پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٠٨)

بازدید
٢,٨٢٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این� بیت مولانا: باغ سلام می کند سرو قیام می کند سبزه پیاده می رود غنچه سوار می رسد گل سوار بر شاخه خواهد رسید یا گل سرخ به لحاظ اینکه نسبت به سای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه های مختلفی استفاده کرد مثلاً می توان به بررسی هم خانواده کلمه پرداخت مثلاً در این جا ( ضَیْر ) با کلمه ی ( ضایر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت مثلاً در مورد این کلمه می توان به خاطر سپرد که: زایر ( زائر ) نبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت مثلاً در مورد این کلمه می توان به خاطر سپرد که: زایر ( زائر ) نبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه های مختلفی استفاده کرد مثلاً entry که به معنای ورود است از دو قسمت تشکیل شده است یکی:en و دیگری try En مخفف انگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دو طرف دعوا، خصم گفته می شود چراکه بین آن دو گروه خصومت بوجود آمده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معانی پیمودن: ( پِ دَ ) اندازه گرفتن، طی کردن راه. پیمودن در ( باد پیمودن ) به معنای اندازه گرفتن است و اندازه گرفتن باد کار عبث و بیهوده کردن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد گرتشنه لب ازچشمه ی حیوان به درآیی ( حافظ ) شاید:شایسته است به آبی : به مقدارآبی دست نگیرد: یاری نکند چشمه ی حیوان: چشم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه بینش : مردمک چشم ، مرکز بینایی . مدار نقطه بینش ز خال توست مرا که قدر گوهر یک دانه جوهری داند مَدار : مسیر گوهر یکدانه: جواهر بی همتا. جوهری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هزار نکته ی باریک تر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد، قلندری داند تفاوت قلندر با درویش: "قلندر" به فرقه ای از درویشان گفته می شد که در درویشی افراط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هزار نکته ی باریک تر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد، قلندری داند تفاوت قلندر با درویش: "قلندر" به فرقه ای از درویشان گفته می شد که در درویشی افراط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه هایی چون برقراری ارتباط بین کلمه ی جدید با کلمه ی آشنای قبلی استفاده کرد و از بازی ذهنی بهره برد مثلاً می توان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیاد جمع جواد است. یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً وقتی اهل بیت ابا عبد الله در داخل خیمه بودند یک وقت صدای همهمه اسب ابا عبد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فظاعت:از حد درگذشتن در رسوایی و فضاحت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه آسی شده اشتباه است ، بچه عاصی شده است. عاصی کلمه ی عربی است و به معنای سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، نافرمان، یاغی و بدرفتار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

پیشنهاد

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتباه نکنیم با: مشوش ( مُ شَ وَّ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آشفته ، پریشان. ذهن مشوش یعنی ذهن پریشان ، ذهن سرگردان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی عفاء، خاک است. جمله معروف امام حسین ( ع ) است که به هنگام رسیدن بر سر پیکر مطهر حضرت علی اکبر ( ع ) بیان فرمود: علی الدنیا بعدک العفا؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شُربِ خَمر: نوشیدن و خوردن شراب. یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ) : ( ای کسانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شُربِ خَمر: نوشیدن و خوردن شراب. یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ) : ( ای کسانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ایا خَمر ( شراب ) از خُمره می اید؟ با توجه به این که سرکه و شراب در خمره به عمل می امده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایا خَمر از خُمره می اید؟ با توجه به این که سرکه و شراب در خمره به عمل می امده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الفوا هم خانواده أَلْفَیْنَا است. وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَیْض: سفیدها - جمع أبیض و بیضاء ( بیضاء مؤنّث ابیض می‏باشد ) به سفیده ی تخم مرغ و خود تخم مرغ و سایر تخم پرندگان به جهت سفید بودنش بیضه گویند و جمع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَیْض: سفیدها - جمع أبیض و بیضاء ( بیضاء مؤنّث ابیض می‏باشد ) به سفیده ی تخم مرغ و خود تخم مرغ و سایر تخم پرندگان به جهت سفید بودنش بیضه گویند و جمع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذَا النُّونِ یا ذو النُّونِ، صاحب ماهی بزرگ ( منظور حضرت یونس علیه السلام. ) سوره ی الأنبیاء آیه ی ٨٧: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذَا النُّونِ یا ذو النُّونِ، صاحب ماهی بزرگ ( منظور حضرت یونس علیه السلام. ) سوره ی الأنبیاء آیه ی ٨٧: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عراء هم خانواده عریان ( برهنه ) است و به معنای زمینِ عریان، زمینی که پوشش ندارد و فضای باز تلقی می شود یا زمینی که عریان و لخت است از گیاهان و گیاهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عراء هم خانواده عریان ( برهنه ) است و به معنای زمینِ عریان، زمینی که پوشش ندارد و فضای باز تلقی می شود یا زمینی که عریان و لخت است از گیاهان و گیاهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه نام حَضرَموت از حضر ( حضور داشتن ) و موت ( مرگ ) است، یعنی جایی که مرگ در آن حضور دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در فارسی به صحرای بسیار خشک و خالی اصطلاحاً بیابان برهوت می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعری از ریشه ی ( عری ) و از خانواده عریان.

پیشنهاد
٠

روی دنده چپ افتادن یعنی لج کردن، سر لج افتادن. مثال:خدا نکنه شما زن ها رو دنده چپ بیفتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی دنده چپ افتادن یعنی لج کردن، سر لج افتادن. مثال:خدا نکنه شما زن ها رو دنده چپ بیفتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد شَل شدن گاهی معنی خسته شدن می دهد. مثلا از بس کار کردم شل شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...