها مجالس رقص
وسیله نقلیه ای که ادعا می شود لوکس یا باکیفیت است، منتظر انتقال شخصی است که این عبارت به او گفته شده است
هفت قلم آرایش کرده لباس های دلبرانه پوشیدن لباس فاخر پوشیدن خیلی شیک لباس پوشیدن شیک و پیک کردن
تمام روابط اجتماعی همراه با دعوت ها و مشارکت ها و تعامل ها
روز به یاد ماندنی روز سرنوشت ساز روز خاطره انگیز روز عید روز مهم
انتقاد شدید
شاهد وقوع اتفاقی درآینده بودن حاکی بودن از اتفاقی درآینده بودن تشخیص دادن احتمال اتفاق افتادن چیزی
سازماندهی مجدد دگرگونی شدید و اساسی
پاها
انتظار داشتن یا پیش بینی کردن یک تجربه بد به احتمال زیاد تجربه کردن ( معمولا تجربه بد ) درگیر شدن با یا قسمتی از چیزی بودن در زندان یا بازداشگاه ...
مطمئنا با مشکل یا مجازات مواجه شدن
وقفه، توقیف، سرقت مسلحانه، گیر، گیر کردگی، تعویق، تاخیر، بازداری، جلوگیری، ممانعت، ( عامیانه ) گرانفروشی، مغبون سازی، به رخ کشیدن، ( شیمی - تقطیر ) م ...
لباس هالووین
بهتر است حقایق را مکتوب داشته باشی
دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
چیزی را به هوا پرتاب کردن چیزی را به سرعت و محکم به هوا پراکندن
تخمین زدن برآورد کردن
کسی را به حال خود گذاشتن کسی را تنها گذاشتن
چیزی را به کسی سپردن چیزی را بر عهده کسی گذاشتن
ادامه دادن به عملی
باعث شدن یا ترغیب کردن یا وادار کردن کسی به انجام کاری یا چیزی
باعث شدن یا ترغیب کردن یا وادار کردن کسی به انجام کاری یا چیزی
با کسی یا چیزی آمدن
اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در نظر نگرفتن چیزی که احتمال خیلی کم دارد که کسی در موردش فکر کنه
نداشتن توانایی در تصمیم که چه کاری باید انجام داد در مورد چیزی دودل بودن راجع به چیزی مطمئن نبودن از چیزی
بر گرفته از واژه attitude Cat اولش به خاطر اشاره به گربه اس
پایان یک دوره پابان یک عصر
آغاز یک دوره جدید
چیزی را جدی گرفتن سعی در آرام کردن کسی سعی در قانع کردن کسی برای رسیدگی به چیزی با دقت زیاد و تمام و کمال
مشکلات اولیه و کوتاه مدت
در شرایط فعلی در حال حاضر
وعده سر خرمن
نقشه ی غیر عملی، آرمان تحقق ناپذیر، خواب و خیال، ( امریکا - خودمانی ) ، امید به پاداش در آینده ی دراز مدت
به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کردن، طلبیدن، مستلزم بودن بزور مطالبه کردن، بزور گرفتن، تحمیل کردن بر
به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کردن، طلبیدن، مستلزم بودن بزور مطالبه کردن، بزور گرفتن، تحمیل کردن بر
Sneaky link کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس داری
کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس داری
اشتباه از آب در آمدن درست کار نکردن ( موتور ماشین و . . ) ریپ زدن
روی هم انبار شدن
بالرین رقاص باله
تعویض کردن جایگزین کردن
دادن کادو به کسی جهت قدردانی از زحماتی کشیده یا کاری که انجام داده
بدون فوت وقت �بدون هیچ توضیح اضافه ای بلافاصله بدون هیچ معطلی
نادر کمیاب تک و توک
در خط مقدم تحولات یا پیشرفت های فناوری قرار دارد در پیشرفته ترین مرحله در توسعه چیزی
در خط مقدم تحولات یا پیشرفت های فناوری قرار دارد در پیشرفته ترین مرحله در توسعه چیزی
تمام طول زندگی از تولد تا مرگ کل مدت زمان زندگی کاری
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراندن زمان بیهوده یا با انجام هیچ کاری یا انجام رفتار احمقانه عوضی، مزخرف
خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراندن زمان بیهوده یا با انجام هیچ کاری یا انجام رفتار احمقانه عوضی، مزخرف
خودارضایی کردن ( فقط در مورد جنس مذکر استفاده می شود )
آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدار کالا به فروش رفته است
آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدار کالا به فروش رفته است
رفتن دور شدن
باتری تموم کردن به علت تمام کردن باتری خاموش شدن پایین رفتن پایین دویدن
کسی را با عصبانیت سرزنش کردن و به او هشدار دادن تا دیگر این کار را تکرار نکند
گفتن چیزی قبل از اطلمینان از درست بودن آن چیزی را پیش از موعد فرض کنید چیزی بگویید و بعد متوجه شوید که آنچه شما گفته اید درست نیست معمولا به صورت ...
پول خیلی کم داشتن و در شرایط بحرانی قرار گرفتن در یک وضعیت پر مخاطره و درماندگی شدید قرار گرفتن
یک احساس مشترک از استرس شدید اضطرابی و فوریت به خصوص در مواجهه با یک مهلت قریب الوقوع خود را آماده برای بدترین وضعیت کردن برای نشان دادن یک وضعیت ا ...
با شلنگ آب پاشیدن جهت خاموش کردن آتش یا تمیز کردن چیزی شستن چیزی با آب شلنگ تلاش برای کنترل یا کاهش یک موقعیت سخت یا مشکل ساز کشتن کسی ( با گلو ...
دور شدن
سوءتفاهم نشود برداشت غلط نشود بی شک
�فرار پرمخاطره، عبور از تنگنا، قبول شدن ( یا تصویب شدن وغیره ) با اشکال زیاد
خود را به خطر انداختن، با جان خود بازی کردن
چیزی را در اولویت کم قرار دادن به چیزی کمتر یا کم فکر کردن یا توجه کردن برای به تعویق انداختن یا توقف انجام کاری
چیزی که غیرجذاب تلقی می شود که ارزش چیزی جذاب را می پوشاند یا به نحوی دیگر از آن می کاهد منظره ای که ظاهر یک مکان را خراب می کند
یک چیز یا موقعیت شخصی که به نظر می رسد به طور قریب الوقوع خطرناک یا دردسرساز است موقعیت یا فعالیتی که احتمالا موجب خطر در آینده است
آنقدر نزدیک که می ترسی یا مضطرب می شوی به طور خطرناک یا ناراحت کننده نزدیک است آنقدر نزدیک که به دلیل خطرناک بودن یا ناخواسته بودن به نوعی باعث نگران ...
مجازات کردن به سزا عمل رساندن تلافی کاری را کردن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
مشکل فنی جزئی وقتی واسه یک ایراد یا نقص که اتفاق افتاده دلیل نداری و برای بهانه آوردن از این جمله استفاده میشه
یک سری از کارهایی که پشت سر هم اشتباه از آب در می آید
بدون نتیجه باارزش یا مفیدی
مواجه شدن با یک وظیفه یا کار مشکل که نیاز به تلاش زیاد در مدت زمان کوتاه دارد
زناشویی کردن، زن و شوهر شدن، وصلت کردن
برای نشان دادن موفقیت دور از انتظار که علاوه بر مزیت، معایب هم داشته است
مشغول کاری شدن سکس کردن Get busy
خوش خاطره
Recorded delivery
Registered mail
آخرین مسئول یا رده بالاترین مسئول برای چیزی که دیگر نمیتونی مسئولیت کاری را به بالاتر از خودت ارجاع دهی
داستان همیشگی شرایط یکسان چیزی که چندین بار تکارا میشه با شرایط یکسان
در اتاق نبودن یا پشت میزش نبودن یا سرکار نبودن برای بهانه جور کردن برای جواب ندادن به تلفن کسی توسط همکار یا منشی استفاده میشه
سرکار نبودن یا در دفتر نبودن برای جواب دادن به تلفن معمولا برای بهانه تراشی واسه جواب ندادن تلفن مسی ازش استفاده میشه
جهت تاکید برای اینکه چقدر در گمراهی و اشتباه بوده است
استفاده از سیستم مشخص شده یا روش مشخص شده برای برقراری ارتباط جهت شکایت ، به دست آوردن اطلاعات یا گرفتن کمک
کسی را آس و پاس ول کردن کسی را بی کمک و بی پناه رها کردن کسی را در شرایط بدی رها کردن که کاری از دستش برنمی آیید
●کسی را آس و پاس رها کردن ●کسی را بی پناه و حمایت رها کردن که جای هیچ مانوری نداشته باشه ●کسی را در مشکلات رها کردن که هیچ کاری از دستش بر نیاد ●ک ...
نداشتن هیچ امکان از موفقیت احتمال موفقیت صفر بودن
به طور رقت انگیزی به طور ترسناکی به طور مخوف به طور افتضاحی به طور هولناکی به طور شوکه آوری به طور ناپسندی
حرف نزدن در مورد چیزی که مایه شرمندگی یا ناراحتی شما میشود و شما کم کم فراموشش میکنین
شرایطی که شانس کمی برای موفقیت یا خبر خوب وجود دارد
اعتماد کردن به کسی یا چیزی وابسته بودن به کسی یا چیزی برای به ارمغان آوردن موفقیت که شما میخواهید یا آرزوشو دارید
اعتماد کردن به کسی یا چیزی وابسته بودن به کسی یا چیزی برای به ارمغان آوردن موفقیت که شما میخواهید یا آرزوشو دارید
بیان تمام جزئیات مخصوصا چیزا ناخوشایند و زننده و مهیج
در یک وضعیت که تو درمورد یک چیز ناخوشایند بی اطلاعی که اگه میدونستی موجب ناراحتی تو میشد
یک شرایط یا وضعیت با مشکلات فراوان
جویندگان فسیل
( اصطلاح ) قانون برای همه یکسانه همه در برابر قانون به یک چشم دیده میشوند
( اصطلاح ) قانون برای همه یکسانه همه در برابر قانون به یک چشم دیده میشوند
هر چه تلاش کنید شانسی برای موفقیت نخواهد بود
مهارتهایی از مردم کسانی که دارای اندام قوی هوش زیاد یا استعداد خاص دارن یا مجهز به امکانات به روزی هستن موفق میشوند در حالی که دیگران شکست میخورند
یک شرایط یا وضعیت آرام و با آرامش
یک شرایط یا وضعیت با مشکلات فراوان
در شرایط فعلی در حال حاضر
پیش قرار گرفتن جلو بودن مقدم بودن Come before
پیش قرار گرفتن جلو بودن
اتومبیا رو باز سبک بدون درب و پنجره
سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسیدگی به کسی که برای این کار مناسب نیست ( به دلیل ناکارآمد بودن یا نامهربان بودن ) بیشتر جهت شوخی استفاده میشود اص ...
برای توجیح تاخیر در مورد چیزی یا چیزی که نیاز نیست همین الان انجام دهیم همون ضرب المثل فردا هم روز خداست
به تاخیر انداختن فعالیتی تا بعدا
با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن با جدیت کار کردن
یک کار یا چالش بسیار دشوار
برای تاکید در مورد تعداد زیادی از مردم یا چیزهایی که درگیر هستن در چیزی بیشتر در سخنرانی های عمومی استفاده میشود ● مقدمه ای برای لیستی از اسم
ضروری است که تلاش بیشتر کردن یا بیشتر خرج کردن برای دستیابی به چیزی
سخت کار کردن سخت کار کردن به صورت پیوسته و توقف نکردن
انرژی دادن سرحال آوردن نیرو دادن روحیه دادن
با مشکلات مواجه شدن به مشکل برخوردن
ناراحت شدن برای چیزی که دیگه نمیتونی درستش کنی مخصوصا چیزای کم اهمیت عامیانش میشه کاریه که شده و با گریه زاری کاری درست نمی شه
فایده ای نداره بیهوده است
به زندگی خود نظم دادن احساسات خود را کنترل کردن
احساسات خودتو کنترل کن
رفتن چیز جدید شروع کردن تغییر دیدگاه ، عقیده ، نظر دادن عوض شدن از نظر باورها
سنگ صبور
تحمل کردن یا ساختن با وضع . . . .
به چیزی که ذکر کردم توجه کنید زیرا انتظار دارم به زودی اتفاقی بیفتد منتظر باشید تا اخبار بیشتری در مورد چیزی اعلام شود نشان می دهد که پیشرفت های بی ...
داشتن تمام چیزهای اضافی که به طور سنتی با مناسبت های خاص در ارتباط است تمام لوازم جانبی یا تزئینات مورد نظر یا استاندارد در نظر گرفته شده برای یک ن ...
لباس غواصی
یک هشدار است که چیزی احتمالا پایان تاسف باری داشته باشد
درک و ارزیابی یک رویداد یا موقعیت تنها پس از آشکار شدن پیامدهای آن ● یک موقعیت را درک می کردن و دانستن اینکه چگونه با آن کنار بیاید، اما فقط به این ...
درک و ارزیابی یک رویداد یا موقعیت تنها پس از آشکار شدن پیامدهای آن ● یک موقعیت را درک می کردن و دانستن اینکه چگونه با آن کنار بیاید، اما فقط به این ...
صحبت کردن در مورد چیزی باشور و اشتیاق و تحسین آمیز و ستایگرانه به ویژه با استفاده از زبان ظریف و کلمات زیبا و ادبی ●آره همون . . . . . . . .
درخواست ازدواج کردن از کسی
ازدواج کردن مرد با دوست دخترتش که هم اکنون نیز دارن بدون ازدواج هم کنار هم زندگی می کنند
پذیرش یا رویارویی با حقیقت چیزی یا پیامدهای آن
قبول کردن چیزی که میخواهد اتفاق بیفتد یا اتفاق افتاده که شما هیچ کاری نمیتونی بکنی درمورد آن
رهایی بخش، ناجی
( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفتار بودن، مستاصل بودن در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی نداشته باشه در یک شرایط بودن که انتخاب یا توانایی عمل کرد ...
( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفتار بودن، مستاصل بودن در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی نداشته باشه در یک شرایط بودن که انتخاب یا توانایی عمل کرد ...
( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفتار بودن، مستاصل بودن در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی نداشته باشه در یک شرایط بودن که انتخاب یا توانایی عمل کرد ...
( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفتار بودن، مستاصل بودن در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی نداشته باشه در یک شرایط بودن که انتخاب یا توانایی عمل کرد ...
در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی نداشته باشه در یک شرایط بودن که واسه انتخاب یا توانایی عمل کردن محدود شده
● بررسی یا پیگیری هر وسیله ممکن برای یافتن راه حلی برای یک مشکل معین یا دستیابی به یک نتیجه دلخواه ● برای یافتن چیزی یا حل مسئله ای ) از هیچ اقدامی ف ...
اجتناب ناپذیر بودن شکست یا مصیبت یا فاجعه که میخواهد اتفاق بیفتد
اجتناب ناپذیر بودن شکست یا مصیبت یا فاجعه که میخواهد اتفاق بیفتد
اجتناب ناپذیر بودن شکست یا مصیبت یا فاجعه که میخواهد اتفاق بیفتد
سر خوردن
اگه صفت باشه به معنی آشغال دست دوم چندش آور داغون مشکوک غیر قابل اعتماد آدم منحرف جنسی اگه فعل باشه یعنی طعمه شدن یا وسوسه کردن و اذیت کردن ...
یک راست سر اصل مطلب رفتن بدون هدر دادن وقت
فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که به صورت غیر رسمی در بین مردم پخش شده به جای اطلاع پیدا کردن از منبع موثق و رسمی این اصطلاح بیشتر در متن های خنده ...
اخبار رد و بدل شده ( معمولا پشت تلفن ) اخبار تلگرامی ( سریع ) شبکه شایعات در یک گروه یا سازمان
فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که به صورت غیر رسمی در بین مردم پخش شده به جای اطلاع پیدا کردن از منبع موثق و رسمی
فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که به صورت غیر رسمی در بین مردم پخش شده به جای اطلاع پیدا کردن از منبع موثق و رسمی
بیش از حد بهره برداری کردن بیش از حد استخراج کردن سو استفاده کردن
شکار برده
به طرز ترسناکی به طور هراس آوری
روییدن بلند تر شدن اوج گرفتن رو به بالا رشد کردن و بلندتر شدن
تا زمانی که زمانی که به محض اینکه قبل از اینکه
فعالیت در راستای بهبودی روابط
مرکز مشاوره
منتظر ماندن ( برای مدت طولانی ) در جایی ماندن زندگی کردن
بیان کردن
همون ضرب المثل:توبه گرگ مرگ است مردم نمیتونن جنبه های اساس شخصیت خود را تغییر بدن مخصوصا جنبه های منفی رو
یا خدا. . !!! همون معنی یا ابوالفضل خودمونو میده
فایده داشتن مفید بودن تاثیر مثبت داشتن خوبی کردن نیکی کردن
تجربه وحشتناک و سخت آزمون سخت
عشق سرعت کسی که تمایل زیادی به رانندگی با سرعت بالا را دارد
ضربه زدن
سریعترین
منقار کلفت
پرستو دریایی پشت سیاه
ایستگاه قطار باغ راه مسیری که در دوطرفش درختکاری و سرسبز باشد
جایاب ناوبری
پرس شدید بعد از ( از دست دادن ) توپ برای تصاحب توپ به جای عقب نشینی و دفاع کردن واژه آلمانی counter pressing
پرس شدید بعد از ( از دست دادن ) توپ برای تصاحب توپ به جای عقب نشینی و دفاع کردن
آدم نابلد غیر متخصص
مد ( آماری ) به ارزش یا مقداری که بیشترین تکرار را در یک مجموعه آماری دارد مد می گویند
اغراق شده
خو کرده خو کردن تحمیل کردن
ترک کردن رهسپار شدن مجبور به ترک خانه کردن ( به خاطر سیل )
ترک کردن رهسپار شدن
معاینه کردن چک کردن بررسی کردن
جنون گاوی
جنون گاوی
در سر کار ماندن برای مدت طولانی تر از وقت معمول گاهی اوقات خیلی بیشتر از زمانی که تو نیاز داری به کار کردن به طور معمول به آدم خایمال میگن کسی که ...
اثر منفی گذاشتن بر روی کسی
رژیم گرفتن شروع کردن به کم خوردن و کم نوشیدن برای کاهش وزن
به پوزیشن سکسی که مرد زمین خوابیده باشه و زن روی اون قرار بگیره هم گفته میشه که کنترل سکس دست زن قرار میگیره
این برای دوستان که به معنی بالا شک دارن To say, utter, or yell something loudly or aggressively ● To give a loud, aggressive shout or cry. ●A greet ...
زمان پریود خانوم ها
مترادف DNA Fingerprinting DNA profiling روشی که با استفاده از الگو DNA که برای هر شخص منحصر به فرد است برای پیدا کردن هویت یک شخص ازش استفاده می ش ...
مترادف DNA Fingerprinting روشی که با استفاده از الگو DNA که برای هر شخص منحصر به فرد است برای پیدا کردن هویت یک شخص ازش استفاده می شود
مترادف DNA profiling روشی که با استفاده از الگو DNA که برای هر شخص منحصر به فرد است برای پیدا کردن هویت یک شخص ازش استفاده می شود
باعث شود احساس گناه یا ناراحتی داشته باشید
حلقه حلقه کردن
ضرب المثل : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
چیزهایی از قبیل خیریه که شایستگی کمک کردن را دارند
سازمانی که کمک میکند به مردمی که به قمار اعتیاد دارن تا از آن عادت بد دست بکشن
فرم برای شرکت در شرطبندی فوتبال لیستی از بازی های که قراره برگذار بشه و مردم با پیش بینی نتایج در شرطبندی شرکت میکنن
شرط بندی در فوتبال
موفقیت یا شانس بزرگ در چیزی
کسی مسئول شرط بندی تو مسابقات و شرط هارو قبول میکنه و در صورت برنده شدن پولتونو میده
دکه شرط بندی The shop of a bookmarker
شرط کوچک بستن بر روی چیزی
شرط بستن
شرط کوچکی بستن بر روی چیزی
دادن امتیاز های خاصی به گروهی از مردم که قبلا به خاطر جنسیت یا نژاد یا . . . . مورد بی عدالتی قرار گرفته بودن مخصوصا زمان صادر کردن معرفی نامه برای ...
آمپول زدن تزریق کردن ( واکسن یا مواد یا. . . . )
مشترک ( مجله و یوتوب و. . . . )
پیشگیری از بارداری وسیله پیشگیری از بارداری ( مثل قرص و. . . ) هم میشه contraceptive
نبض گرفتن به وسیله انگشت با لمس مچ دست شخص
به قیمت خوبی خریدن به قیمت مناسب خریدن
به طور خاصی مشتاق بودن یا شور داشتن برای چیزی مخصوصا برای پرواز یا مخالفت با چیزی یا درگیری معمولا اشاره به بدتر شدن اوضاع برای یه مدت زمانی رو دار ...
جدا شدن
متقاعد کردن یا مجاب کردن یا تحت فشار قرار دادن کسی برای کناره گیری یا ترک گروه متقاعد کردن یا مجاب کردن یا تحت فشار قرار دادن کسی یا حیوان برای رهای ...
( مجازی ) عشق ورزیدن
در حال وزوز کردن پر شور و پر انرژی پر نشاط، پر هیجان
عضوی از گروه رسمی بودن ملحق شدن یا ملاقات کردن به منظور بحث در یا مشورت یا تبادل نظر در مورد چیزی سرکوب کردن ، خفه کردن و پنهان کردن چیزی به تا ...
بخش وسیعی از تبلیغات را شامل شدن بهش وسیعی از تبلیغات را در بر گرفتن
آنجا
خوردن یا نوشیدن مقدار زیادی از چیزی در مدت زمان کوتاهی
هنگامی که زندگی کودکان بیش از حد ساختار یافته است ، بر اساس یک ساختار بسیار سفت و سخت طراحی یا انجام دهند ، آنها مدتی ملال را تجربه می کنند تا زمانی ...
بیش از حد منظم و یا ساختار یافته
پیش کسی آمدن به طرف کسی رفتن
کسی را به طور ناگهانی از چیزی حذف کردن یا محروم کردن اینترنت کسی را ناگهانی و بی خبر قطع کردن از فهرست پرواز خارج کردن به دلیل نبود جا و در پرواز ...
چسب ترک سیگار
اصلاح شده ژنتیکی از لحاظ ژنتیکی اصلاح شده
بازگشت به خانه یک نفر دیگر با کسی یا چیزی ● برنده شدن یا کسب دستاورد ● توجه جدی به برخی اطلاعات ، توصیه ها یا دستورالعمل ها
دست کم گرفتن
موضوعی که هنوز قطعی نشده یا تصمیم آخری که هنوز گرفته نشده
موضوع چیه؟؟ مشکل چیه؟؟ چه اتفاقی افتاده؟؟؟
شکل گرفتن ( حول چیزی ) شکل گرفتن یا جمع شدن یا تشکیل دادن ( برای کار خاصی )
( وسیله یا شرایط یا موقعیت ) که ضربان قلب بالا ببرد تندکننده ضربان قلب
آتی آینده
دقیق بودن
آینده
گیت بازرسی
نقش بازی کردن با کسی در یک فیلم مخصوصا به عنوان یکی از دو شخصیت اصلی
به چیزی زدن ( با خودرو ) با چیزی تصادف کردن
خانه من محل زندگی من
راحت باش فکر کن خونه خوته
بالا بردن بالا زدن ( لباس ) رایگان سفر کردن سواری رایگان گرفتن ماشین گرفتن کنار خیابان بستن چیزی ( با طناب )
خط دار ردیف ( در امتداد یک دیگر _پشت سر هم ) چین و چروک دار
صنعتگران
سفارش دادن برای کالایی قبلا اینکه برای فروش در دسترس باشد
مهاجم توپ بر مهاجمی که وظیفه اصلی او حمل توپ به جلو است
جدال طولانی نزاع دیرین نبرد پویا ( نظامی )
نتیجه گرفتن در ورزش مخصوصا فوتبال برنده شدن
به کسی منتقل کردن ( به منظور قبول یا رد کردن چیزی ) چیزی را به کسی گفتن از کسی سوال کردن دلیل یا علتی که کسی چیزی را تجربه میکند یا کاری را انجام ...
عبور کردن یا گذشتن از جایی به سختی
مغرور کوچک کننده تحقیر کننده
تحقیر کردن احمق فرض کردن خوار کردن مشتری جایی بودن حمایت مالی و معنوی از یک تشکیلات یا فعالیتی
مهارت هنری استعداد هنری
استعداد طبیعی یا مهارت در چیزی
بیماری آلزایمر ( فراموشی )
مسکن اجاره ای برای سالمندان یا بیماران
عمل زیبایی صورت
در بیشتر مواقع در بیشتر مورد
در آن زمان در آن موقع
یه اسمی که از روی واقعیت برداشته شده معمولا افراد که دارای قدرت مالی یا سیاسی بزرگی هستند موهای جوگندمی رنگ دارن
تحت تسلط تحت کنترل تحت اختیار تحت قدرت
میز پذیرش ( هتل و فرودگاه و. . . . )
بی پول بودن
بسیار کوچک بسیار کم اهمیت بسیار جزئی
پوشیدن گذاشتن ( هدفون و. . . ) گذاشتن ( فیلم و موسیقی ) نمایش اجرا کردن برگزار کردن ( مسابقه و. . . ) آرایش کردن کرم و . . . زدن وزن اضاف ...
مریض شدن بیماری گرفتن پذیرفتن مورد قبول واقع شدن اتفاق افتادن
عبارت کلیشه ای یعنی دو چیز اگر در ظاهر با هم تشابه داشته باشند اما در باطن باهم کاملا فرق دارند
تلمبه ی قوچی یا رَم پمپ یا آسانسور آبی نوعی تلمبه ی ساده هست که با استفاده از انرژی فشار هوا آب رو تلمبه ی میکنه بدون برق بدون موتور بدون هزینه بیشت ...
حماقت ها نادانی ها
این واژه به سازه ها یا ساختمانهایی گفته میشود که به جز تزئین یک مکان ( مثل پارک و باغ و . . . ) هدف خاص دیگری ندارد
کاپشن خلبانی خودمون
رنگارنگ
محکوم به حبس ابد
گذشته redo دوباره انجام دادن
راهبردی لجستیک
( عامیانه ) دوستی مهمتر از جنده است رابطه دوستی بین دو مرد مهمتر از رابطه دوستی مرد و زن است
اطلاعات خیلی خاص در مورد موضوع بخصوصی
به سمت
به سمت
لشکر کشی کردن
ماده شیمیایی که باعث خارش و عطسه و سایر علایم آلرژی میشود
پیش دفاعی
مورچه آتشین قرمز
( در حال رانندگی ) رسیدن به مقصد و توقف کردن با وسیله نقلیه به جایی رسیدن با وسیله نقله به مقصد رسیدن
شورا دانش آموزی
تیز هوش ها سطح دانش بالاتر و پیشرفته تر
خوش آوازه خوب شناخته شده
ادغام شدن در محو شدن در
بزرگ زیاد
شهرهای بزرگ
مقدار زیادی از زمین
( عامیانه ) یه حال اساسی دادن کاری کنی طرف ذوق مرگ بشه خوشگذارانی کردن . . . ولخرجی کردن. . .
وسیله باتری خور به وسیله باتری کار کردن
کمتر شناخته شده
نامطمئن
مخصوص
چیزی را با کارت اعتباری ( credit card ) خریدن نه کارت کشیدن اون کارت بانکی که ما در کشورمون استفاده میکنیم debit card
رسیدن
به صورت به صورت منظم/دائمی/پاره وقت/موقت و. . . بازه ( زمانی ) در بازه زمانی روزانه/هر روز/هفتگی و. . .
از نظر ظاهری یا رفتاری شبیه میمون است
دلخور شدن
کوتاه شدن روزها در زمستان بد شدن وضعیت جوی که مانع حرکت و دید می شود نزدیک شدن به کسی که تحت تعقیبه
دور شدن از کسی یا چیزی با حالت غلت زدن یا حرکت بر روی چرخ های خود با هل دادن کسی یا چیزی باعث غلت خوردن و دور شدن کسی یا چیزی شدن
سفرهای تفریحی
همراه اش باشی با او باشی
غلت دادن به پایین غلتاندن به سمت پایین غلت خوردن به سمت پایین باز کردن لبه ( چیزی ، مانند آستین پیراهن یا پای شلوار ) برای بلندتر شدن آن
وضعیتی که احتمال باختن زیاده
هزینه کردن پول زیاد برای ( چیزی ) پول کلان/هنگفت پرداخت کردن برای ( چیزی )
برخی
راهنمای گام به گام ( بازی ویدیویی ) مجموعه ای از دستورالعمل ها که به شما نشان می دهد چگونه از چیزی مثلاً از نرم افزار جدید استفاده کنید شخصی را با د ...
پول چیزی رو جور کردن
پته کسی را روی آب انداختن
با ( ویژگی به خصوص ) a man/woman/matter of مردی/زنی/مسئله ای با. . . . . It's a matter of overwhelming importance این مسئله ای با اهمیت بسیار اس ...
\"Preserve\" به معنای جلوگیری از آسیب دیدن چیزی است، و نگه داشتن چیزی در همان شرایط قبلی. \"maintain\" این است که چیزی را در نظم و ترتیب حفظ کند به ط ...
\"Preserve\" به معنای جلوگیری از آسیب دیدن چیزی است، و نگه داشتن چیزی در همان شرایط قبلی. \"maintain\" این است که چیزی را در نظم و ترتیب حفظ کند و در ...
شکستن نوک مداد هنگام نوشتن از دست دادن فرصت از دست دادن شانس خراب کردن فنا کردن تو مسابقه ورزشی وقتی تیم شما جلو است ولی بر خلاف انتظار در اخر ع ...
خراب کردن تباه کردن فنا کردن از دست دادن فرصت سو مدیریت بد اداره کردن بی دقتی کردن
Explore وdirectory دو کلمه هستند که می توان یک تفاوت اساسی را بین آنها تشخیص داد ، اگرچه به طور کلی معنی مشابهی را منتقل می کنند. Explore چیزی به معن ...
Explore وdirectory دو کلمه هستند که می توان یک تفاوت اساسی را بین آنها تشخیص داد ، اگرچه به طور کلی معنی مشابهی را منتقل می کنند. Explore چیزی به معن ...
توقف کردن متوقف شدن اسلحه کشیدن بخش جداشدنی روزنامه یا مجله
چیز خاصی که تو میخری یا انجام میدی برای کسی مثل کادو خریدن بیرون بردن برای شام خریدن کیک یا چیزهای دیگه
به فکر چیزی بودن درنظر گرفتن چیزی خواندن ( به منظور بررسی کردن یا نظر دادن ) نگاهی انداختن معاینه کردن
ساختن در مکان خاصی ساختن قرار دادن در نظر گرفتن
آماده کردن فراهم کردن جور کردن
به روی بر روی به روی به طرف به سمت
آرچی به معنای "اصیل" ، "پررنگ" یا "شجاع" است - و در انگلیس محبوبیت بیشتری نسبت به ایالات متحده دارد. در اصل شکل کوتاه شده ای از Archibald بود اما اکن ...
از کسی مراقبت کردن مراقب کسی بودن هوای کسی را داشتن
مربع مربع کردن
استقبال کردن به پیشواز کسی رفتن
فعال ( بودن ) روی کار، در عرصه ( چیزی ) قطر ( داشتن ) پهنا ( داشتن ) به عقب به پشت، به طرف مخالف سرتاسر
فعلا ( به نشانه خداحافظی ) خداحافظ
آبدهی
جستجو کردن متحمل شدن، دچار شدن گذر کردن تصویب شدن ( قانون و . . . ) دنبال کردن ( فرآیند یا رویه ) رسماً پذیرفته شدن رسماً تکمیل شدن ( قراردا ...
درگیر ( چیزی ) شدن ( به دلیل ناآگاهی ) ( ندانسته ) وارد چیزی شدن وارد شدن ( با پا ) به راحتی ( کار ) پیدا کردن برخورد کردن
هیچ وقت نشده که من . . . . . . یه نوع بازیه . . . در مورد کارایی که هیچ وقت نکردن میگن و اگه طرف مقابل اون کارو بکنه باید یه کاری رو انجام بده ( م ...
اجازه ورود ندادن برگرداندن
در نظر گرفته شده یا مناسب برای همراهی ، مثل سفر ساخته شده یا سازگار است تا به راحتی حمل شود قابل حمل چیزی که همراه است یا می تواند همراه باشد یا ...
در نظر گرفته شده یا مناسب برای همراهی ، مثل سفر ساخته شده یا سازگار است تا به راحتی حمل شود قابل حمل چیزی که همراه است یا می تواند همراه باشد یا ...
سربرگ دار سرتیتردار
آدم احمق آدم مضحک
قبول شدن انتخاب شدن وارد حرفه ای شدن وارد کاری شدن دعوا کردن انتقاد کردن
to make the effort to do something تلاش کردن برای انجام دادن چیزی
سبک زندگی سالمی داشتن lead اینجا معنایه داشتن ( زندگی به خصوص ) میده تجربه کردن
پول خرج کردن به اندازه کمتر یا برابر درآمدتان تا از بدهکار شدن جلوگیری کنید
دایما دائم مدام یک ریز
افراد خواستنی افراد دوست داشتنی
کاوشگر
به شدت تپیدن به شدت ضربان داشتن
واژه county یک اسم است و به مناطقی از ایالات متحده، بریتانیا و ایرلند گفته می شود که سیستم حکومتی و دولت محلی ویژه خود را دارند.
ندانستن از چیزی آگاهی نداشتن ایده ای نداشتن احمق بودن کودن بودن ( چیزی ) بار کسی نبودن
به ( قسمتی یا بخشی ) از
( وقت، انرژی و. . . برای چیزی ) صرف کردن ( در چیزی ) سرمایه گذاری کردن ( چیزی را داخل چیز دیگری ) قرار دادن در دنده خلاص و. . . گذاشتن ( اتومبی ...
برنامه های ارسالی از ایستگاه مرکزی خوراک وب فید دادن چیزی به کسی یا چیزی دادن
بازداشت کردن ( برای بازجویی ) به اداره پلیس بردن تصویب کردن
بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس
قبل از اینکه این هفته به پایان رسد
قبل از اینکه روز به پایان برسد ( به طور معمول به پایان روز کاری اشاره دارد ) تا زمان پایان روز کاری ( تا زمانی که خورشید غروب کند )
گاز شهری
زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ) در را به روی کسی قفل کردن
To delegate a particular task or responsibility to someone وظیفه یا مسئولیت خاصی را به شخصی واگذار کردن To begin to do something شروع به انجام کاری ...
خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفتن آگاهانیدن آگاه کردن
به راه رفتن ادامه دادن
گزینش
[هر نوع میوه توت مانند] بری ( نام خانوادگی )
دوتا تلفظ داره ووند یعنی زخم و جراحت و اوند یعنی گذشته wind
رنگ کردن مو میشه dyeing
متعلق ( به جایی یا کسی ) بودن به دست آمدن ( از چیزی ) تولید شدن ( در جایی )
کنار چسبیده به to be touching it
فراهم کردن تامین کردن، تدارک دیدن
گذاشتن یا قرار دادن به صورت حالت افقی و دراز کش
جادوگر مرد جادوگر زن هم میشه witch
افزودن بهبود دادن افزایش دادن صحبت کردن ( در جلسه و . . . ) ، ابراز نظر کردن
کاندیدا شدن نامزد شدن مخفف
دور شدن از کسی یا چیزی با حرکت غلتکی افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
تا ابد دائما پیوسته مدام
با شکست مواجه شدن شکست خوردن سرنگون شدن کله پا شدن
کنار ایستادن
رسیدن نزول کردن ، سقوط کردن ( قیمت و. . . ) افتادن ، فرود آمدن ( هواپیما )
تسکین دادن آرام گرفتن
مهره های بطری شکل در بازی بولینگ
به طرز بخصوصی
کلبه یخی
درست به داخل مستقیم به داخل
من برا شما ثبتش میکنم عامیانش میشه براتون فاکتور میکنم
خشک شده ( توسط هوا گرم )
pass away
سن و سالی از کسی گذشتن پیر شدن
آتش خودی
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
به طرز عجیب وغریبی به طرز عجیب به طرز غیر عادی
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت آور
خواستن
خواستن علاقمند بودن
علاقمند بودن
تولید محصولات زراعی و حیوانات مزرعه برای فروش ، معمولاً با استفاده از فناوری روز و پیشرفته اغلب تعداد بسیار کمی از کارگران شاغل هستند.
راست مستقیم قائم عمودی ستونی درست ستون وار ایستاده ( نوشیدنی ) بدون یخ سرو کردن
چرب و نرم خوش خوراک
بد مزه
نیکنام
دایه
حل کننده مشاجره و دعوا
تحت بازرسی
در دست بررسی
به باد انتقاد گرفتن تحت انتقاد و سرزنش
دور از دیدرس دور از مقابل چشم
به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به کسی
به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به کسی
شانس با کسی یار نبودن بدشانسی آوردن
بلکه
بعد از تفکر بسیار
بر سر کار
داشتن یا نگه داشتن چیزی
عزادار سوگوار
در بازه زمانی کم در کوتاه مدت
در بازه زمانی کم در کوتاه مدت
من که نمیخوام !!!!
مستعد تحت تاثیر قرار گرفتن با چیزی مخصوصا یه چیز بد
توانایی استفاده کردن از چیزی یا زیستن با کسی بدون اینکه باعث مشکل شود
تمایل داشتن مردم به یاد آوری از چیزی یا کسی
پیروی کردن از کسی و انجام هر کاری که آنها بخواهند
ناشی از چیزی بودن حاصل از چیزی بودن از چیزی نشأت گرفتن
سخت بادوام
مخالفت با چیزی و تلاش برای متوقف کردن آن
برای پذیرش یا کنار آمدن با چیزی که شخص باید با آن روبرو شود ، به ویژه یک موقعیت نامطلوب ، دشوار یا نگران کننده یا مجموعه ای از شرایط به تدریج احساس ر ...
کنترل کردن کنترل چیزی را حفظ کردن
مصمم به انجام کاری به شدت مایل یا خواستار چیزی
مصمم به انجام کاری به شدت مایل یا خواستار چیزی
قدرت هدایت یا مدیریت شخصی یا چیزی
به چیزی رسیدگی کردن
اطلاعات تازه به دست آوردن ( از اتفاقات ) آگاه شدن ( از اتفاقات ) اطلاعات کسب کردن رسیدگی کردن ( به کار یا عملی ) به کار عقب مانده رسیدگی کردن ا ...
اطلاعات تازه به دست آوردن ( از اتفاقات ) آگاه شدن ( از اتفاقات ) اطلاعات کسب کردن
نمایشگاه
تخریب آثار عمومی و باارزش وندالیسم
مناسب فر مخصوص فر مقاوم در برابر گرما
قرض الحسنه
حساب پس اندازی که تحت تاثیر تورم ارزش آن کاسته نمیشود و با افزایش تورم ارزش پول نیز افزایش می یابد
سرمایه گذاری ، مستمری و غیره بدون تورم سرمایه ای است که ارزش آن براساس نرخ تورم افزایش می یابد سرمایه ای که تحت تأثیر تورم نیست ضد تورم
ارزان تر فروخته شده به بهای کمتر فروخته شده
کمتر از حق خود حقوق گرفته
دچار سوء تغذیه به میزان ناکافی غذا داده شده
به اندازه کافی پخته نشده
دوباره گویی کردن
از نو ساختن به کلی تغییر دادن
دوباره ارزیابی کردن ارزشیابی دوباره کردن
ارزیابی مجدد
به این خاطر
مخالف سیاستهای مربوط به مواد مخدر
سیاست مواد مخدر سیاستی است که معمولاً توسط یک دولت انجام می شود ، درمورد کنترل و تنظیم مواد مخدر دولت ها سعی می کنند با سیاست هایی که هم به تقاضا و ع ...
نصب کردن
موارد استفاده
your you're
excellent
kiss
without
weekend
دلسوز مراقب مراقبت همراه با عشق و محبت مراقبت دلسوزانه مراقبت از سر دلسوزی گاهی اوقات مخفف TLC می شود، به خصوص وقتی این اصطلاح را بیشتر با شوخی ی ...
sorry
speak
شکلک خندان ( در پیام کوتاه )
To cross overhead to pass above
پاکت نامه حاوی اسم و نشانی فرد ارسال کننده
probably
please
تلاش قصد انجام کاری آرزو هدف گیری هدایت اشاره موقعیت آرزو
قصد و تلاش برای اجتناب از هر گونه رفتار یا حرف توهین آمیز و ناراحت کننده به کسی
make somebody notice some important information کسی را متوجه اطلاعات مهمی کردن قابل توجه توجه شود ملاحظه بفرمایید
یه معنی دیگه اش هم میشه lots of love
included including
if i recall correctly if i remember correctly اگه درست به یاد بیارم
باید برم مجبورم برم
great
به پیوست ضمیمه شده
صطلاح DIY به معنای "خودت انجام بده" اصطلاحی آمریکایی است و به مجموعه کارهایی گفته می شود که هر فرد بدون داشتن تخصص یا تجربه خاص می تواند کارهایی از ج ...
سیستم تصاویر مداربسته
bed and breakfast اشاره دارد به مهمانخانه ای کوچک که هزینه یک شب اقامت، شامل هزینه صبحانه نیز می شود. معمولا در این مهمانخانه ها فقط صبحانه سرو می شود
اداره شعبه بخش وزارتخانه
لیست محبوب ترین آهنگ ها و برنامه های تلویزیون
به اهتزاز در آمدن حرکت کردن به این سو و آن سو
بیشتر کردن
کنسول ( وسایل نقلیه ) گروه
صاحب
متصل کردن چفت کردن ( درب ) قفل کردن پرتوی نور صاف سیخ
لبخند پهن با شادی خندیدن لبخندی پهن بر لب داشتن تابیدن درخشیدن ارسال کردن امواج رادیویی یا تلویزیونی
به صورت کج زاویه دار
عدم تعصب
جهش یافتن ( ژن )
موقت مستعجل
وارد کردن ورود
اضافه کردن ( به متن وغیره ) افزودن
متعصبانه جانبدارانه متعصب ناجوانمردانه یک جانبه
واحد اصلی یکای اصلی
دور ریختن دور انداختن از شر چیزی خلاص شدن
نوعی شکلات کروی شکل که داخل آن با آجیل و روی آن شکلاتی است
Come on already بیا دیگه زود باش دیگه
( شعر یا نمایشنامه یا داستانیا فیلم ) شخصیت منفی شخصیت رو به رو قهرمان داستان پاد قهرمان
دادن نسبت دادن بخشیدن به باور کردن یا تصور اینکه کسی یا چیزی کیفیت یا ویژگی خاصی دارد
( موجب ) سرنگونی
نارو
ایده اولیه
در مجموع میشه
دیدگاه
عبارت بود از، بستگی داشتن به، منوط بودن به، مبتنی بودن به مبتنی بر
سر راست مفید و مختصر
روراست بی پرده رک وراست
لطفا توجه کنید به چیز قرارداده شده /پیوست شده یا ضمیمه شده اشاره به چیزی در متن اصلی نامه یا شامل آن
لطفا برای تماس گرفتن با من تردید نکنید برای آخر نامه های رسمی یا یک پیشنهاد به کار میره برای توضیحات بیشتر
مایلم توجه شما را جلب کنم به ( اشاره به چیزی در متن نامه یا مربوط به موضوع نامه )
قدردان شما بودم اگه می توانستید ( برای درخواست دادن برای انجام کاری )
برای خبرای بد استفاده میشه
طرح یا برنامه برای انجام کاری را به دیگران اطلاع دادن
برای پرسیدن یک سوال یا درخواست دادن
برای پاسخ به یک تبلیغات یاآگهی یا اعلان یا خبر
برای خبرهای خوب استفاده میشه
متعاقب در نتیجه
پس از متعاقب در نتیجه بعد زیر بعدی هم سو ( باد با جهت کشتی و. . . ) هم جهت گروه هواداران طرفداران
کوتاه و بی ادبانه سرسری گستاخ
یک درخواست فوری یا صادقانه از مردم برای دادن پول و کمک و غیره
عضو شورا شهر
کیف دستی قابل استفاده مجدد
کیف دستی کیف مسافرتی مترادف valise میشه
جنبه مثبت قضیه
ادامه دادن کاری . . . جلو رفتن در کاری
قدر جوانی ات را بدان آدم فقط یک بار جوانی را تجربه می کند
نمی توان از آینده خبر داشت خدا می دونه. . . . .
بدی را با بدی جواب نباید داد
خروج به ترتیب ورود آسیاب به نوبت به ترتیب مراجعه
دیدن افراد یا اشیا در جایی که اصلا انتظارشو نداریم و به صورت ناگهانی و غیر مترقبه یا وقتی داریم در مورد کسی حرف میزنیم طرف مقابل ما هم اونو بشناسه ب ...
از عبارت an eye for an eye and a tooth for a tooth برای اشاره به برابری مجازات با یک جرم یا آسیب و معمولا به صورت کوتاه شده an eye for an eye به کار ...
اشاره به برابری مجازات با یک جرم یا آسیب کوتاه شده عبارت an eye for an eye and a tooth for a tooth
یک عالمه خیلی زیاد
یک عالمه خیلی زیاد
حول و حوش اطراف
هر طور شده به هر نحوی به هر طریقی به هر طریق ممکن هر جور شده بار هر راهی حتی اگه خودتم ندونی چطور
حول و حوش در نواحی تقریبا حدودا
کم وبیش حدودا تقریبا معمولا بهد از عدد یا کیفیت یا غیره استفاده میشه برای تقریب زدن
یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این مایه ها یا یه چیزی در این راستا
یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این مایه ها
تقریبا حدودا خرده ای کم و بیش
حدودا
یک عالمه خیلی زیاد
بسیار زیبا بسیار لذت بخش ، دلپذیر ، خوشمزه و غیره
اگه بخوام صادق باشم رک بگم راستشو بگم راستش. . .
موافقم
داشتم می گفتم
زدن یا کوبیدن کسی به صورت کامل و شدید قاطعانه شکست دادن کسی از طریق تجزیه و تحلیل دقیق نسبت به کسی یا چیزی انتقاد کردن
از هم باز کردن تجزیه کردن جدا کردن زدن یا کوبیدن کسی به صورت کامل و شدید تسلط کامل بر کسی در یک بحث یا انتقاد
جذب کردن ( از طریق تنفس و. . . ) فریب دادن گول زدن ( به کسی ) جا و مکان دادن بادقت نگاه کردن دیدن متوجه شدن به خاطر سپردن تنگ کردن ( لباس )
کاملاً درک شدن به تدریج پی بردن
تکاندن ( گردوخاک )
آشتی کردن
واکنش منفی، اجباری یا خشونت آمیز نسبت به عملکردهای منفی شخص یا چیز دیگری
متقابلاً جواب دادن در ورزش پاسخ دادن به موفقیت حریف با اقدامان تهاجمی لطف کسی را پاسخ دادن
ایراد گرفتن ( از کسی ) انتقاد کردن غر زدن
مبتلا شدن گرفتن ( بیماری )
کش دادن ( کاری )
از دست چیزی راحت شدن چیزی را دور انداختن کشتن
آشتی کردن با کسی که باهاش بحث و جدل داشتی
خیلی خوب کار کردن عالی پیش رفتن خیلی موفقیت آمیز بودن
بسیار رنگ پریده ( در اثر ترس یا بیماری )
قوی مثل گاو نر
مانند لبو سرخ شدن ( از روی خشم یا شرم یا خجالت )
مثل موش بسیار ساکت و خجالتی
ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه بدی داشتن
مثل طلا اصل معتبر، خالص
داشتن بینایی بسیار ضعیف
ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه بدی داشتن
Look after میشه مراقبت کردن اشتباه نکنید
سیر شده زده شده بی حال و بی حوصله شده یا آزرده شده با چیزی و میخواد که زودمتوقف بشه
فشار آوردن یا قرار دادن به شیوه ای خشن یا با بی احتیاطی یا عجولانه تحت فشار قرار دادن قرار دادن کسی به زور در یک موقعیت یا عمل ناخواسته مجبور کردن ...
سیر شده
چیزهایی که می خوای بهشون برسی یا به دستش بیاری
دستاورد
یه مثال برا بهتر درک کردن معنی اصطلاح he's got his own flat but this mum still cooks for him he's got the best of both worlds
استراحت کردن و خوش گذراندن relax and enjoy yourself
remain sensible and realistic about life
قبول کردن یا موافقت کردن از روی اکراه و بی میلی با درست بودن چیزی
as a last resort
اگر ممکنه اگه امکانش است ( برای درخواست مودبانه از کسی به کار مییره ) مترادف by any chance
نفهمیدن یا ندانستن دلیل چیزی ( گاهی همراه با کمی دلخوری )
وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود
وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود
چیزی درست است اگر عوامل دیگری آن را تغییر ندهد
ژنراتور بادی توربین بادی
زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن I haven't ...
بهترین پیشنهاد بهترین کاری که می تونی بکنی بهترین گزینه
شوخی میکنی ؟؟؟ you're kidding
ناگهان فراموش کردن چیزی مثلا در هنگام صحبت کردن با کسی
زمانی استفاده میشه که چندین اتفاق بعد در یک روز برات میوفته
زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن
در نظر گرفتن کسی یا چیزی برای هدف خاصی
در نظر گرفتن کسی برای هدف خاصی
در نظر گرفتن چیزی برای هدف خاصی
فورا فراموش کردن چیزی یه گوشش در و اون یکی دروازه اصلا توجه نکردن به چیزی ( اصطلاح )
نمیدنم!!! من چه بدونم !!!! زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هی ...
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب شخصیت یا جایگاه اخلاقی ضعیف
به دست آوردن حاصل کردن can i get this in medium size
become available for use or begin to produce برای استفاده در دسترس قرار بگیرند یا شروع به تولید کنند در دسترس بودن موجود بودن مثلا Does this co ...
مد روز
شکست سنگین و تحقیر آمیز
از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن
پول زور پول زیادی گرفتن برای یک کالا یک کالا رو به جای جنس اصلی قالب کردن از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن پاره کردن ریزریز کردن
دزدیدن چیزی
دزدیدن چیزی
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
آدم غیرقابل اعتماد آدم غیرقابل اطمینان
انتقاد شدید
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
علاقه داشتن و لذت بردن از چیزی به عنوان یک سرگرمی
موقعیت یا شخص آزاردهنده مزاحم اعصاب خرد کن
یک مناسبت یا موقعیت آزاردهنده یا کسل کننده یا خسته کننده
a piece of theater ( performed by school children ) یک قطعه تئاتر ( با اجرای بچه های مدرسه )
هر از چند گاه
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
دیگر وقتش است. . . زمان درست الانه. . . دیگر وقت آن رسیده که . . .
تجربه کردن رنج بردن ، به زمین افتادن.
بد از آب در آمدن بد پیش رفتن بد رقم خوردن
خوب پیش رفتن
یک رویداد غیر منتظره اما مهم
دوام آوردن تاب آوردن به سختی گذران کردن
ناتوان در درک چیزی عدم توانایی در فهم چیزی
حتی یک اشتباه هم نکن
اشتباه کردن سوتی دادن make a mistake
دوباره موفق شدن دوباره به جایگاه خود برگشتن به بازی برگشتن ( مسابقه ) امتیازات یا گل های خورده را جبران کردن
فرسوده شدن رو به وخامت رفتن کیفیت خود را از دست دادن خراب شدن فاسد شدن بدتر شدن در کیفیت و سلامتی و غیره
کمترین نمره در امتحان یا کمترین امتیاز را گرفتن
بیشترین یا بهترین یا بالاترین نمره ( در امتحان ) یا امتیاز را گرفتن
be too old to do what you used to be able to do برای انجام کاری که قبلاً قادر به انجام آن بودید خیلی پیر باشید
بسیار محتاط بسیار مواظب
قسمتی از ساختمان که بعد از خرابی باقی می ماند
کپی
در حد نو
تبدیل به خرابه شدن ویرانه شدن مخروبه شدن رو به زوال بودن کم کم خراب شدن به تدریج نابود شدن یا خراب شدن
مبتلا شدن اسیر شدن فرو ریختن سقوط کردن افتادن بر روی یا داخل چیزی داخل شدن به یک تشکیلاتی مثل ارتش مشارکت کردن در چیزی طبقه بندی کردن سازماندهی ...
اسوده و راحت شدن با چیزی خوب شدن و اعتماد به نفس پیدا کردن در کاری که ابتدابه کندی پیش میرفت واطمینان کمتر داشتیم
قبول کردن و حل کردن یک مشکل بدون اینکه اجازه دهید شما را نگران یا مضطرب کند
تسکین دادن قوت قلب دادن اطمینان خاطر دادن به کسی
تسکین دادن قوت قلب دادن اطمینان خاطر دادن به کسی
تسکین دادن کسی از نگرانی اضطراب ترس و . . . متوقف کردن نگرانی در مورد چیزی قوت قلب دادن اطمینان خاطر دادن به کسی کاری کردن یا حرفی زدن که باعث بشه ش ...
تسکین دادن کسی از نگرانی اضطراب ترس و . . . متوقف کردن نگرانی در مورد چیزی قوت قلب دادن اطمینان خاطر دادن به کسی کاری کردن یا حرفی زدن که باعث بشه ش ...
مطرح کردن چیزی برای مردم برای بحث و گفتگو
قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی وقایع خاص یا واقعیت ها برای شفاف سازی یا ارزیابی ارزش یا اهمیت واقعی چیزی
قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی وقایع خاص یا واقعیت ها برای شفاف سازی یا ارزیابی ارزش یا اهمیت واقعی چیزی
قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی وقایع خاص یا واقعیت ها برای شفاف سازی یا ارزیابی ارزش یا اهمیت واقعی چیزی
قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی وقایع خاص یا واقعیت ها برای شفاف سازی یا ارزیابی ارزش یا اهمیت واقعی چیزی
اجازه ندهید که یک مسئله یا مشکل که دارید اهمیت بیش از حد داشته باشد
اسیب زدن بر آبرو و شهرت کسی
آسیب زدن بر اعتماد به نفس کسی
حمایت کردن از کسی یا چیزی
حمایت کردن از کسی یا چیزی
فکر کردن در مورد یک وضعیت دشوار و تصمیم گرفتن که چگونه حل و فصلش میکنی
دروغ کوچک و کم اهمیت fib
سانسور کردن حقیقت یا واقعیت در گفتن حقیقت کوتاهی کردن
deceive yourself
خشم شدید ناشی از استرس و درماندگی و ناکامی ناشی از رانندگی در شرایط سخت و دشوار ( مثل ترافیک )
drive somebody crazy drive somebody mad drive somebody nuts
دخالت کردن در کاری که به شما مربوط نیست فضولی کردن در کاری که به شما مربوط نیست فضولی کردن در کار دیگران مو دماغ شدن
دخالت کردن در کاری که به شما مربوط نیست فضولی کردن در کاری که به شما مربوط نیست فضولی کردن در کار دیگران مو دماغ شدن
انجام ندادن چیزی که مردم انتظار دارن تو انجامش بدهی غفلت از انجام کاری
انجام ندادن چیزی که مردم انتظار دارن تو انجامش بدهی غفلت از انجام کاری
یک نمونه و الگو برای دیگران بودن
اختلاف نظر بین کارگران و کارفرمایان در مورد حقوق و دستمزد
اولویت آخر غیر ضروری
مهم
منصوب کردن یا انتخاب کردن کسی برای چیزی
اختصاص دادن یا محول کردن چیزی مانند کار به شخص دیگر
To Be confused گیج شدن
remove, take off, take out, withdraw, deduct, discount, draw back, knock off, substract, subtract, take, decry, belittle, depreciate, derogate, detra ...
کاهش دادن کم کردن تقلیل دادن کم کردن مقدار از پول. وقت و کالاهایی که استفاده میکنیم صرفه جویی کردن بهینه کردن کم مصرف کردن مترادف economize
حذف کردن چیزی از چیز دیگر به صورت سریع و کامل کاهش دادن ارزش یک سهام یا قیمت ها با مقدار مشخص
تغییرات ناگهانی زیاد
company shares which do not pay a fixed rate of interest سهام شرکت که نرخ بهره مشخصی را پرداخت نمی کنند shares in a company from which the owner of ...
تغییرات ناگهانی زیاد
قبول نکردن یک وضعیت یا موقیت بد بدون جنگیدن و اعتراض
موقعیت بد
خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا خریده شدن سهم یک شرکت سهامی عام توسط یک شرکت دیگر که اگر شرکت موافق به این معامله باشد friendly takeover می شود و ...
( سطح یا مقدار ) مشخص از چیزی
ماده ای که بدن شما زمانی که خیلی هیجانی یای ترسیده هستیدتولید میکند تا به شما انرژی بیشتری بدهد
با دقت دیدین و بررسی کردن ( عامیانه ) زیر ذربین بودن تحت نظر بودن
شخصی که شما میتونید بهش اعتماد کنید یا بهش تکیه کنید
heated discussion an angry discussion
حرکت در مسیر خاص و بخصوصی
making good progress
حمایت و پشتیبانی کردن و موافق بودن با کسی یا چیزی
صندلی راننده
رو به رو شدن با یک وظیفه جدید و سخت ودشوار کهشما آمادگی آن را ندارید
بودن در یک وضعیت یا موقعیت که کنترل کردنش برای شما سخت و دشوار است
تحت کنترل بودن یک وضعیت یا موقعیت
شوکه شدن یا باعث ناراحتی کسی شدن
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
به دست اوردن خبر دست اول ( که هنوز به دست رقبا نرسیده )
به طور واضح و روشن فکر کردن بعد از یک دوره گیجی و پریشانی
make a speedy recovery به سرعت بهبود پیدا کردن بعد از یک بیماری یا تصادف
در وضعیت دشوار
وضعیت و نظر عمومی در حال تغییر است
دادن اطلاعات محرمانه به خبرنگاران و انتشارات و روزنامه ها
جلیقه vest میشه
( ارتش ) نیروهای اضافه ای که کارهای پاره وقت انجام میدهند و اگر نیاز باشد دردسترس هستند ( ارتش )
( امریکن ) the draft ( بریتیش ) conscription سایر کشورها military service 9 : )
To think of, consider, or look upon someone or something as being a particular type of thing. think about sth\ sb in a particular way
شهردار زن
داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چیزی have a say in sth
perfectly clean immaculate spotlessly clean
perfectly clean
ایجاد حس راحتی و بدون استرس
جراحی با حداقل تهاجم از طریق یک برش بسیار کوچک ، با ابزارها و تکنیک های خاص از جمله فیبر نوری.
continue to give somebody information about something
پیدا کردن سرپناه یا محافظت در برابر اسیب یا خطر
ویدیوهای شخصی ساخته شده توسط کسی در مورد چیزهایی که مردم علاقهمند هستن
پیام بی ربط و یا نامناسب را بر روی اینترنت به تعداد زیادی از دریافت کنندگان ارسال می شود.
کارهای که با رایانه یا شبکه های رایانه مثل اینترنت انجام میشه
تعداد تولد در سال به ازای هر هزار نفر ( در یک منطقه خاص ، گروه و غیره )
باید روی ویلچر بماند مثلا به علت شکستی پا یا غیره
باید در رختخواب بماند مثلا به علت بیماری بستری شدن در خانه یا بیمارستان
مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل تأسف یا ناخوشایند.
منطقه حفاظت شده حیات وحش پارک طبیعی پارک جنگلی
مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات کربن ساطع شده در اثر مصرف سوخت های فسیلی توسط یک شخص خاص ، گروه و غیره
تغییر بزرگ
If you make someone welcome or make them feel welcome, you make them feel happy and accepted in a new place. احساس خوب و مطلوب و مورد قبول در مکان ج ...
برای اونایی که به کامنت دوستان شک دارن از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26 become very excited or lose control of your feeling مترادف be ...
بلند بودن صد چیزی یا کسی ا از صداهای دیگر که موجب می شود صداهای دیگر را نشنویم
پسوند نشانگر فرد معتاد به چیزی یا کاری
اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که دیگه کنترل کردنش از دستت خارجه و بی اراده انجامش میدی
greater than
outdoor activity اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی در فضا باز مثل کوهنوردی. شنا . قایقرانی ماهی گیری و. . . . . . . .
have seen sth and want to have it or buy it وقتی چیزی رو میبینی و دلت میخواد تو هم داشته باشی یا بتونی بخری مثلا وقتی یک نفر یه چیزیرو میخره و تو می ...
ایجاد یک مشکل شدید و تقریبا غیر قابل حل
ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان
ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان
جستجو چیزی در یک جایی که قیمت خوب و ارزان تر از جاهای دیگر است مثل ارزانسراها حراجی ها هفته بازارها
جستجو کردن و تلاش برای به دست اوردن چیزی
کندن علف های هرزه
dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل کردن بازی ( در مسابقه ورزشی )
قرعه کشی
a period of performing well
a period of performing badly
خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده very bored bored to tears bored to death bored stiff
مدارا کردن سخت نگرفتن خودداری از خشم و خشونت و شتاب بی خیال بودن ارام و بی استرس بودن آرامیدن
یک وسیله برقی آشپزخانه که برای خرد کردن ، مخلوط کردن یا پوره کردن غذاها استفاده می شود.
if we were meant to stay in one place we'd have roots instead of feet اگر قرار بود همه ی عمرومونو یه جا بگذرونیم به جای پا ریشه داشتیم
چه افتضاحی
object strongly to sth and be angry about it اعتراض شدیدنسبت به چیزی و عصبانی بودن در مورد ان
ناپسند شمردن، ناخشنودی نشان دادن، مذموم شمردن
از نسلی به نسل بعد
ناراحت یا رنجیده بودن
توهین امیز و زننده
عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی که شاید زیاد مهم نباشد make a fuss about
pull your weight مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن در یک شغل یا فعالیتی کاری را خیلی زیاد انجام دادن به اندازه کافی سهم خود را ( از کاری ) انجام ...
گفتن چیزهای خوب در مورد کسی
علاقه مندبودن یا مشتاق بودن در مورد چیزی
توانایی انجام کاری را داشتن
انجام دادن و تمام کردن یک کار یا فعالیت
ناراحت شدن آزار دیدن
بر حسب تصادف الله بختکی
be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی
be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی
کسی را خیلی اذیت کردن، کسی را خیلی آزردن صدای کسی را در آوردن به لب رساندن جان کسی عاصی کردن کسی موی دماغ کسی شدن
not friendly towards others
به طور کوتاه دیدن نه به صورت واضح یا کامل glimpse sth
محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا عقایدی منطبق بر عقاید خود روبرو می شود ، بنابراین دیدگاه های موجود وی تقویت می شود و ایده های جایگزین در نظر گرفته ...
moving around continuously from place to place
at the end رو با in the end اشتباه نگیرید at the end یعنی در پایان یا در قسمت پایانی_ زمانی که چیزی تموم میشه اما in the end یعنی سرانجام بالاخره ...
at the end رو با in the end اشتباه نگیرید at the end یعنی در پایان یا در قسمت پایانی_ زمانی که چیزی تموم میشه اما in the end یعنی سرانجام بالاخره ...
خوردن ناخن هنگامی که استرس داریم یا عصبی هستیم
remember to consider something به یاد داشته باشید چیزی را در نظر بگیرید
the secret of sth چیزی که باعث توانایی شما برای فهمیدن یا رسیدن به چیزی رمز موفقیت برگ برنده
روشن کردن اتش برای یک هدفی
گر گرفتن
giving up; withdrawal from a previously held position; complete surrender
think or calculate to be a particular time or number to be able to be present at a particular event زنده ماندن دوام آوردن، جان سالم به در بردن رسید ...
be enough or be acceptable in a particular situationl مناسب بودن تامین کردن خرج کسی را دادن مواظبت کردن مراقبت کردن نگهداری کردن
be unable to decide what to do about something نداشتن توانایی در تصمیم که چه کاری باید انجام داد در مورد چیزی دودل بودن راجع به چیزی مطمئن نبودن از ...
قبول کردن یا باور کردین ( درست بودن چیزی ) بدون دلیل
سرمایه در گردش پولی که صرف خرید مواد اولیه و تجهیزات و حقوق کارگران میشود و این جریان همیشه ادامه داره و نباید با سرمایه اولیه ( capital ) برای راه ...
selling goods to people directly in shops and on the internet , etc
the business of finding people for job vacancies کاریابی
ناشناخته غریبه کسی که در مسابقات ورزشی ازش انتظار بردن یا قهرمان شدن را نداریم مخالف واژه favourite
بررسی. رسیدگی. بازرسی
از خود سوال پرسیدن درمورد چیزی
مطب دکتر
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! drug store =====داروخانه
لیگ
شهری که مردمانی از کشورهای مختلف در آن زندگی می کنند
باعث شدن
رهن پول پیش خونه
بوی دهان
رفتن به طرف کسی اشاره کردن یا حرف زدن در مورد چیزی بالا آمد خورشید و ماه ( طلوع کردن )
value added tax مالیات بر ارزش افزوده
معیار ظرفیت و حجم
بر خلاف انتظار پیش بینی نشده
I don't know ندانستن از چیزی آگاهی نداشتن، ایده ای نداشتن احمق بودن کودن بودن، ( چیزی ) بار کسی نبودن
I have to leave now
دنبال کردن رد پا را گرفتن پیگردی کردن
طراحی شده برای مقاومت در برابر صدمه در هنگام افتادن یا ضربه زدن
از پریز کشیدن قطع کردن برداشتن سد یا مانعی که بر سر راه است
نه هنوز
meantime
ادعا کردن خواستار بودن
برگزار کردن
drawback اگه به هم چسبیده باشد می شود اشکال مانع زیان بی فایده
مطب دندان پزشکی
ترافیک سنگین
بستن جاده
تاخیر کردن
to start to sleep به خواب رفتن
کسی که خواب سبکی دارد
کسی که خواب سنگین دارد
بد عادت
کشتی باری
پای کسی به چیزی گیر کردن و بر زمین افتادن
درجه دوم
مجموعه ای از ابزارهای نرم افزاری
می توانم به شما کمک کنم
برای شما هم همین طور
کارت پرواز
کارشناسی ارشد فوق لیسانس
لیسانس علوم
لیسانس هنر
ریش تراش برقی
یک حوضچه بیضی شکل که برای شستن ناحیه تناسلی و مقعد استفاده می شود طهارت گرفتن
خواستگاری
مواد مخدر
گردشگری به سمت محیط های طبیعی، اغلب تهدید شده، به ویژه برای حمایت از تلاش برای حفاظت از محیط زیست و مشاهده حیات وحش، هدایت می شود
برنامه ریزی در مورد. . . . .
شرکت در . . . .
اهمیت دادن مهم تلقی کردن
افراد پیر و سالخورده شهر
i'll get someone to take care of it من کسی رو فراهم میکنم که به این رسیدگی کند
روز تمام نشده است
این آداب و رسوم است این رسمه که . . . .
آبدارچی مسئول خدمات
یک میان وعده غذایی آسیایی متشکل از کاغذ برنج پر از سبزیجات منجمد و معمولا گوشت، نورد به یک استوانه و سرخ شده
شال
بفرمائید
( به صورت عامیانه ) کلاس رو پیچوندن
مسئله قضیه موضوع
خیلی مسئله مهمی نیست
بفرمایید بقیه پول شما