مایا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replenish: قابل تمدید تجدید پذیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

declarative: قابل توصیف قابل بیان قابل عرضه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

melodramatic: اغراق آمیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast moving: گذرا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreverent: بی پرده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in favor of: در ازای

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perked: بشاش شادمان شاد و خرم ابروگشاده شنگ ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright eyed: مشتاق سرزنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teleported: انتقال حمل کردن پرتو افکندن داده پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contextless: بدون پیش زمینه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smothered: گرگرفتگی خفگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smothered: گرگرفتگی خفگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calcified: کوشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snapped: سرزنش شدید سخن نیش دارد نکوهش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what in: در چه زمینه ای؟ در چه مورد؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regular math: ریاضی کاربردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure math: ریاضی محض

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statements: گزاره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

despairingly: مایوسانه ناامیدانه از روی ناامیدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perplexedly: به شدت با حیرت متحیرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolutes: دایره نامحدود نامتنهی غیر مشروط منع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buttressed: نشات گرفتن تجزیه تحلیل تقویت شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflate: اغراق کردن مبالغه بزرگ جلوه دادن بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hack up: سرفه های خشک و کوتاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untangled: حل کردن از گیر دآوردن مرمت کردن گره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dermal system: دستگاه پوششی بدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vascular system: سیستم قلب و عروق دستگاه گردش خون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metal filing cabinet: فایل فلزی کمد فلزی فایل کمد بایگانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gallingly: آزاردهنده مهیب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at various points: از بسیار ی جهات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choose: ترجیح دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

declarative: قابل توصیف قابل بیان قابل عرضه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take all day: همه وقت را گرفتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnicity: نژاد اصل و نسب سرشت دودمان تبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

possessiveness: انحصارطلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn the corner: عبور از شرایط سخت عبور از مسیر سخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scoop out: شکافتن بیرون آوردن بیرون کشیدن خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scoop out: شکافتن بیرون آوردن بیرون کشیدن خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unspeakably: به طور وصف ناپذیر ناگفتنی غیر قابل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slink off: بی سروصدا جایی را ترک کردن دزدکی رف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crushingly: خرمندانه مایوس کننده کوبنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well documented: کاملا مستند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unignorable: غیر قابل انکار غیر قابل چشم پوشی غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unignorable: غیر قابل انکار غیر قابل چشم پوشی غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alarmingly: نا امیدانه بی پروا به طور جدی crit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unseasonably: بی مورد بی موقع نا بهنگام بی جا نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungenerously: بی سخاوت بخیل پست بی گذشت بی سلیقه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pettiness: کینه توزی ناچیز فرومایگی عیاری پستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pettiness: کینه توزی ناچیز فرومایگی عیاری پستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill temper: بدبختی بدحالی ناخوشی شرارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blot out: ( صدا ) خاموش شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self involvement: خود درگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melodramatic: اغراق آمیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

declaratively: با تاکید موکدا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشرام: خانقاه گوشه نشینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notarize: محضری کردن رسمی کردن ثبت رسمی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notarize: محضری کردن رسمی کردن ثبت رسمی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inescapably: غیر قابل اجتناب گریز ناپذیر ناچارا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inescapably: غیر قابل اجتناب گریز ناپذیر ناچارا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsmiling: سرسنگین نامطلوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsmiling: سرسنگین نامطلوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s my pleasure: باعث افتخار من است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound booth: اتاقک ضبط صدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lives: امرار معاش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby shower: حمام زایمان جشن سیسمونی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

couplehood: زن و شوهری ازدواج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chantlike: شعار گونه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koan: کوآن ( در مذهب بودایی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cattiness: کینه توزی بدخواهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needlessly: بی جهت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

latheturned: تراش کاری شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unbudgeable: انعطاف ناپذیر تسلیم ناپذیر غیر قابل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmarked: بی علامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmarked: بی علامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

msw: کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal: نوعی ماده مخدر صنعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft skinny: برهنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appendage: زائده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conspiratorially: توطئه آمیز غیرقانونی مرموز مخفیانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspiratorially: توطئه آمیز غیرقانونی مرموز مخفیانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subliterate: سواد کافی نداشتن کم سواد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ping off: تبعید شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half obscured: کم نور نیمه تاریک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: راستش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrifically: کاملا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mumbly: نامفهوم دلخراش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crab apple: سیب جنگلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crab apple: سیب جنگلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulbous acorn: بلوط فندقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strongly: اکیدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender blind: عدم تمایز جنسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

talk show: برنامه گفتگو محور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squashy: نرم و مرطوب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traitorous: خائن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secretiveness: پنهان کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: از سر از روی به خاطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wildly: دیوانه وار ددمنشانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light trail: دنباله نور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabriole: یکی از پرش های رقص باله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrate: مایوس شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comfort room: توالت

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های مایا