نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hat off to somebody: به احترام کسی کلاه از سر برداشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
director of studies: یک معلم در یک دانشگاه یا مدرسه زبان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
side on: از کنار در کنار با یک طرف رو به ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
me day: روزی که همه چیز در مورد شماست. . . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck me day: روزی که در آن از دوستتان بخواهید با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck me day: روزی که در آن از دوستتان بخواهید با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lazy meal: غذایی که مواد اولیه ساده داره و زود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap away: به آرامی ضربه زدن ( با انگشتان )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap on something: ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap at something: ضربه آرام به چیزی [با انگشت]
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap and die: قلاویز و حدیده ( ابزار )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap penalty: ضربه آزاد ( راگبی ) �پنالتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kiss cam: یک سرگرمی در زمان استراحت در رویداد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kisscam: یک سرگرمی در زمان استراحت در رویداد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of one's hair: از سر خود باز کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of one's tree: دیوانه�کاملا احمق
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand in: جایگزین کسی شدن�جانشین کسی شدن، جای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch somebody off guard: غافلگیر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch one's off guard: غافلگیر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
being so forward: زمانی که شخصی به وضوح جذب شخص دیگری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so forward: هدایت شده یا به جلو حرکت می کند. 2 ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a grudge against someone: از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a grudge against somebody: از کسی کینه به دل گرفتن�از کسی کینه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a striking resemblance to: کاملا شبیه به ( کسی یا چیزی ) بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bear a striking resemblance to: کاملا شبیه به ( کسی یا چیزی ) بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suck ass: مزخرف بودن افتضاح بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suck ass: مزخرف بودن افتضاح بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sex something up: چیزی را مهیج تر/جذاب تر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk out of ass: مزخرف گفتن حرف مفت زدن، چرت وپرت گف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take out of: کسی را خسته کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
same sex: همجنس وابسته به جنس مشابه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
same sex: همجنس وابسته به جنس مشابه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cup bearer: ساقی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of the way: خود را کنار کشیدن، دخالت نکردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do fair share: مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull one's weight: سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull one's weight: سهم خود را انجام دادن مثل بقیه کار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull something out of one's ass: چیزی را از خود درآوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull out of one's ass: چیزی را از خود درآوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over the front tire is flat: بزن کنار. لاستیک جلو پنچر است.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over we're out of gas: بزن کنار. بنزین نداریم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull over we have a flat: بزن کنار. پنچر کردیم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pujari: کاهن معبد هندو
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head of company: رئیس شرکت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a fuss about: عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay down the law: تعیین تکلیف کردن قانون صادر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't shit where you eat: جایی که غذا می خوری نرین از این عب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't let the door hit your ass on the way out: سریع بزن به چاک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dead set against something: مخالف پروپاقرص مخالف درجه یک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead set against something: مخالف پروپاقرص مخالف درجه یک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a chill: خونسرد بودن آرام بودن بی خیال بود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
down ass bitch: زنی که همیشه پشت شوهر یا دوست پسر ه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die bitch: به افرادی که دوست ندارید یا به کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whatever the fuck: این یک روش�خودسرانه تر �برای گفتن " ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring it back: برای اینکه به دی جی بگویید �آن آهنگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exi: زنی است که همیشه در کنار شماست حتی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come in a body: دسته جمعی آمدن گروهی آمدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
arrive in a body: دسته جمعی آمدن �گروهی آمدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when it comes time to: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when it becomes time: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
normalise: به حالت عادی درآوردن�عادی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the fuck up: برخاستن، پاشدن، بلند شدن با لحن بی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back the fuck up before you get smacked the fuck up: - اصطلاح یا جمله ای که زمانی به کار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get fuck up: برای�پیچاندن، گیج شدن، متحیر شدن. ن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get shit: وقتی کسی مجبور است به یک سرزنش تند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thermos bottle: فلاسک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thermos jug: فلاسک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thermobaric rocket: سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's best behavior: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on one's best behavior: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on one's best behaviour: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on your best behaviour: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on your best behavior: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on your best behaviour: بسیار مودب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pride oneself on: به خود بالیدن مفتخر بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be pressed for: خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push for: خواستار چیزی شدن تقاضای چیزی را کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put out: علنی کردن و در اختیار عموم قرار داد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
up in arm: آماده جنگیدن شدن �مسلح شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heineken: آبجو هلندی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heiny: به صورت شنیع به صورت زشت منفور ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up in: مکانی که یک شی در آن قرار می گیرد و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jess: یک نام برای توصیف نوع مهمترین، زیبا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send up in smoke: آتش گرفتن سوختن دود هوا شدن به ( سر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's foot in it: سوتی دادن دهان خود را بی موقع باز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put one's foot in it: سوتی دادن دهان خود را بی موقع باز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's foot up: آرامیدن آسودن، استراحت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's feet up: آرامیدن آسودن، استراحت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one the feed bag: غذا خوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put on the brakes: ترمز گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the biscuit: احمقانه ترین، بدترین، عجیب ترین و. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the cake: احمقانه ترین، بدترین، عجیب ترین و. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in somebody's view: از نظر کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exchange of views: تبادل نظرات
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
view about something: نظر درباره چیزی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in view: در دیدرس بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
view something as something: چیزی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
view somebody as something: کسی را ( به عنوان ) چیزی درنظر گرفت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
porn king: اسم اصطلاحی است برای توصیف کسی که د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
west village: محله ای در بخش غربی محله بزرگ تر گر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pebble dash: اندود شن و آهک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one person: تک نفره یک نفره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
joint statement: بیانیه مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
joint bank account: حساب مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
joint communiques: اعلامیه رسمی مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
joint communique: اعلامیه رسمی مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yaar: همون یار خودمونه به معنی دوست یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spin yarn: قصه تعریف کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kennedy: شخص بسیار منحصر به فرد، متفاوت، بسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on a head trip: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on a head trip: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be conceited: متکبر بودن�مغرور بودن، از خود راضی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
issue from: از چیزی نشأت گرفتن از چیزی بیرون آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have issue about: ( با چیزی/کسی ) مشکل داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an issue of something: از چیزی معضل ساختن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a successful of: در کاری یا چیزی موفق بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
joe schome: آدم معمولی آدم عادی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mr joe sensitive: مرد کاملا حساس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make impression on somebody: روی کسی تاثیر داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make impression on somebody: روی کسی تاثیر داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give an impression: کسی را وادار به فکر کردن درباره چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give an idea: کسی را وادار به فکر کردن درباره چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a sense: کسی را وادار به فکر کردن درباره چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fancy cigarette: هوس سیگار کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yearn for something: در حسرت چیزی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yearn for somebody: در حسرت کسی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yearn for someone: در حسرت کسی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yearn to: آرزو داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yearn to do something: آرزو انجام کاری را داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be robbed of something: �از چیزی محروم بودن�محروم شدن از چی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be right under one's nose: واضح بودن�آشکار بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right under one's nose: واضح بودن�آشکار بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be right under somebody's nose: واضح بودن�آشکار بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right under somebody's nose: واضح بودن�آشکار بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
icl: Short �for “I can’t� lie icl به مع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hickies: نقص کوچک در چاپ
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
doodah: ابزار، وسیله، آچار، دستگاه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dood: مرد پسر رفیق
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
love bite: حالت کبودی و خون مردگی بر روی پوست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bewb: سینه زن ممه زن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dangle a carrot in front of someone: با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dangle a carrot in front of somebody: با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run errands: کار انجام دادن �خرید خانه انجام داد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
repopulate: دوباره آباد کردن دوباره ساکن شدن پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
repopulate: دوباره آباد کردن دوباره ساکن شدن پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reinhabit: دوباره مستقر کردن، دوباره جایگزین ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
screw up one's courage: دل را به دریا زدن�خود را به انجام ع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
screw with: دست کاری کردن با خرابکاری کردن به م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
screw with: دست کاری کردن با خرابکاری کردن به م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shud: املای غیر استاندارد یا قدیمی should ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit a brick: به شدت ترسیدن�از ترس به خود ریدن، ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose one's shit: عقل خود را از دست دادن�دیوانه شدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sitting in a catbird seat: در بهترین شرایط قرار داشتن �در موقع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sit on one's ass: وقت تلف کردن �نشستن و کاری انجام ند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hot key: کلید میانبر ( ویندوز کامپیوتر )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot ketchup: سس تند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
give one's blessing: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as a favor: به عنوان لطف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
return a favor: لطف کسی را جبران کردن� در ازای کمک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
find favor with someone: توسط کسی حمایت شدن/با موافقت کسی مو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
show favor: نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give preferential treatment: نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay on good terms with each other: با یکدیگر رابطه صلح آمیز داشتن �راب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay on good terms with each other: با یکدیگر رابطه صلح آمیز داشتن �راب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's approval: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's good wishes: آرزو موفقیت کردن برای . . . . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look with favor on something: با چیزی موافقت کردن/موافق بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in favor with someone: توسط کسی حمایت شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in favor with somebody: توسط کسی حمایت شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do somebody a favor: به کسی لطف کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do someone a favor: به کسی لطف کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask somebody a favor: از کسی درخواست کمک کردن/خواهش کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something in one: کم نیاوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry a torch for somebody: عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry a torch for someone: عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a gut: شکم گنده شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go with one's gut feeling: به حس درونی خود گوش کردن به حس درو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what guts: چه جرتی چه جسارتی چه شجاعتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's teeth chatter: لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teeth chatter: لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's temper flares: خشمگین شدن عصبانی شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
after one's own heart: دنبال خواسته های خود رفتن مطابق می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wear one's heart on your sleeve: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the act of: در حین انجام ( عملی نادرست )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
being rescued: نجات یافته از خطر قریب الوقوع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give up hope: قطع امید کردن ناامید شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose hope: قطع امید کردن ناامید شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the civil rights act: قانون حقوق مدنی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act of desperation: اقدامی را به عنوان آخرین راه حل یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a go of: موفق شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a go of: موفق شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get vaccinations: واکسن زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get immunization: واکسن زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get violent: عصبانی شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hangxiety: احساس اضطراب در طول خماری برای بیش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hangover anxiety: احساس اضطراب در طول خماری برای ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a world of your own: �در دنیای خود زندگی کردن ( از دنیای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a sugar craving: شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sugar cravings: شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چ ...
١٠ ماه پیش