پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٦٦)
[پزشکی] مغززاد: تولید شده در ( منشاء گرفته از ) مغز استخوان
[پزشکی] صماخ بر: چاقوی مورد استفاده در جراحی پرده صماخ
[پزشکی] عضله شناسی: مطالعه ی عضلات
[پزشکی] قارچی: مربوط به قارچ
[پزشکی] میدریاز: اتساع و گشادشدگی مردمک چشم
[پزشکی] چندزا: زنی که دو یا چند زایمان داشته باشد
[پزشکی] ماهیچه، عضله: عضوی که از طریق انقباض به ایجاد حرکات ( بدن ) می انجامد
[پزشکی] عضله بندی: آرایش و ترکیب عضلات در یک قسمت یا تمام بدن
[پزشکی] جهش: تغییر ژنتیکی در DNA ( یک ) سلول
[پزشکی] موکوس، بلغم: مایع غلیظ ترشح شونده به وسیله ی سلولهای درون غشاها و غدد
[پزشکی] موکوسی شکل: شبیه به موکوس
[پزشکی] افزایش ترشحات موکوسی
[پزشکی] چند یاخته ای: متشکل از تعداد زیادی یاخته ( سلول )
[پزشکی] غشای مخاطی: غشای داخلی مجاری و حفرات بدن
[پزشکی] جلدی مخاطی: مربوط به غشای مخاطی و پوست
[پزشکی] تک چشمی: 1. دارای یک قطعه چشمی 2. موثر بر یک چشم
[پزشکی] دهان: حفره ی در بردارنده ی دندان ها وزبان
[پزشکی] 1. مهلک، کشنده 2. مردنی، رو به موت
[پزشکی] مقلد، تقلید ( کننده )
[پزشکی] شیر: مایع مترشحه توسط پستانها جهت تغذیه ی نوزاد
[پزشکی] میان مغز = mesencephalon
[پزشکی] ریزیاخته: سلول ( یاخته ) بسیار کوچک
[پزشکی] ریزبرُ: وسیله ای برای برش مقاطع نازک از بافت جهت مطالعه ی میکروسکوپیک
[پزشکی] متاتارس: قسمتی از پا بین مچ و انگشتان
[پزشکی] متروره: ترشح غیرطبیعی رحم
[پزشکی] میوز: انقباض و تنگ شدن مردمک چشم
[پزشکی] متاکارپ: استخوان های تشکیل دهنده ی کف دست
[روانپزشکی] فراروانشناسی: ماوراء روانشناسی
[پزشکی] کف دستی: مربوط به استخوان های کف دست
[پزشکی] کف پایی: مربوط به متاتارس
[پزشکی] متاپلازی: تغییر غیرطبیعی در ماهیت یک بافت
[پزشکی] مزانسفال، میان مغز: قسمتی از ساقه ی مغز مابین دیاسفال و پل مغزی
[پزشکی] قاعدگی = menstruation
[پزشکی] حیض، قاعدگی: دفع دوره ای خون و بافت های موکوسی از مخاط رحم غیر حامله
[پزشکی] مننگوسل: فتق ( بیرون زدگی ) شامه ها ( پرده های مغزی نخاعی )
[پزشکی] قطع جریان خون قاعدگی
[پزشکی] خونریزی بیش از حد قاعدگی
[پزشکی] مننژ، شامه ها، پرده های مغزی نخاعی: سه لایه ی غشایی که مغز و طناب نخاعی را می پوشانند
[پزشکی] یائسگی: قطع و توقف دوره های قاعدگی در زنان
[پزشکی] ملانوزوم: جسم سلولی کوچکی که ملانین را ایجاد می نماید
[پزشکی] قاعدگی نخست: شروع دوره های قاعدگی
[روانپزشکی] تهاجم، پرخاشگری
گگنهالتن: مقاومت در برابر حرکت غیرفعال که متناسب با قدرت محرک است. معمولا خودکار به نظر می رسد تا عمدی.
( روانپزشکی ) میتماخن، میتماچن: حالتی که در آن، بدن فرد را می توان در هر وضعیتی قرار داد، اگرچه به فرد دستور داده شده است که در برابر هر حرکتی مقاومت ...
[پزشگی] میتگهن: شکلی افراطی از میت ماخن ( mitmachen ) ، که در آن فشار بسیار جزئی بر بدن باعث حرکت در هر جهت می شود. An extreme form of mitmachen, wh ...
[ضرب المثل] ( رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود ) رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
[ضرب المثل] با یه گل بهار نمیشه!
[ضرب المثل] نمی تونی با یه دست دو تا هندوانه برداری
[ضرب المثل] باید بسوزی و بسازی
[ضرب المثل] آبی که ریخته رو نمی تونی جمع کنی