Sebastian - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hence: لذا

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delve into: ریز شدن روی چیزی/موضوعی ( یعنی به ر ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round: یکی از معنی های این کلمه در نقش اسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hooray: آخ جون، هورا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grits and guts: ثبات و شهامت - شجاعت و شهامت - شهام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeet: این کلمه عامیانه است و بیشتر نوجوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yeet: این کلمه عامیانه است و بیشتر نوجوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heating: تاسیسات گرمایشی ساختمان سیستم گرمای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nhs: ( در انگلستان ) خدمات بهداشت ملی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nhs: ( در انگلستان ) خدمات بهداشت ملی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to name but a few: و از این قبیل و امثالهم و مانند آن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footing: جایگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinpoint: مشخص کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pageant: مسابقه دختر شایسته مسابقه زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pageant: مسابقه دختر شایسته مسابقه زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stumble: - اصابت ( انگشتِ ) پا به مانع ( مثل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rocker button: سوئیچ دوپل سوئیچ دو وضعیتی ( خاموش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrape the bottom of the barrel: کمبود داشتن - دچار کمبودیت بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get back into the swing of things: دوباره روی روال ( چیزی ) افتادن دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unhappy: ناراضی بودن The committee is repor ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bolt action: تفنگ گلنگدنی اسلحه ای که با مکانیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

induced conductivity: رسانش القایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psych: اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psych: اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sike: اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sike: اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doorstop: یعنی زبانه ی در ولی �به در بسته خور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pavlovian: پاولوفی ( = پاولوف ی ) اشاره به آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavlovian: پاولوفی ( = پاولوف ی ) اشاره به آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sector: public/private sector ( =business c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go figure: مثال: !The one time I get to the s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clued up: شیرفهم شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someone's good graces: دل کسی را بدست آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what have you: و غیره و ذلک - و موارد دیگر - و غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bells and whistles: زلم زیمبو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ghosting: ( کسی را ) قال گذاشتن - قال زدن - ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

testimonial: تقدیر - تقدیر نامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plump: - اشاره مودبانه به زن یا بچه چاق: ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: as far as I am concerned = به عقیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modeller: مدل ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثبت احوال: National Organization for Civil Reg ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

orientation day: روز معارفه - روز یا جشنی که مربوط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

velodrome: پیست دوچرخه سواری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

failing: در حال فروپاشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affirmation: جملات تاکیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poll: The Polls حوزه اخذ رأی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imply: Imply: به معنای ( چیزی ) بودن Dem ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lockdown: مقررات منع رفت و آمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erosion: اگه واسه trust erosion باشه از بین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malicious: خرابکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inoculate: تلقیح - تلقیح کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tally: حساب کتابِ چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delve into: ریز شدن روی چیزی/موضوعی ( یعنی به ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undercover: Undercover officer افسر لباس شخصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inauguration day: روز تحلیف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in layman's terms: از m - w simple language that anyo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in layman's terms: از m - w simple language that anyo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precarious: ناپایدار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll out: Roll out معرفی کالا به بازار، رونم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dither: تعلل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cascade: انتقال اطلاعات به افرادی که در سطوح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resentful: سرخورده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chain smoker: من از یه جا شنیده بودم می گفتن �طر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sleaze: بی بند و بار / بی بند و باری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rinse: ( یه چیزی رو ) با آب خالی خالی شستن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

party piece: شاید �نُقل مجلس� ( مطلبی جالب که قا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thread: اگه این کلمه رو تو جایی دیدید/شنیدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

establish: تبیین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elicit: رو کردنِ ( جواب سوال ) منو یادِ ر ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: او با دقت فاصله را اندازه گیری کرد/ ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Sebastian