پیشنهادهای میلاد مرادی دنگی (٤٧)
متضاد ignore
مترادف: law - abiding
a car which is owned and driven by an individual
Green Party is a political party which encourages the protection of the environment
بسته بندی زیست محیطی
The relationship between human, animal and plant life and its environment or the study of it
بسته بندی سبز، بسته بندی پایدار بسته بندی پایدار یعنی توسعه و استفاده از بسته بندی هایی که منجر به بهبود و افزایش پایداری می شود. بسته بندی پایدار ...
از یه گوش شنیدن و از گوش دیگر بیرون کردن
تنها یک بخش کوچک از یک مسئله یا موضوع بسیار بزرگتر
Give sth out Hand sth out Pass out Distribute پخش کردن، توزیع کردن
Get into a state Be in a state
His head sticks up almost a foot above everyone else's سرش تقریبا یک فوت روی سر بقیه س. یعنی اندازه یه فوت از بقیه قدش بلندتره.
لکی ( به کوردی له کی ) یکی از گویش های زبان کوردی و از کهن ترین های آن است. و به جهاتی می توان گفت باقی مانده پهلوی است. در این گویش برای واژه ( خود ...
عارضه قلبی
any longer بیشتر از این It's not worth waiting any longer. Let's go. بیشتز از این ایستادن ارزش ندار. بزن بریم
حقیقت جالب
look at, view
Break up into small groups به گروه های کوچک تقسیم شدن/کردن
We're helping each other with our homework ما توی تکالیفمون به همدیگه کمک میکنیم
By my self خودم به تنهایی By yourself خودت به تنهایی By himself خودش به تنهایی
کلم چینی
عکس هایی که در پایین می بینید کنگر هستند. عکس هایی که در توضیحات سایت آمده اصلا کنگر نیستن. فقط یک گیاه خودرو و غیرقابل خوردن هستند.
?Is there someplace I can get a pair of shoe جایی پیدا میشه یه جفت کفش بگیرم؟
Beth is majoring in business بث در رشته بازرگانی مشغول تحصیل است
جای خالی را پر کردن
Pass out the tests برگه های امتخان را توزیع کردن سوالات را توزیع کردن
صندلی چمن: صندلی ای که توی چمنا میذارن برای استراحت
لامپ جلوی خانه که معولا شب ها برای روشنایی دم در استفاده می شود.
Tell me, when are you due? بهم بگو کی وقتشه؟ بهم بگو کی وقت زایمانته؟
گهواره بچه قابل حمل
واژه کانی در زبان کوردی به معنای چشمه است و همچنین یک اسم دخترانه است.
جا سالادی، کاسه سالاد
جا شکری، کاسه شکر
بلند شدن و پرواز کردن
در دانشگاه ها به صورت اختصار TA گفته و به کار برده می شود.
Sam's going to get fit before his next birthday
پیش بینی وضعیت آب و هوا پیش بینی شرایط جوی
بعد از آنکه بعد از آن
تقویت کننده زبان
معمولی متداول رایج
go shopping خرید رفتن ( خریدن لباس، کتاب، . . . ) do the shopping غذا و خوراکی خریدن
spend sth on sth چیزی را برای چیزی خرج کردن
at the bottom of something پایین چیزی
تا آخر هفته
at the back of پشتِ
at the front of در جلوی
Go towards sth/sb یعنی به سوی کسی یا چیزی رفتن