رضایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chew the fat: توضیح درباره اصطلاح chew the fat جو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chew the fat: توضیح درباره اصطلاح chew the fat جو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glasses: واژه glasses به معنای عینک واژه gla ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hotel: واژه hotel به معنای هتل واژه hotel ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dinner: واژه dinner به معنای شام واژه dinne ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until: حرف اضافه until به معنای تا حرف اضا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: فعل drive به معنای رانندگی کردن فعل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: اسم tea به معنای چای معادل اسم tea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book: واژه book به معنای کتاب واژه book ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beard: واژه beard به معنای ریش واژه beard ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kangaroo court: توضیح درباره اصطلاح kangaroo court ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kangaroo court: توضیح درباره اصطلاح kangaroo court ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

question: اسم question به معنای سوال و پرسش ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

last: فعل last به معنای دوام آوردن فعل la ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find: فعل find به معنای فهمیدن فعل find د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favorite: صفت favorite به معنای مورد علاقه صف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close: فعل close به معنای بستن فعل close ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

board: فعل board به معنای سوار شدن فعل boa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a nutshell: توضیح درباره اصطلاح in a nutshell د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toilet: اسم toilet به معنای توالت اسم toile ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key: واژه key به معنای کلید واژه key به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wine: واژه wine به معنای شراب معادل واژه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know: فعل know به معنای دانستن فعل know ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

HIM: ضمیر him ضمیر him ضمیر ملکی مذکر در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kind: صفت kind به معنای مهربان صفت kind ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excited: صفت excited به معنای هیجان زده صفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knife: واژه knife به معنای چاقو واژه knife ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tomato: اسم tomato به معنای گوجه فرنگی معاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classroom: واژه classroom به معنای کلاس درس وا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

letter: اسم letter به معنای حرف ( الفبا ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garage sale: توضیحاتی در رابطه با garage sale حر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garage sale: توضیحاتی در رابطه با garage sale حر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

same: صفت same به معنای همان، یکسان، مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game: واژه game به معنای بازی واژه game ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slim: صفت slim به معنای لاغر یا باریک اند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better: صفت better به معنای بهتر واژه bette ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: فعل draw به معنای نقاشی کشیدن فعل d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play: اسم play به معنای نمایش اسم play در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bark up the wrong tree: توضیح درباره اصطلاح bark up the wro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closed: صفت closed به معنای بسته صفت بسته ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask: فعل ask به معنای درخواست کردن فعل a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

know which side one's bread is buttered on: توضیح درباره اصطلاح know which side ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know which side one's bread is buttered on: توضیح درباره اصطلاح know which side ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little: صفت small به معنای کوچک صفت small د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coffee shop: واژه coffee shop به معنای کافی شاپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desk: واژه desk به معنای میز واژه desk به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump out of one's skin: توضیح درباره اصطلاح jump out of one ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hang out one's shingle: توضیح درباره اصطلاح hang out one's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go to the dogs: توضیح درباره اصطلاح go to the dogs ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

green with envy: توضیح درباره اصطلاح green with envy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which: ضمیر which به معنای کدام، کدامین مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who: ضمیر who به معنای چه کسی، کی واژه w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monkey suit: توضیح درباره اصطلاح monkey suit در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pink slip: توضیح درباره اصطلاح pink slip در قر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sticky fingers: توضیح درباره اصطلاح sticky fingers ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sticky fingers: توضیح درباره اصطلاح sticky fingers ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spill the beans: توضیح درباره اصطلاح spill the beans ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land on one's feet: توضیح درباره اصطلاح land on one's f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tooth: اسم tooth به معنای دندان اسم tooth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: اسم subject به معنای موضوع و درس - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beautiful: صفت beautiful به معنای زیبا صفت bea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

table: اسم table به معنای جدول معادل فارسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

test: اسم test به معنای آزمون، امتحان، آز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hour: واژه hour به معنای ساعت واژه hour ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on: حرف اضافه on به معنای به حرف اضافه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grass: واژه grass به معنای علف واژه grass ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black sheep: توضیح درباره اصطلاح black sheep گوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good: صفت good به معنای خوب صفت good به م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bar: واژه bar به معنای هیئت وکلا واژه ba ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

class: واژه class به معنای درجه واژه class ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will: واژه will به معنای وصیت نامه یکی از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change: فعل change به معنای پول خرد کردن فع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrong: واژه wrong به معنای بدرفتاری کردن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit card: واژه credit card به معنای کارت اعتب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: اسم wear به معنای لباس یا پوشاک اسم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

green: واژه green به معنای سبز واژه green ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

like lambs to the slaughter: توضیح درباره اصطلاح like lambs to t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oh: حرف ندای oh از حرف ندای oh برای بیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second: اسم second به معنای ثانیه معادل فار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a wolf in sheep's clothing: توضیح درباره اصطلاح a wolf in sheep ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cup of tea: توضیح درباره اصطلاح cup of tea در س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

IN: حرف اضافه in به معنای تا [زمان] دیگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good for you: عبارت good for you به معنای مفید بو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living room: توضیحاتی در رابطه با living room مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coat: واژه coat به معنای پالتو واژه coat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weekend: اسم weekend به معنای آخر هفته معادل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

her: ضمیر her ضمیر her ضمیر ملکی مونث در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milk: توضیحاتی در رابطه با اسم milk به ما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do: فعل do به معنای انجام دادن فعل do ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cream of the crop: توضیح درباره اصطلاح cream of the cr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

AT: حرف اضافه at به معنای پشت حرف اضافه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check: واژه check به معنای چک واژه check ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

different: صفت different به معنای متفاوت صفت d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

world: واژه world به معنای جهان ویا دنیا و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dining room: واژه dining room به معنای اتاق غذاخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adult: واژه adult به معنی بزرگسال واژه adu ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های رضایی