پیشنهادهای احمد (٨٣)
1 - فش فش کردن 2 - شکست خوردن ( اصطلاح عامیانه ) 3 - کاری که به شکست منجر شود
سایتوکاین ها. در هنگام بیماری، سلولهای B که جزوی از دستگاه ایمنی بدن هستن سایتوکاینها رو رها می کنن. این سایتوکاینها به عنوان پیام رسانهای شیمیایی ...
یک اصطلاح تخصصی پزشکی است. وقتی که به خاطر ژنتیک یک فرد، آنقدر کلسترولِ بد خون او بالا میره که حتی با یک رژیم غذایی خیلی بد هم اون شخص نمی تونست به ا ...
یعنی شبکه ای از رگ ها که کارشون برگردوندن خونِ دی اکسیژنه شده ( هموگلوبین ها اکسیژن رو رسوندن به بافت و الان دیگه بی اکسیژنن ) به قلبه.
این اصطلاحِ تخصصی پزشکی به معنی نشانه های ترک اعتیادِ شدید به الکل بوده که در قالب لرز، گیجی و منگی و توهم زدن در بیمار بروز داده می شه.
مِری ( لوله ی وصل کننده ی دهن به معده )
شلوار پارچه ای
رنگ قهوه ای مایل به قرمز
رنگ قهوه ای مایل به زرد
جعبه ی ذخیره یا حمل آذوقه می شه گفت: جعبه ی تدارکات
پوششِ چوبیِ دانه های درخت اکالیپتوس
سطحی نگر بودن
بیا بریم let's leave = let's dip
در پزشکی، به دردی که در ران پا، ماهیچه های پشت پا یا باسن در هنگام راه رفتن احساس می شه می گن که اون درد می تونه باعث لنگ زدن پا بشه. یکی از دلایل ای ...
وقتی بدن انسان به سرما بیش از حد واکنش نشون میده ( اُور ری اکت می کنه ) و بدن سعی می کنه که گرما رو ذخیره و از دست نده و به همین دلیل گرما از طریق خو ...
1 - رقصیدن با موزیک راک 2 - رفتن، ترک کردن مثال: we're late. let's boogie دیرمون شده. بیا بریم
1 - یک تجربه مشقت بار که کسی رو تغییر میده و به عاقبت به خیریِ یک رویداد منجر می شه. 2 - استخوان سندان، استخوانی در گوشِ میانی
یه عالمه. این کلمه خودمانی و غیررسمیه.
تفنگ بادی ساچمه ای. نوعی تفنگ بادی که از نیروی هوا برای شلیک توپهای فلزی کوچک استفاده می کند. به شکل BB gun هم نوشته می شود.
مرد خوب. این کلمه ریشه ی اسپانیایی داره، کلمه ی Guzman در اسپانیایی یک اسم مردانه به معنی "مردخوب" هستش. خلاصه اینکه Guzman = Good man
پزشکی : سندروم کودک تکان خورده. اگه یه نوزاد یا کودک نوپا به شدت تکون داده بشه ( حتی چند ثانیه ) مغزش داخل جمجمه ممکنه به عقب و جلو جابجا بشه که ای ...
موافقت کردن با نظر یا حرف احمقانه ی شخصی به خاطر اون شخص. لطف کردن به کسی و انجام کاری برای او یا توضیح یک مساله یا پاسخ به یک سوال احمقانه برای او ...
اعطا کردن ( قدرت، شهرت و. . . ) به کسی
ایستگاه جنگلبانی
یعنی به اندازه ی کافی در آمد داشتن که مطمئنین بدهی بالا نمی آرین.
ماسک تنفسی
جای دست ( برای بالا رفتن از جایی ) مثال: i can't get a grip on this wall این دیوار جای دست نداره
تکه، قطعه. مثال: jewelry inset تکه ای از جواهرات. توجه: inset جزوی از اون شی باید باشه مثلا یه النگو داریم و یه گردنبند نمی شه به گردنبند گفت inset ...
علف یا همون ماری جوانا.
در پزشکی معادل اشعه ایکس رِی هستش.
تست چسب نواری. در پزشکی روشی ( غیر مرسوم ) است برای این که ببینن بیمار مبتلا به کرم روده هست یا خیر. روی مقعد بیمار این چسب رو می ذارن و کرم اگه وج ...
اپراتور یک سیستم ( معمولا سیستم های چند کاربره )
یک اصطلاح پزشکی به معنی عفونتِ پوستِ داخل گوش ( مثلا به خاطر استفاده از گوش پاک کن در گوش داخلی ) ، اُوتایتِس در پزشکی به معنی التهاب گوش یا آماس گوش ...