sugar bowl

جمله های نمونه

1. The children put salt in the sugar bowl as a practical joke.
[ترجمه گوگل]بچه ها به شوخی عملی در قندان نمک می ریزند
[ترجمه ترگمان]بچه ها نمک را به عنوان یک شوخی عملی در کاسه قند قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He put salt into the sugar bowl by mistake.
[ترجمه گوگل]به اشتباه داخل قندان نمک ریخت
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر اشتباه نمک رو توی کاسه شکر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fill the sugar bowl, please.
[ترجمه گوگل]لطفا ظرف شکر را پر کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا کاسه شکر را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had bought a sugar bowl.
[ترجمه گوگل]یک کاسه قند خریده بود
[ترجمه ترگمان]او یک کاسه شکر خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cup, saucer and sugar bowl, from the Dorset Fruit collection by Poole Pottery.
[ترجمه گوگل]فنجان، نعلبکی و کاسه شکر، از مجموعه میوه Dorset توسط Poole Pottery
[ترجمه ترگمان]جام، نعلبکی و کاسه شکر از مجموعه میوه ها در دورست که توسط Poole Pottery جمع آوری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What Sugar Bowl lacked in high-tech development, it more than made up for in the bounty of what really counts.
[ترجمه گوگل]چیزی که Sugar Bowl در توسعه فناوری پیشرفته فاقد آن بود، بیش از آن چیزی که واقعاً مهم است جبران کرد
[ترجمه ترگمان]چیزی که کاسه شکر در توسعه فن آوری پیشرفته فاقد آن است، بیشتر از آن چیزی است که به خاطر آنچه واقعا مهم است انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She took some sugar from the sugar bowl.
[ترجمه گوگل]کمی شکر از ظرف قند برداشت
[ترجمه ترگمان]از کاسه شکر مقداری شکر برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stir vinegar and sugar bowl until sugar dissolves; set aside to use as dressing.
[ترجمه گوگل]سرکه و کاسه شکر را هم بزنید تا شکر حل شود کنار بگذارید تا به عنوان پانسمان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]سرکه و کاسه شکر را هم بزنید تا آن که شکر حل شود؛ به کنار بگذارید تا از آن به عنوان تعویض استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sugar bowl and the cream pitcher are permitted to be serving maids of delicacies, but I am the one who gives forth, the adviser.
[ترجمه گوگل]کاسه قند و پارچ خامه مجاز به خدمت کردن به کنیزان خوشمزه هستند، اما من هستم که می دهم، مشاور
[ترجمه ترگمان]یک کاسه شکر و یک پارچ کرم اجازه دارند که در خدمت پیشخدمت باشند، اما من کسی هستم که به شما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hand me the sugar bowl, please.
[ترجمه گوگل]شکر را به من بدهید لطفا
[ترجمه ترگمان] اون ظرف شکر رو بده به من، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. RS Prussia Steeple Mold Creamer & Sugar Bowl!
[ترجمه گوگل]کرم پودر قالب و کاسه شکر RS Prussia Steeple!
[ترجمه ترگمان]RS RS Prussia Mold Creamer & Bowl!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even if sugar bowl and cream pitcher stimulate people's appetite, I am the one who bestows favors on thirsty people.
[ترجمه گوگل]حتی اگر قندان و پارچ خامه اشتهای مردم را برانگیزد، من هستم که به تشنه ها احسان می کنم
[ترجمه ترگمان]حتی اگر ظرف شکر و پارچ خامه، اشتهای مردم را تحریک کند، من کسی هستم که به مردم تشنه لطف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Teacups, a cream pitcher and a sugar bowl teased the teapot about her broken and scarred lid all the time.
[ترجمه گوگل]فنجان‌های چای، پارچ خامه‌ای و کاسه قند دائماً قوری را درباره درب شکسته و زخمی‌اش اذیت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]ظرف خامه، یک پارچ بستنی و یک کاسه شکر در تمام مدت قوری را به شوخی مشغول کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On a tray, set out a matching teapot, milk jug and sugar bowl.
[ترجمه گوگل]روی یک سینی، قوری، پارچ شیر و کاسه شکر را قرار دهید
[ترجمه ترگمان]روی یک سینی، یک قوری چای و شیر شکر را چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small dish or bowl for serving sugar (often accompanied by a matching spoon)

پیشنهاد کاربران

بپرس