تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ای برای پاک کردن بدنه ی تنورهای گِلی هنگام پختن نان استفاده می کردند تا سوخته های خمیر را از آن پاک کنند؛ گویش اقلیدی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله برای جدا کردن گندم از کاه که با آن گندم خرمن کوب در قدیم استفاده می کردند. با پرتاب کردن کاه و گندم و وزیدن باد، گندم از کاه جدا می شده است. کا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الکی، مفت؛ گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترس ناشی از شنیدن خبر بد؛ گویش اقلیدی اُشتو کردن: ترسیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لرزیدن، مصدر؛ گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خواب پریدن، مصدر؛ گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرد و غبار؛ گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن زمان آن وقت؛ گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرند گفتن، بیهوده سخن گفتن؛ در گویش اقلیدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این گونه، این طور، این جوری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشکال، ایراد هیشتو نیست: اشکال و ایرادی ندارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یواشکی با هم حرف زدن زنانه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع، تند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش اقلیدی یکبارگی Horri

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش اقلیدی حرکت غیر ارادی پلک چشم Dalidan

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی صندوق هایی که داخل دیوارها کار می گذاشتند. Dolbak

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اقلیدی به طاقچه های بالای اتاق ها گفته می شود. Rafeh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اقلیدی بکوشار، بلدرچین Badbade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی بلدرچین Bakoshar

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش اقلیدی گنجشک Chooqoor

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی بَعد، پس ازاین Ousa

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش اقلیدی گاو نر Jongeh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی هرزه گی و مسخره بازی Hergolak

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی اسم صوت برای صدا زدن سگ به کار می رود. Hoybe

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

درگویش اقلیدی اسم صوت برای فراخواندن بز به کارمی رود. Kochcohi

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی اسم صوت برای راندن و به حرکت درآوردن بره به کار می برند. HisShoo

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش اقلیدی اسم صوت برای راندن و به حرکت درآوردن بز و کره به کار می برند. Hikh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

درگویش اقلیدی سخنان بیهوده Parpit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اقلیدی کج شدن فرد و جاری شدن آب را گویند. Shi

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش اقلیدی فراوان Tertou

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی انداختن، پَرت کردن Woor Dadan

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش اقلیدی الکی، سرسری Hertaki

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش اقلیدی سریع و تند Gorri

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش اقلیدی اسم صوت برای حرکت کردن خر، است. ضد آن هُوش Hin

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش اقلیدی اسم صوت برای ایستادن خر، از حرکت کردن است. ضد آن هین Hosh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اقلیدی دو لا شدن، خم شدن Kottei

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

له شده در گویش اقلیدی Leqideh

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اقلیدی، حریص بودن فرد. Loush Zadan

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اصرار در کار. مانند: پِر نبند= اصرار نکن Per

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی، واکنش فرد در اثر روبرو شدن ناگهانی با چیزی یا صدایی. Teberzidan

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اقلیدی، بایست، کافیست. Hop

١