طبیبی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reconstruct: بازبینی، بازنگری ( یک داستان یا روی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hefty: هِنگُفت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defied: past simple and past participle of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lit up: his eyes lit up . چشماش برق زد ( یا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brazen it out: معنی: دل به دریا زدن توضیح: با اعتم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confederate: confederate flag یک پرچم برای ۱۱ اِ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patter: هم معنی آن tap, prattle هم میتواند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panelled: panelled walls به دیوار های چوبی گف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismantled: هم معنی ( همچم ) : disassembled بی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long in the tooth: یعنی مسن و پیر. این اصطلاح از اونجا ...

٥ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بعد از فعلhelpفعل بعد به صورت مصدر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lock of hair: یه دسته ی کوچک از مو

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recce: a look around a place, especially t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smooth out: صاف کردن، هموار کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wedged: 1. fix in position using a wedge. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solidified: کارواژه verb 1. جامد شدن، جامد کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a practice of: به یه کاری عادت کردن، یه چیزی رو به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of context: to see sth or someone out of contex ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

co: Often abbreviated as c/o, “care of” ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bluder: ( noun ) : a stupid or careless mis ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black perjury: شهادت دروغ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barbiturates: any of a class of sedative and slee ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to have a bee in one's bonnet: If you have a bee in your bonnet ab ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spirit off: To take, sneak, or carry someone or ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abstract justice: "مفهومِ عدالت" ، "خودِ نفسِ عدالت"

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unspectacular: در خور توجه نیست، غیر مهم، بی اهمیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exigencies: need, an urgent need or demand، Ess ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waxed: verb past tense: waxed; past partic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hampered: hamper: hinder or impede the moveme ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hampered: hamper: hinder or impede the moveme ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false equivalence: False equivalence is a logical fall ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utter: مترادف "emit " ۱ - "تولید صدا" ، "ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sober up: هوشیار شدن to become sober or less ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconstruct: بازبینی، بازنگری ( یک داستان یا روی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dope pedlar: دلّالِ موادِ ( ماتکان ) مُخدر ( بَن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coping stone: ۱ - سنگ سَر دَر a flat stone formin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

miscarried: ۱ - سقط جنین ( بنیم ) of a pregnan ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boutta: Contraction of about to

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hollin: "Hollin" means to insult someone.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a word to the wise: برابر آن در فارسی: "از من به تو نصی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaster: اسم ( noun ) : a soft mixture of sa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heaving: into the heaving sea درون دریای موّ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skirted: یا گذشته ی فعل skirt هست و یا صفت ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skirt: کارواژه ( verb ) : ۱ - دور جایی رو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palimpsest: a very old text or document in whic ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palimpsest: a very old text or document in whic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cattle prod: بهش اینارو هم میگن:stock prod یا ho ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mechanical bull: از این دستگاه هایی که تو شهربازی ها ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keen on: If you are keen on something, you l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plastered ceiling: A plaster ceiling is made of plaste ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folded: folded hands یعنی انگشت های دو تا د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worst comes to worst: تو بدترین حالت ، ته تهش. . . ، وقتی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minor key: soft voice, speaking gently

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hear where you are coming from: If you say to someone you know or s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

averted eyes: to look away

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catkin: a willow weeping catkins. درخت بید ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knuckly: having bony protuberances specifica ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a practice of: به یه کاری عادت کردن، یه چیزی رو به ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrolled: having an ornamental design or carv ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be issued: being issued meaning given out or p ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trannycal: exercising power in a cruel or arbi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got ones duck in a row: get one's ducks in a row سر و سامان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salmon skin roll: هوشیار بودن، حواس جمع بودن، شش دانگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erotic movie: فیلم ( توژ ) عاشقانه دربرگیرنده ی ص ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get your house in order: سروسامان دادن به وضعیت خانه، منظم ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

two sides of the same coin: If you say that two things are two ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

two sides of the same coin: If you say that two things are two ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flogging a dead horse: Flogging a dead horse is an idiom t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TP: کوتاه شده ی Toilet papering دستمال ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put a hat on a hat: کلاه روی کلاه گذاشتن کار بیهوده ای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common support: هم چَم ( مترادف ) : solidarity پشتی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get laid: هم خوابه شدن با کَسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frisky: شیطون و بَلا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rain check: 1. a ticket given for later use whe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prod: هُل دادن با انگشت یا یک چیز تیز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tree trunk: کنده درخت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust a gut: 1_make a strenuous effort. 2_laugh ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take too much for granted: If you take something for granted, ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hard head makes a soft ass: Of Southern American origin. Refers ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age discrepancy: اختلاف سنی Age disparity in sexual ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocities: an extremely wicked or cruel act, t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good riddance to bad rubbish: said when you are pleased that a ba ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surf boiling: یعنی " پس از اینکه یه مدت زیر آب بو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all flesh is grass: Firstly The quote metaphorically de ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glazed paper: A paper with a smooth, glasslike fi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of context: to see sth or someone out of contex ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare teeth: To display an angry, violent, or th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semi sheer: Semi - sheer curtains provide a bit ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urinal: توالت سَرپایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lock of hair: یه دسته ی کوچک از مو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill in the time: وقت گذرانی، وقت تلف کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont count your poultry befor its incubated: don't count your chickens before th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont jump the gun: Start doing something too soon, act ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defied: past simple and past participle of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: در دستشویی های عمومی به هر کدوم از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squirmy: 1. To twist about in a wriggling, s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pass out of sight: go away of sight, go away, disappea ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brass bound: having a frame or reinforcements st ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravid: 1. carrying eggs or young; pregnant ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shore birds: any of a suborder ( Charadrii ) of ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be shorn of st: to have something valuable or impor ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broom: broom - colored اگر مقصود رنگ باشد؛ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squint eyed: adjective. affected with or charact ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

akimbo: akimbo دست به کمر زده legs akimbo چ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tonelessly: in a way that does not express any ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get the wrinkles out: By extension, to ease, solve, or re ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in session: "School is in session": Schools are ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jitter: 1. دلهره داشتن، مضطرب بودن act nerv ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean around by the nose: to lead ( some one ) around by the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wondering womb: Wandering womb was the belief that ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a turn: 1. نوبت دادن، فرصت دادن Literally, ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none better: You use none the to say that someon ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right side up: in such a way that the upper and lo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right side up: in such a way that the upper and lo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at someones expense: 1. پرداخت توسط شخصی، به حساب کسی بو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ingratiatingly: sycophantic, intended to gain appro ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be on the take: someone in an official position who ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hefty: هِنگُفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a grab at: to try to take quickly She made a g ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prayvaganza: Prayvaganzas are mass prayer meetin ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweeping declaration: اعلام همگانی، اعلامیه ی عومی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

natural water bodies: آب های طبیعی شامل اقیانوس، دریاچه، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perturbance: the act of perturbing or the state ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biconical: Adjective. biconical ( not comparab ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

photoresist: A photoresist is a light - sensitiv ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extraordinary: موزارت استعداد موسیقی فوق العاده ای ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: یک خیابان عریض ( پهن ) با شش لاین_ت ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piece of cake: مثل آب خوردن بود .

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emitted: ساطع شده، منتشر شده، بیرون داده شده

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steadliy: به طور پیوسته، دائماً، مرتباً، به م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steadliy: به طور پیوسته، دائماً، مرتباً، به م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twisted: از ریخت افتاده، از شکل طبیعی خود خا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untampered: دستکاری نشده، دستنخورده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

processing: پروسه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creaking: قیژ قیژ سقف یا کفپوش چوبی هم چَم ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flooded: پوشانده شده، تحت پوشش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

panelled: panelled walls به دیوار های چوبی گف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wound up: گذشته ی فعل wind up به معنی کوک کرد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand puzzle: متحیر ماندن، he stood puzzled ماتش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rum go: اتفاق ( یا چیز ) عجیب ، غیر منتظره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhurt: un یک پیشوند هست به معنی not ، که ه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purse up: غنچه کردن لب ها، جمع کردن لب ها به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke: he stroked his chin روی چانه اش دست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rake up: to make known or public آشکار کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brazen it out: معنی: دل به دریا زدن توضیح: با اعتم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kingdom come: معنی ( چَم ) :تا ابد untill kingdom ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kingdom come: معنی ( چَم ) :تا ابد untill kingdom ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crest: به عنوان اسم ( noun ) : ۱ - طره یا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jutting out: jut out بیرون زدگی، برآمدگی، به طرف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jutting out: jut out بیرون زدگی، برآمدگی، به طرف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scramble: این پا و اون پا کردن، با عجله سر پا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetched: far - fetch: improbable بعید ، غیر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public capacity: Serving in a public capacity = work ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

placidly: ( adverb ) قید به معنی صلح آمیز , ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speculatively: adverb قید برفرض گرفتن، گمان کردن د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speculatively: adverb قید برفرض گرفتن، گمان کردن د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taken alone: به تنهایی، به خودی خود، به طور مستق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within the law: طبق قانون، در چارچوب قوانین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mow down: گذشته آن mowed down کشتن ، کله پا ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take about: به همراه داشتن در مکان های عمومی to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wasp's nest: گاهی برابر است با اصطلاح hornet's n ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: با سوال پرسیدن کسی را تشویق کنی تا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strikes me: it strikes me دو معنی ( چَم ) دارد: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strikes me: it strikes me دو معنی ( چَم ) دارد: ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with vengeance: برای تاکید روی صحت و یا حدت یک اتفا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry about: برابرِ take about کسی یا چیزی را هم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry about: برابرِ take about کسی یا چیزی را هم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lap: it was very peacful here with the l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblivion: ۱ - نا آگاه، نا هوشیار ۲ - نابودی، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recce: a look around a place, especially t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lmpudently: قید به معنی گستاخانه، بی شرمانه، با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke: در جایگاه فعل دو تا معنی ( چَم ) دا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hoarsely: مترادف hoarse: harsh, grating, husk ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spasmodically: pertaining to or of the nature of a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dyou: D'you مخفف عبارات 'do you' or 'did ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yard measure: خط کش، یارد سنج a ruler or tape t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trional: نوعی داروی آرام بخش Trional ( Methy ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sling: "sling a few things into your knaps ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold out: اگر بعد از hold out از حرف اضافه ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conversationally: یعنی حالتی که یه نفر بخواد یک مکالم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

life preserver: در بریتانیایی : تقریبا مترادف trunc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

huddled: چمباتمه زده he sat huddled in his c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

huddled: چمباتمه زده he sat huddled in his c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long in the tooth: یعنی مسن و پیر. این اصطلاح از اونجا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upon ones guard: برابر عبارت on guard هستش. به معنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marvell: marvell at حیرت و تعجب در چیزی گذشت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hall pass: یه قرار مداری هست بین یک زوج که حق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hall pass: یه قرار مداری هست بین یک زوج که حق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indicated: اگه صفت باشه یعنی: مشخص، نمایان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filmy: تار و مات، نازک و شفاف متضاد ( پادو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep around the clock: sleeping the cock round: To sleep c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untenanted: خالی از سَکَنه empty, not occupied ...

١١ ماه پیش

مدال‌های طبیبی