𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thundersticks: تیوپ های پلاستیکی بلند

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take advantage of: بهره بردن استفاده کردن، سود بردن اس ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass through: تجربه کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast furnace: به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solicited letter: درخواست تقاضا شغل برای شرکت هایی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsolicited letter: درخواست تقاضاشغل برای شرکت هایی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast furnaces: به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

green building: استفاده از انرژی های تجدید پذیر در ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green building: استفاده از انرژی های تجدید پذیر در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast furnaces: به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solicited letter: درخواست تقاضا شغل برای شرکت هایی که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsolicited letter: درخواست تقاضاشغل برای شرکت هایی که ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer force: قدرت محض

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheer force: قدرت محض

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come here: به عنوان راهی برای جلب توجه دیگران ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viewed: [دانستن] در نظر گرفتن کسی یا چیزی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up suit: ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kill switch: سوئیچ برای قطع سریع برق در مواقع اض ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work boots: کفش ایمنی پوتین مخصوص کار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crew socks: جوراب ضخیم بافتنی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

store directory: تابلو راهنما پاساژ

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matchbox car: ماشین های اسباب بازی فلزی Matchbox ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gladstone bag: کیف سفری لولادار ( که مثل کتاب باز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running shorts: شورت ورزشی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running suit: ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bike shorts: شرت مخصوص دوچرخه سواری از جنس لایکر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

only if: تا زمانی که . . . . تا وقتی . . . ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hammer out: بلند و بد ساز نواختن ( مخصوصاً پیان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee: ضربه یا لمس با زانو

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squash: آبمیوه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutesy: ( عامیانه - آن که سعی می کند زیبا ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trap out: به دام انداختن تهی کردن یک منطقه از ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diagnostic: برنامه عیب یاب ( برنامه نویسی )

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: تخریب کردن ( شخصیت ) به باد انتقاد ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tetra amelia: یک نوع بیماری یا عارضه بسیار نادری ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engineering plan: طرح مهندسی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

term in office: زمانی که شخصی شغل یا مقامی مهم، به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down the line: در آینده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay on good terms with each other: با یکدیگر رابطه صلح آمیز داشتن �راب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put one's foot in it: سوتی دادن دهان خود را بی موقع باز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put a strain on: وارد کردن تنش و استرس در رابطه وار ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doggy: یک پوزیشنی تو سکسه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half ass: با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انج ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kaiko: trench حفره، گودال، چاله در زبان ژا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stolen property: اموال مسروقه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trace evidence: مقدار کمی از مدرک و دلیل

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

production car: خودرو که به صورت انبوه در کارخانه ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

production vehicle: وسیله نقلیه که به صورت انبوه در کار ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

armed rebels: شورشیان مسلح

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bide time: منتظر ماندن ( برای مدت طولانی ) در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

towered: روییدن بلند تر شدن اوج گرفتن رو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gegenpressing: پرس شدید بعد از ( از دست دادن ) توپ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt with: لاس زدن سرسری به چیزی فکر کردن به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slam into: محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hooter: سوت کارخانه بوق ماشین بینی بزرگ سی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a go of: موفق شدن

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apply pressure to: فشار سخت وارد کردن بر روی چیزی با د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

false 9: شماره ۹ کاذب ( فوتبال )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting at something: منظور داشتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck out: فعل امریش میشه: گمشو برو بیرون ! تن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come before: پیش قرار گرفتن جلو بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no fucks given: هیچ اهمیتی نداره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bark is worse than bite: هارت و پورت داره ولی اهل عمل نیست ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont ask me: نمیدنم!!! من چه بدونم !!!! زمانی اس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sry: sorry

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll ring it for you: من برا شما ثبتش میکنم عامیانش میشه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on one: باعث شود احساس گناه یا ناراحتی داشت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drift off: منحرف شدن خارج شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomplished: دستاورد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

posture: دیدگاه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

league: لیگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trial: بررسی. رسیدگی. بازرسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heated debate: heated discussion an angry discussi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proneness: مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head of: رئیس . . . . . . . . . . . رهبر . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regard as something: To think of, consider, or look upon ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the tide is turning: وضعیت و نظر عمومی در حال تغییر است

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take something for granted: دست کم گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reassess: دوباره ارزیابی کردن ارزشیابی دوبار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

craigslist: اگه صفت باشه به معنی آشغال دست دو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goth: یک مد و سبک لباس تیره و گاهی بیمارگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw back: drawback اگه به هم چسبیده باشد می ش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patronizing: مغرور کوچک کننده تحقیر کننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make something out: دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiating: عبور کردن یا گذشتن از جایی به سختی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vandalism: تخریب آثار عمومی و باارزش وندالیسم

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unclear: نامطمئن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do away with: از دست چیزی راحت شدن چیزی را دور ا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cyber: کارهای که با رایانه یا شبکه های رای ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow acting: کند عمل کننده

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slow acting: کند عمل کننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wink off: به خواب رفتن خوابیدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biorhythm: Rhythm of life

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a few zs: چرت زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

few zs: چرت زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work operates under the command of life: کار کردن اهمیت کمتری از زندگی کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circadian order: نظم شبانه روزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monophasic: تک فازی تک بخشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divided: میان بر از هم گسسته تقسیم شده مج ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seed: رتبه بندی کردن ( بازیکنان )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come across as something: به گونه ای به نظر رسیدن

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bound by: متعهد مطیع

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be on top: dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to ing and fro ing: در جا زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stake out: ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

circadian order: نظم شبانه روزی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monophasic: تک فازی تک بخشی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work operates under the command of life: کار کردن اهمیت کمتری از زندگی کردن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a few zs: چرت زدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

few zs: چرت زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sneaky: Sneaky link کسی که به صورت مخفیانه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

black eye: مایه شرم مانع

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

double down: مصمم تر شدن دو برابر کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

odyssey: سفر طولانی ( و پر حادثه )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go out of the window: ناپدید شدن به طور کامل

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot up: ( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

composed with distinction: به خوبی نوشتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grant an interview: برنامه ریزی کردن برای یک مصاحبه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the job at hand: کاری که فعلاً در دست است، کار فعلی، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sell your qualifications: توانایی ها و مهارت های خود را در به ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell your qualifications: توانایی ها و مهارت های خود را در به ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

composed with distinction: به خوبی نوشتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant an interview: برنامه ریزی کردن برای یک مصاحبه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the job at hand: کاری که فعلاً در دست است، کار فعلی، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bored out your mind: خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده ve ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the law into one's hands: اقدام خارج از محدوده قانون برای دست ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

term of office: زمانی که شخصی شغل یا مقامی مهم، به ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comb through: Turn upside down

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for a wander: قدم زدن گشت زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch something: دزدیدن چیزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninitiated: غیر متخصص غیر کارشناس، فاقد اطلاعات ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black out: غش کردن بیهوش شدن محرمانه کردن ( اط ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political rally: تجمع سیاسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lint trap: صافی ماشین لباسشویی یا خشک کن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lint trap: صافی ماشین لباسشویی یا خشک کن

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political rally: تجمع سیاسی

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick at: مثل پرنده کم خوردن تعبیر کردن باز ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sea of difference: خیلی متفاوت بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving at wrap speed: با سرعت سرسام آور حرکت کردن با حدا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taste a lifestyle: طعم سبک زندگی تجربه از سبک زندگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discovered firsthand: به صورت مستقیم دیدن یا تجربه کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culture trauma: شوک فرهنگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a big deal: چیزی را بیش از حد مهم جلوه دادن� چی ...

٦ ماه پیش

مدال‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏