مایا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreverent: بی پرده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in favor of: در ازای

٢ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright eyed: مشتاق سرزنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contextless: بدون پیش زمینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smothered: گرگرفتگی خفگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smothered: گرگرفتگی خفگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snapped: سرزنش شدید سخن نیش دارد نکوهش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statements: گزاره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

despairingly: مایوسانه ناامیدانه از روی ناامیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perplexedly: به شدت با حیرت متحیرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflate: اغراق کردن مبالغه بزرگ جلوه دادن بی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choose: ترجیح دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

declarative: قابل توصیف قابل بیان قابل عرضه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnicity: نژاد اصل و نسب سرشت دودمان تبار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

possessiveness: انحصارطلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scoop out: شکافتن بیرون آوردن بیرون کشیدن خارج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unspeakably: به طور وصف ناپذیر ناگفتنی غیر قابل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slink off: بی سروصدا جایی را ترک کردن دزدکی رف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unignorable: غیر قابل انکار غیر قابل چشم پوشی غی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unignorable: غیر قابل انکار غیر قابل چشم پوشی غی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alarmingly: نا امیدانه بی پروا به طور جدی crit ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unseasonably: بی مورد بی موقع نا بهنگام بی جا نام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungenerously: بی سخاوت بخیل پست بی گذشت بی سلیقه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pettiness: کینه توزی ناچیز فرومایگی عیاری پستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pettiness: کینه توزی ناچیز فرومایگی عیاری پستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blot out: ( صدا ) خاموش شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melodramatic: اغراق آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

declaratively: با تاکید موکدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشرام: خانقاه گوشه نشینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notarize: محضری کردن رسمی کردن ثبت رسمی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notarize: محضری کردن رسمی کردن ثبت رسمی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inescapably: غیر قابل اجتناب گریز ناپذیر ناچارا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inescapably: غیر قابل اجتناب گریز ناپذیر ناچارا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsmiling: سرسنگین نامطلوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsmiling: سرسنگین نامطلوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lives: امرار معاش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby shower: حمام زایمان جشن سیسمونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

couplehood: زن و شوهری ازدواج

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koan: کوآن ( در مذهب بودایی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cattiness: کینه توزی بدخواهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needlessly: بی جهت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmarked: بی علامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmarked: بی علامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

msw: کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal: نوعی ماده مخدر صنعتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conspiratorially: توطئه آمیز غیرقانونی مرموز مخفیانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspiratorially: توطئه آمیز غیرقانونی مرموز مخفیانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subliterate: سواد کافی نداشتن کم سواد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: راستش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrifically: کاملا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crab apple: سیب جنگلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crab apple: سیب جنگلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strongly: اکیدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squashy: نرم و مرطوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traitorous: خائن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secretiveness: پنهان کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: از سر از روی به خاطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wildly: دیوانه وار ددمنشانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabriole: یکی از پرش های رقص باله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrate: مایوس شدن

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های مایا