𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glaukenschtuken: احساس گناه از خوشحالی بابت ناراحتی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill sargent: افسر آموزش سربازان در دوره آموزشی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

t string: شرت لامبادار نوعی شورت سکسی زنانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slimming slip: گن لاغری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook and loop fastener: بند چسبی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snootful: به اندازه ای که می توان از چیزی مخص ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far ahead: بسیار جلو تر بسیار دور تر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job safety: امنیت شغلی ایمنی کار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political politics: عقیده ( یا عقاید ) سیاسی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bell desk: مسئول چمدان برهای هتل محل تماس با ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snothead: آدم احمق آدم عوضی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snot head: آدم احمق آدم عوضی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

3 ring binder: کلاسور سه حلقه ای

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

3 ring binder: زونکن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

three ring binder: زونکن کلاسور ۳ حلقه ای

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dress in: در یک نوع، سبک یا رنگ خاصی لباس پوش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوت کردن: راه اندازی کردن یا بوت کردن ( به ان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pre puber: قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال ها ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prepuberty: قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال ها ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prepuber: قبل از بلوغ دوره ای که شامل سال ها ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meat stock: آب گوشت عصاره گوشت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mantelet: ترس ( نوعی جنگ افزار ) A mantlet ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mantlet: حفاظ، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a slip: اشتباه کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a shout: چیزی را به کسی گفتن تمام کردن یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the latter case: در مورد دوم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indented audience: مخاطبین مورد نظر و هدف

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yay or nay: آره یا نه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family business: کسب و کار خانوادگی ممکن است به عنوا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technical climbing: صخره نوردی سنگ نوردی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sled saucer: سورتمه گرد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sled dish: سورتمه گرد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airport tax: عوارض بلیط هواپیما

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gore tex: برند تولید پارچه و لباس

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rizzed up: to attract someone's attention and ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rizz up: to attract someone's attention and ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fare card machine: دستگاه ارائه دهنده کارت بلیت مترو و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parking light: پروژکتور

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warning light: چراغ اخطار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broken line: خط مقطع یا بریده بریده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrival and departure monitor: نمایشگر زمان ورود و خروج

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage cart: چرخ دستی مخصصوص حمل بار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage carrier: چرخ دستی مخصصوص حمل بار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage claim check: رسید بار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emergency instruction card: کارت دستورالعمل های اضطراری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meeting room: اتاق ملاقات اتاق جلسه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

historic event: رویداد تاریخی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

historic movie: فیلم تاریخی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personnel office: دفتر کارگزینی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tool belt: کمربندی برای حمل ابزار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility belt: کمربندی برای حمل ابزار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toe guard: محافظ پنجه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back support: محافظ کمر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safety earmuffs: گوش بند ایمنی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latex gloves: دستکش لاتکس دستکش یک بار مصرف پزشکی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electrical hazard: خطر برق گرفتگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage compartment: محفظه بار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luggage compartment: محفظه بار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrival and departure board: تابلوی ورود و خروج

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cellophane tape: چسب نواری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sealing tape: نوار آب بندی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

packing tape: چسب بسته بندی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line supervisor: سرپرست خط تولید

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payroll office: دفتر پرداخت حقوق کارگران

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guidance office: دفتر مشاور مدرسه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

science teacher: معلم علوم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pe teacher: معلم تربیت بدنی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lunchroom monitor: مبصر ناهارخوری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

av crew: تیم A/V�گروهی از متخصصان است که هر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

av team: تیم A/V�گروهی از متخصصان است که هر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help wanted sign: تابلو آگهی نیازمندی ها

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job announcement: �آگهی استخدام

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job notice: �آگهی استخدام

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stacking tray: کازیو

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desk calender: تقویم رومیزی

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no place like home: هیج جا خونه خود آدم نمیشه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital signs monitor: نمایشگر علایم حیاتی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tearing at the seams: تکه تکه کردن خرد کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good d: Good dick or good sex

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jorts: شلوارک جین

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off chest: خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have to pass: رد کردن ( دعوت یا پیشنهاد ) turn d ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hijrah: واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hijra: واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

race up: به سرعت رفتن با عجله بردن به سرعت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internet hit: اثر موفق و پربازدید اینترنتی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sofa surfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sofasurfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sofasurfer: کسی که اقامت رایگان در منزل کسی [هن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring it: بیا ببینم چند مرده حلاجی

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravity dams: سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravity dam: سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desk index: نوشته افزار رومیزی اداری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay your ship bare: refers to a ship with out any sails

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hawking loogies: سرفه برای بیرون اوردن خلط، سینه صاف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotavirus: روتاویروس یک ویروس بسیار مسری است ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnetic wave: موج مغناطیسی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past paper: نمونه سوالات امتحانی ادوار گذشته

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mail truck: کامیون پستی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep issue drawn: مشکلات را از دید پنهان نگه داشتن پو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distant future: آینده ای دور

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot cereal: خوراک سریل گرم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just too muchery: اغراق آمیز واکنش شدید ( به چیزی ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muchery: اغراق آمیز واکنش شدید ( به چیزی ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme court building: ساختمان دادگاه عالی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the supreme race: نژاد برتر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the civil rights bill: لایحه حقوق مدنی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be sentenced: کسی را به چیزی محکوم کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sledding dish: سورتمه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dicking around with someone: با چیزی ور رفتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medal stand: سکو مدال

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scumwad: کثافت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep my issue drawn: مشکلاتم را از دید پنهان نگه دارم پو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meat stock: آب گوشت عصاره گوشت

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vegetable stock: عصاره سبزیجات آب سبزیجات

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sirtuin: سیرتوین نوعی پروتئین که در تنظیم ف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climb through: با دشواری و آرامی از میان چیزی عبور ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin yarn: قصه تعریف کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kennedy: شخص بسیار منحصر به فرد، متفاوت، بسی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on a head trip: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on a head trip: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be conceited: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have issue about: ( با چیزی/کسی ) مشکل داشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an issue of something: از چیزی معضل ساختن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a successful of: در کاری یا چیزی موفق بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joe schome: آدم معمولی آدم عادی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yearn for somebody: در حسرت کسی بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get way: رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کاره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blurring into: ادغام شدن در محو شدن در

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anaphylactic: پیش دفاعی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall into disrepair: تبدیل به خرابه شدن ویرانه شدن مخر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

or something along those lines: یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این ما ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an eye for an eye and a tooth for a tooth: از عبارت an eye for an eye and a to ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take to pieces: از هم باز کردن تجزیه کردن جدا کردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have sth in mind: در نظر گرفتن چیزی برای هدف خاصی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aims and objectives: چیزهایی که می خوای بهشون برسی یا به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

calm down: تسکین دادن آرام گرفتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no point in: بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay away: کنار ایستادن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misfire: اشتباه از آب در آمدن درست کار نکر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reinforce: بیشتر کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: Come on already بیا دیگه زود باش د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of the blue: بر خلاف انتظار پیش بینی نشده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

view somebody as something: کسی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرفت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

porn king: اسم اصطلاحی است برای توصیف کسی که د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

west village: محله ای در بخش غربی محله بزرگ تر گر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pebble dash: اندود شن و آهک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one person: تک نفره یک نفره

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint statement: بیانیه مشترک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint bank account: حساب مشترک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint communiques: اعلامیه رسمی مشترک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint communique: اعلامیه رسمی مشترک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yaar: همون یار خودمونه به معنی دوست یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down ass bitch: زنی که همیشه پشت شوهر یا دوست پسر ه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die bitch: به افرادی که دوست ندارید یا به کسی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send up in smoke: آتش گرفتن سوختن دود هوا شدن به ( سر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put one's foot up: آرامیدن آسودن، استراحت کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put one the feed bag: غذا خوردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in somebody's view: از نظر کسی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange of views: تبادل نظرات

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

view about something: نظر درباره چیزی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in view: در دیدرس بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

view something as something: چیزی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ridiculously: به طور باورنکردنی به طور غیر قابل ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a mind like a sieve: ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put at ease: ایجاد حس راحتی و بدون استرس

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tons of: یک عالمه خیلی زیاد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folly: این واژه به سازه ها یا ساختمانهایی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest free: قرض الحسنه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the best of both worlds: یه مثال برا بهتر درک کردن معنی اصطل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two wrongs dont make a right: بدی را با بدی جواب نباید داد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let the cat out of the bag: پته کسی را روی آب انداختن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have your eye on something: have seen sth and want to have it o ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: مریض شدن بیماری گرفتن پذیرفتن مور ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buffer: بافر عموما در علوم کامپیوتر و الکتر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall asleep: to start to sleep به خواب رفتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring it back: برای اینکه به دی جی بگویید �آن آهنگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exi: زنی است که همیشه در کنار شماست حتی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come in a body: دسته جمعی آمدن گروهی آمدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive in a body: دسته جمعی آمدن �گروهی آمدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when it comes time to: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when it becomes time: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

normalise: به حالت عادی درآوردن�عادی کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermos jug: فلاسک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermobaric rocket: سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on one's best behavior: بسیار مودب بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on one's best behavior: بسیار مودب بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on one's best behaviour: بسیار مودب بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your best behaviour: بسیار مودب بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your best behavior: بسیار مودب بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be pressed for: خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up in arm: آماده جنگیدن شدن �مسلح شدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heineken: آبجو هلندی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heiny: به صورت شنیع به صورت زشت منفور ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jess: یک نام برای توصیف نوع مهمترین، زیبا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy cigarette: هوس سیگار کردن

٧ ماه پیش

مدال‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏