طاهر شریعت‌پناهی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast moving: پرشتاب، شتاب ناک

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupter: [در مدیریت] تحول آفرین

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coveted: رشک انگیز، حسرت انگیز، رشک آور

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irrationality: منطق گریزی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modularity: پودمانگی، پیمانه مندی، بخش مندی، جز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insides: دل وروده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sure enough: همین شد که. . .

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflexively: از روی هیجان، هیجانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indignant: شاکی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on demand: بنابه نیاز، بنابرتقاضا، به درخواست، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irrelevant: بلاموضوع، بلاموضوعیت be irrelevant: ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: [صفت] اتاق مانند

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observer: رصدکننده ( امور/اوضاع و شرایط )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crank through: به ضرب و زور انجام دادن/پیش بردن، ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

change gears: تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debut: اولین حضور

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newfangled: به تازگی باب شده، تازه باب شده، جدی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tact: سنجیده گویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposable: ( در ترکیب opposable thumb ) تقابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backwater: [اقتصاد و کسب وکار] بازار متروکه، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fine tune: تنظیم دقیق ( کردن )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch: [کسب وکار] ارائۀ ایده ( محصول ) [پ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newfangled: به تازگی باب شده، تازه باب شده، جدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: [معنی فعلی دوم] نقش مهمی در چیزی/ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stakes: داو، مبلغ داو، رقم شرط بندی ( مجاز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jolly roger: بیرق جالی راجر؛ پرچم سیاه رنگ دزدان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devolve: رو به انحطاط گذاشتن، به انحطاط کشید ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no drama: بی جاروجنجال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superpower: [در داستان های ابرقهرمانی] قدرت فوق ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wreak havoc: خرابی به بار آوردن، آسیب به بار آور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wreak havoc: خرابی به بار آوردن، آسیب به بار آور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upside: ترقّی ارزش سرمایه/سرمایه گذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go above and beyond sth: از جان و دل مایه گذاشتن [با تأکید ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iconic: سرشناس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusive: همه شمول، همگان شمول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sight unseen: ندیده، ندید

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centaur: نیماسب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forensics: جرم کاوی، کشف جرم، علوم قانونی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viral: [محتوای اینترنتی] اشاعه پذیر، شیوع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virality: [محتوای اینترنتی] اشاعه پذیری، شیوع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give chase: گذاشتن دنبال ( کسی/چیزی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hairbreadth: موی باریکه، موباریکه، سرِ مویی، یک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intently: به صرافت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invaluable: بی اندازه ارزشمند

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roneograph: دستگاه استنسیل، نسخۀ استنسیلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roneo: نسخۀ استنسیلی، استنسیل گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insides: دل وروده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crush on somebody: get/have a crush on someone خاطرخوا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposable thumb: شست تقابل پذیر، شست متقابل، شست متق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opposable: ( در ترکیب opposable thumb ) تقابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast moving: پرشتاب، شتاب ناک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodating: اهل مساعدت، اهل همراهی، کمک حال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food taster: چاشنی گیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taster: مزه چش، چاشنی گیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taster: مزه چش، چاشنی گیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mystified: مات ومبهوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indignant: شاکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feat: کارِ کارستان، کاری کارستان، کارستان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annoying: حرص درآور، که کُفر ( آدم ) را درمی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it count: نهایت استفاده را بُردن، نهایت استفا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on the wrong side of somebody: پا روی دُم کسی گذاشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

augur: مُرغ نیش [در زبان پهلوی: مُروْنیش] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tabby cat: گربۀ بیدانجیری ( بیدینجیلی )

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telephony: فناوری تلفن تلفن گری، تلفن کاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disrupter: [در مدیریت] تحول آفرین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mba: کارشناسی ارشد مدیریت کسب وکار ( کام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on tight: سفت سر جایت بنشین؛ صندلی ات را سفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blockbuster: پرسروصدا، پرغوغا، پرهیاهو، ابَرموفق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outmaneuver: هوشمندانه تر/زیرکانه تر از . . . تغ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twopenny halfpenny: دوزاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overnight: یک شبه [با نیم فاصله]

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relevant: موضوعیت دار، دارای موضوعیت، موضوعیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irrelevant: بلاموضوع، بلاموضوعیت be irrelevant: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical mass: [مدیریت] حد تکافو، حد بس بود، حد بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributor: سهیم، مشارکت کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

juggernaut: [استعاری] هیولا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip stones: سنگ پر دادن ( فِر دادن، سُر دادن )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high reward: پرحاصل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reckoning: عاقبت، فرجام، سرانجام، پیامد قطعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modularity: پودمانگی، پیمانه مندی، بخش مندی، جز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: پودمانی، پیمانه ای، پیمانه مند، بخش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integral part: جزو/جزء جدانشدنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

original: نوآفریده، نوآورده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

originality: نوآفرینی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

originals: نوآفریدگان، نوآفرینان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underrate: ناچیز انگاشتن، ناچیز داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underrate: ناچیز انگاشتن، ناچیز داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underrated: ناچیزانگاشته ( شده ) ، ناچیزشمرده ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unappreciated: قدرنادیده، ( که ) قدروقیمتش شناخته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unappreciated: قدرنادیده، ( که ) قدروقیمتش شناخته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squat: ( معنی دوم ) تصرف کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fulfillment center: مرکز پردازش سفارشات، مرکز پردازش کا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfillment center: مرکز پردازش سفارشات، مرکز پردازش کا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relevance: موضوعیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relevancy: موضوعیت مندی، موضوعیت داری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relevancy: موضوعیت مندی، موضوعیت داری

١١ ماه پیش

مدال‌های طاهر شریعت‌پناهی