پیشنهادهای Ali.S (٢٢)
٦٥
٥ سال پیش
١٢
فال قهوه/ چای - فالی که با فنجان گرفته شود
٥ سال پیش
٢
اعصاب خردکن!!
٥ سال پیش
١٠
اصطلاح: تو تنها نیستی!!!
٥ سال پیش
١
عصبانی شدن، خالی کردن عصبانیت my mother threw a conniption fit when I didn't Come home till two in the morning.
٥ سال پیش
٣١
همکاری و تفاهم
٥ سال پیش
٠
عصبانی شدن
٥ سال پیش
٤
جارو برقی زدن
٥ سال پیش
١٢
سنگ صبور
٥ سال پیش
-٢
bany words with
٥ سال پیش
١
تغییر اندک
٥ سال پیش
١٦
American spell for Plough به معنی شخم زدن
٥ سال پیش
١
تالار پذیرایی
٥ سال پیش
٥٢
تصادف جزئی
٥ سال پیش
٤
جلوی یه ماشین پیچیدن
٥ سال پیش
١٥
Driving bummer to bumper
٥ سال پیش
١
Apear
٥ سال پیش
١
علی رغم
٥ سال پیش
١٣
فشار مالی رو حس کردن - در مضیقه مالی بودن
٥ سال پیش
٣
غذای با کیفیت گران قیمت
٥ سال پیش
٥
یک کمی
٥ سال پیش
٣٨
پرهیز از
٥ سال پیش
١
خیلی زرنگ