پیشنهادهای مرتضی حمزه سرکانی (٢٦٣)
فوق العاده راحت؛ بیش از حد راحت
مشتری زیادی داشتن
That`s tough یا Tough lock 1. چه بدشانسی ای! حیف! چه بد شد! 2. ( به طنز ) : همینه که هست! متأسفم!
بهتر است از �مقامات� خیلی استفاده نکنید چون در فارسی تقریباً بی معناست. بهتر است از معادل هایی مثل �اولیای امور، صاحبان منصب، صاحبان قدرت، صاحبان مقا ...
ریسک کاهش قیمت؛ ریسک نزولی
If something is pennies on the dollar, it's much cheaper than it cost originally.
دور از انتظار نیست که؛ همان طور که انتظارش می رود؛ به نحو قابل فهمی
از روی شوخی؛ به شوخی؛ به مسخره
دست روی دست گذاشتن؛ هیچ کاری انجام ندادن مثال: 1. They lost the office because their traditional supporters sat on their hands and stayed at home. ...
آیندۀ بسیار موفقی داشتن؛ مثال: You'll go a long way if you learn to never quit. اگر یاد بگیری هیچوقت تسلیم نشوی، آینده بسیار موفقی خواهی داشت.
( بر کسی ) پیشی جستن؛ ( بر کسی ) تفوق یافتن؛ ( از کسی ) پیش افتادن؛ ( از کسی ) پیشی گرفتن؛ ( بر کسی ) غالب شدن؛ ( بر کسی ) غلبه کردن
آدم کله گنده؛ آدم مهم و بانفوذ. مثال: 1. Randy is a big dog in the movie industry. He owns four studios. 1. "رندی" از کله گنده های صنعت فیلمسازی ا ...
Of something being nonsense and fake. foolishness or falsehoods or nonsense
مسیرهای نورواندوکرین
با چیزی آشکارا مخالفت کردن؛ مخالفت خود را با چیزی علنی کردن
ممانعت از ورود و خروج ( مثلاً در دوران همه گیری ویروس کرونا )
make for sth: کمک کردن به؛ مؤثر بودن در؛ موجب . . . . بودن؛ باعث . . . . شدن
be apologetic about: از چیزی شرمنده بودن؛ به خاطر چیزی متأسف بودن
مایۀ سرقت؛ اسباب سرقت؛ موجب سرقت
خود را به جاى دیگرى معرفى کردن یا جا زدن قانون ـ فقه : اختیار کردن سمت مجعول
1. با کسی جنگ کردن، با کسی جنگیدن 2. ( بیماری، فقر و غیره ) : مبارزه کردن با، جنگیدن با
To finish something with an advantage, often in the form of a profit
to be at risk financially because you have invested in something that you want to happen
to have/not have an interest in a conflict در یک درگیری/کشمکش منافعی داشتن
پیشگویی معطوف به مقصود، پیش بینی معطوف به آرزو، پیشگویی صادقانه
"Unbanked" یا " underbanked" کسانی هستند که به بانک ها یا خدمات مالی اصلی دسترسی ندارند. شرکت های فین تک مختلف محصولاتی را با هدف رسیدگی به این بخش ا ...
کوته بینی؛ نزدیک بینی؛ بی بصیرتی؛ کوته نظری
در روانشناسی: تخیل فعال؛ تجسم هدایت شده
روانشناسی: حذف رویدادها و اطلاعات مثبت
زود قضاوت کردن؛ عجولانه نتیجه گیری کردن
نشانه شناسی ( در بیمارى ) ، ( طب ) علم شناسایی نشانه هاى بیمارى ، هم افت شناسی روانشناسی : نشانه شناسی
بهتره برای این عبارت از �فوق الذکر� استفاده نکنید. این نمونۀ غیرمعیار است. به جای اون بهتره از معادل هایی مانند زیر استفاده بشه: یاد شده در بالا، مذک ...
( پول، وزن، طول و غیره ) : واحد
نوآفرینی یا بدیعه پردازی
نقش زمین کردن؛ گیج و منگ کردن، مات و مبهوت کردن، حیرت زده کردن؛ مست و منگ کردن؛ داغون کردن؛ از پا درآوردن
از چیزی آگاه شدن؛ از چیزی مطلع شدن؛
1. ساختمان انجمن؛ ساختمان اجتماعات 2. ( محل ) انجمن دوستان 3. عبادتگاه، نیایش گاه
واضح، مبرهن
مقتدر،
پشت سر هم
ساختمان اداری
خرده فرهنگ
زمین زراعی
در/با یک حرکت، به یک ضرب، با یک اقدام قاطع و سریع
1. موجود 2. در دست اقدام، در جریان؛ در حال تکمیل؛ در دست رسیدگی، تحت مطالعه
محیط بان
چیزهایی مانندِ؛ چیزهایی مثلِ؛ امثالِ؛ آدم هایی شبیهِ/مثلِ
( در مدرسه و غیره ) : کم کوشی، کم کاری، تنبلی، قصور
در شرایط بد
strike/touch a chord: ( سخنرانی و غیره ) : به دل نشستن؛ گُل کردن ( سخنران و غیره ) : در دل مخاطبانِ خود راه یافتن ( اسم و غیره ) : زنگِ آشنایی داشت ...