پیشنهادهای امید آجرلو (٢١)
بی اثر یا بی فایده کردن چیزی، مانند زمانی که باید چیزی توسط یک سوراخ از بین می رود: باد کسی یا چیزی را خالی کردن
�سازگار کردن�: تلاش برای سازگار کردن یا هم ساز کردن دو یا چند مفهوم که به نظر می رسد با یکدیگر ناسازگار یا در تضاد باشند.
عبارت "per obscurius" یک اصطلاح لاتین است به معنای "از طریق چیزی مبهم تر" . این عبارت اغلب برای انتقاد از توضیحی به کار می رود که به جای روشن کردن یک ...
"آدیسیتی" به تعداد پارامترهایی اشاره دارد که یک محمول یا تابع می پذیرد. در منطق صوری، گفته می شود که یک محمول دارای یک "آدیسیتی" مشخص ( که به آن "ari ...
به عنوان اصطلاح، 'تربیع دایره' به وظیفه غیرممکنِ ساختن مربعی با مساحتی برابر با یک دایره معین با استفاده از تعداد محدودی مراحل با پرگار و خط کش اشاره ...
در برخی بافتارها می تواند معنای "مصادیق" هم بدهد.
به شکل ضعیف، ضعیفاً
در معرفت شناسی به معنای "اعتمادگرایی" است.
همچنین: تجلی یافتن، بروز کردن، مشهود بودن
در بحث های فلسفی می تواند به معنی �خودفریبی� یا �ناراستی� با خود باشد.
اصطلاح "eo ipso" یک عبارت لاتین است که به "به همان دلیل" یا "به واسطه همان چیز" ترجمه می شود. در زمینه های فلسفی و فنی، از این اصطلاح برای نشان دادن ...
"مدولو" اصطلاحی است که از ریاضیات گرفته شده و به باقیمانده پس از تقسیم اشاره دارد. در کاربردهای عمومی تر، به ویژه در زمینه های فلسفی یا فنی، اغلب به ...
در ترکیباتی مانند �modulo a flourish or two� به معنی �با یکی دو تغییر جزئی� است.
چنانچه در توصیف یک مفهوم استفاده بشه می تونه معنای �سردستی� یا �با مسامحه� بده. مثلا �a very rough - hewn characterisation of realism� رو میشه �یک تو ...
پیش انگاشتی، دارای پیش انگاشت
غزالی در مقاصد الفلاسفه مینویسد: �قول جازم آن است که تصدیق و یـا تکـذیب بـه آن راه دارد. وقتی که میگویی �عالم حـادث اسـت�، مـیتـوان گفـت راسـت مـیگـو ...
هم سازی
مقوم، آن جزء یا وجه از یک کل که بخشی از هویت کل است و عدمِ آن به معنای عدمِ کل است. مثلا ویژگی �گرد بودن� مقوم یک �توپ فوتبال� سبز رنگ است، ولی �سبز ...
در بحث های نظری biting the bullet یک معنای تکنیکال نیز دارد: فرض کنید فرد الف طرفدار نظریه x است و فرد ب طرفدار نظریه y. حالا فرض کنید فرد ب به فرد ا ...
جابه جایی، در ریاضیات : خاصیت جابه جایی ( به انگلیسی: Commutative ) در علم ریاضیات، یک خاصیت برای یک عمل دوتایی است، که تغییر ترتیب عملوندها بر روی ن ...