پیشنهادهای Ali.S (٢٢)
٢١٤
٦ سال پیش
١٢
فال قهوه/ چای - فالی که با فنجان گرفته شود
٦ سال پیش
٢
اعصاب خردکن!!
٦ سال پیش
١٠
اصطلاح: تو تنها نیستی!!!
٦ سال پیش
١
عصبانی شدن، خالی کردن عصبانیت my mother threw a conniption fit when I didn't Come home till two in the morning.
٦ سال پیش
٣١
همکاری و تفاهم
٦ سال پیش
٠
عصبانی شدن
٦ سال پیش
٤
جارو برقی زدن
٦ سال پیش
١٤
سنگ صبور
٧ سال پیش
-٢
bany words with
٧ سال پیش
١
تغییر اندک
٧ سال پیش
١٧
American spell for Plough به معنی شخم زدن
٧ سال پیش
١
تالار پذیرایی
٧ سال پیش
٥٣
تصادف جزئی
٧ سال پیش
٤
جلوی یه ماشین پیچیدن
٧ سال پیش
١٥
Driving bummer to bumper
٧ سال پیش
١
Apear
٧ سال پیش
١
علی رغم
٧ سال پیش
١٤
فشار مالی رو حس کردن - در مضیقه مالی بودن
٧ سال پیش
٣
غذای با کیفیت گران قیمت
٧ سال پیش
٥
یک کمی
٧ سال پیش
٣٩
پرهیز از
٧ سال پیش
١
خیلی زرنگ