پیشنهادهای محمدرضا تقیه (٤١)
وسیله ای برای پاک کردن بدنه ی تنورهای گِلی هنگام پختن نان استفاده می کردند تا سوخته های خمیر را از آن پاک کنند؛ گویش اقلیدی.
وسیله برای جدا کردن گندم از کاه که با آن گندم خرمن کوب در قدیم استفاده می کردند. با پرتاب کردن کاه و گندم و وزیدن باد، گندم از کاه جدا می شده است. کا ...
الکی، مفت؛ گویش اقلیدی
ترس ناشی از شنیدن خبر بد؛ گویش اقلیدی اُشتو کردن: ترسیدن
لرزیدن، مصدر؛ گویش اقلیدی
از خواب پریدن، مصدر؛ گویش اقلیدی
گرد و غبار؛ گویش اقلیدی
آن زمان آن وقت؛ گویش اقلیدی
چرند گفتن، بیهوده سخن گفتن؛ در گویش اقلیدی
این گونه، این طور، این جوری
اشکال، ایراد هیشتو نیست: اشکال و ایرادی ندارد.
یواشکی با هم حرف زدن زنانه
سریع، تند
در گویش اقلیدی یکبارگی Horri
در گویش اقلیدی حرکت غیر ارادی پلک چشم Dalidan
در گویش اقلیدی صندوق هایی که داخل دیوارها کار می گذاشتند. Dolbak
در گویش اقلیدی به طاقچه های بالای اتاق ها گفته می شود. Rafeh
در گویش اقلیدی بکوشار، بلدرچین Badbade
در گویش اقلیدی بلدرچین Bakoshar
در گویش اقلیدی گنجشک Chooqoor
در گویش اقلیدی بَعد، پس ازاین Ousa
در گویش اقلیدی گاو نر Jongeh
در گویش اقلیدی هرزه گی و مسخره بازی Hergolak
در گویش اقلیدی اسم صوت برای صدا زدن سگ به کار می رود. Hoybe
درگویش اقلیدی اسم صوت برای فراخواندن بز به کارمی رود. Kochcohi
در گویش اقلیدی اسم صوت برای راندن و به حرکت درآوردن بره به کار می برند. HisShoo
در گویش اقلیدی اسم صوت برای راندن و به حرکت درآوردن بز و کره به کار می برند. Hikh
درگویش اقلیدی سخنان بیهوده Parpit
در گویش اقلیدی کج شدن فرد و جاری شدن آب را گویند. Shi
در گویش اقلیدی فراوان Tertou
در گویش اقلیدی انداختن، پَرت کردن Woor Dadan
در گویش اقلیدی الکی، سرسری Hertaki
در گویش اقلیدی سریع و تند Gorri
در گویش اقلیدی اسم صوت برای حرکت کردن خر، است. ضد آن هُوش Hin
در گویش اقلیدی اسم صوت برای ایستادن خر، از حرکت کردن است. ضد آن هین Hosh
در گویش اقلیدی دو لا شدن، خم شدن Kottei
له شده در گویش اقلیدی Leqideh
در گویش اقلیدی، حریص بودن فرد. Loush Zadan
اصرار در کار. مانند: پِر نبند= اصرار نکن Per
در گویش اقلیدی، واکنش فرد در اثر روبرو شدن ناگهانی با چیزی یا صدایی. Teberzidan
در گویش اقلیدی، بایست، کافیست. Hop