Mr.Fox - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

about to do something: قصد انجام کاری را داشتن در حال انج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remand in custody: تا روز محاکمه به بازداشتگاه فرستادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one's pants on: صبور بودن صبر کردن صبر داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no spring chicken: شخصی که دیگر جوان نیست کسی که سن و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to be as young as you were: وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to be getting any younger: وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

years young: معمولا وقتی سن افراد پیر میگن اخر ج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oasis of calm: جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an oasis of calm: جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like the tower of babel: به شدت پر سرو صدا و گیج کننده که ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are only as old as you feel: برای تاکید به این برای انجام بعضی ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for toffee: کسی که در چیزی ناشی و بی تجربه است

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthcare service: خدمات بهداشت و درمان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the world's your oyster: دنیا به کام توست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the world's one's oyster: دنیا به کام کسی بودن هر کاری که دل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do one's share: برای کمک به کار دیگران در یک گروه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hand's turn: مقدار کمی کار معمولا به صورت منفی ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to do a hand's turn: هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rather you than me: برای بیان این موضوع استفاده می شود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rather someone than me: برای بیان این موضوع استفاده می شود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wait on someone hand and foot: توجه به تمام نیازها یا درخواست های ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wait on one's hand and foot: توجه به تمام نیازها یا درخواست های ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the apple of someone's eye: نور چشمی جگرگوشه سوگلی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice work if you can get it: کسی که کار بسیار آسان یا لذت بخشی د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common or garden: خیلی معمولی و عادی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand about: بیکار ایستادن منتظر ایستادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the leopard doesn't change its spots: غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leopard doesn't change its spots: غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the say: اختیار، قدرت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to get a word in edgewise: مجالی برای صحبت کردن پیدا نکردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brainstorming session: جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brainstorming session: جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

council of war: جلسه شامل مقامات عالی رتبه برای تصم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penn'orth: مقدارکم به ارزش یک پنی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in your penn'orth: به اشتراک گذاشتن نظر، ایده یا دیدگا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a short fuse: زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on a short fuse: زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your knickers in a twist: ناراحت یا عصبانی شدن ناراحت شدن از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make tracks: به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making tracks: به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rattle one's cage: عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rattle your cage: عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the warpath: در حالت بسیار عصبانی و پرخاشگری و خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rise to the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have too much on your plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have too much on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have enough on your plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have enough on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consist with: جور بودن با، توافق داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enlist in: شرکت کردن در

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trident: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trident missile: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest on one's shoulders: به کسی وابسته بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depend on someone: به کسی وابسته بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look to your laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look to one's laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a straight face: به شوخی گفتن مزاح گفتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caught napping: قرار دادن ناگهانی ( کسی ) در موقعیت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crap bag: کیف دستی کوچک بدون دسته فردی که کا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear of: خلاص شدن �راحت شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minister to one's needs: کمک کردن به نیازهای کسی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minister to: ( نیازهای کسی را ) برآوردن کمک کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as maintained by: طبق�مطابق، بر اساس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as specified by: طبق� مطابق، بر اساس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as stated by: طبق� مطابق، بر اساس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerge: بیرون آمدن ( از شرایط دشوار ) جان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lapse: ازکارافتادگی ( موقت ) خطا از بین ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's hand in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's fonger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your fonger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your hand in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airbrush: به عنوان اصطلاح چیزی را بهتر از وا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comfortingly: به شیوه ای دلگرم کننده یا تسلی بخش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lodged in something: در چیزی اسکان داده شده است در جایی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lodge in: اعطا کردن ( اختیارات و غیره ) ، داد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lodge in: اعطا کردن ( اختیارات و غیره ) ، داد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pencil in: زمان مقرر کردن ( به صورت موقتی و با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shark infested: ( از یک بدنه آبی ) که حاوی تعداد زی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rat infested: ( مکان یا کشتی ) که موش زیاد دارد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best of a bunch: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the best of a bad bunch: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best of a bad lot: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't win all em: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't win em all: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't win them all: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not see the wood for the trees: درک نکردن یا متوجه نشدن یک موقعیت ی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back in the late: برمیگردد به اواخر . . . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self conduct: مواظب رفتار خود بودن خوب رفتار کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intrude upon: زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intrude in: زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who shall remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone who shall remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone who must remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who must remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't look at me: فریاد برائت از یک اتهام کلی یا دلال ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wee small hours: همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

witching hour: نیمه شب Midnight

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the witching hour: نیمه شب Midnight

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a reality check: واقع بین بودن واقعیت چیزی را درک کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bee in one's bonnet: وسواس فکری، درگیری یا مشغولیت ذهنی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cocaine fuelled: مصرف کندده کوکائین

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the land of nod: خوابیده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at some ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at an ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the heats: در دوره مقدماتی مسابقه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull the strings: اعمال نفوذ کردن پارتی بازی کردن ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tuberculoma: توده غیر نئوپلاستیک، معمولا در ریه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go smash: ویران کردن به قطعات ریز تبدیل کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay scratch: تیکاف کشیدن ( اتومبیل ) سریع گاز د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask me another: من نمیدونم زمانی که فرد پاسخ سوال ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push your luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push your luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rumors are rife: شایعات بسیار زیاد است شایعات زیادی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever worsening: روز به روز بدتر شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toll charging: هزینه عوارض برای عوارض هزینه درخوا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mark the end of something: باعث پایان یافتن چیزی شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mark the beginning of something: باعث شروع چیزی شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't please all of the people all of the time: شما نمی توانید همه مردم را راضی نگه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw a spanner into the plans: چوب در چرخ کسی گذاشتن. ایجاد مشکل ع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay lip service in something: حرف مفت بدون عمل موافقت با چیزی بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look at for the number on: به فکر خود بودن اول خود را در نظر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well remember: به یادماندنی خوش خاطره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wedlock suits you: ازدواج بهت ساخته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internet minister: کشیش اینترنتی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wander about: سرگردان بودن سردرگم بودن پرسه زدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medallion number: شماره شناسایی صادر شده توسط کمیسیون ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taxi medallion: شماره مجوز تاکسی که از طرف تاکسی را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonus: مزیت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perk up one's ear: توجه کسی را جلب کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to an extent: به اندازه ای

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to an extent: به اندازه ای

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undermine someone's belief: عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weaken someone's belief: عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one's own boss: برای خود کار کردن �آقای خود بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clinch: قرارداد بستن � ( با موفقیت ) به دس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friendly take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mount on: سوار کردن بر، قرار دادن ( بر فراز چ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the cards: احتمال وقوع چیزی وجود داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce: برگشت خوردن ( ایمیل ) ارسال نشدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buoyant: پررونق شکوفا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dry up: کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bailout: کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bailout: کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build up: [فعل] تقویت کردن بهتر کردن زیاد ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoings: مخارج دائمی هزینه های همیشگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

severely hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badly hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabinet minister: وزیر کابینه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cabinet pudding: کیک کشمشی پودینگ کابینت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stake out: ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow up out of proportion: مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن از کا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poke one's nose in someone's business: در کار دیگران فضولی کردن دخالت بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poke one's nose into someone's affairs: در کار کسی دخالت کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poke one's nose in something: در کار کسی دخالت کردن در کار دیگران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite so: کاملا همین طوره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private health insurance: هر گونه پوشش بیمه درمانی که توسط یک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthcare provision: بیمه خصوصی سلامت و درمان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthcare provision: بیمه خصوصی سلامت و درمان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spring out at: به کسی حمله ور شدن ( به صورت ناگهان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spring in one's step: شور و اشتیاق�انرژی، سرزندگی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surge in: افزایش یافتن در چیزی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cwu: Communication Workers Union

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's finger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay one's hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rattle up: به ثمر رساندن مقدار مشخصی از امتیاز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke rocket: یک موشک با کلاهک که حاوی موادی برای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boil down to something: در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drive someone crackers: کسی را به شدت آزردن�کسی را دیوانه ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drive crackers: کسی را به شدت آزردن �کسی را دیوانه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a bob: ( به عنوان ادای احترام ) سرخم کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puzzle about: ذهن خود را درگیر چیزی کردن �به چیزی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

address something: فکر کردن در مورد یک وضعیت دشوار و ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a dent in: کاهشی در اندازه یا مقدار چیزی ایجاد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take something in one's stride: کم نیاوردن قبول کردن و حل کردن یک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regardless: �به هر حال �به هر جهت در هر صورت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in perfect condition: به نویی و تمیزی روز اول� در بهترین ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arc and compass: قوس و پرگار نشان فراماسونری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will you do something: لطفا این کار را انجام بده Please d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quill pen: قلم پر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a big deal: چیزی را بیش از حد مهم جلوه دادن� چی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

boobies: مَمه، پستان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been one of those days: دوباره از آن روزهای سخت است

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not somebody's day: روز کسی نبودن�بدبیاری آوردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my mind goes blank: چیزی به ذهن آدم نمیرسه همه چیز را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got nothing to lose: دلیل نداره انجامش ندی چیزی برای از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by a country mile: با اختلاف زیاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn on one's heel: دور پاشنه پا چرخیدن �پیچیدن ( و مسی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn one's stomach: حال بهم خوردن �دل آشوب شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay your hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack a crib: به زور وارد خانه شدن دزدی کردن به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find it hard: فرآیند یافتن راه هایی برای مقابله ب ...

٨ ماه پیش

مدال‌های Mr.Fox