سینا توسکی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unrivaled: بی رقیب

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

through train: قطاری که شمارو مستقیم میبره به مقصد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enrichment: غنی سازی

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kidney stone: سنگ کلیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kidney stone: سنگ کلیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare state: به حالتی میگن که دولت از مالیات های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign secretary: وزیر امور خارجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign secretary: وزیر امور خارجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a will: وصیت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

or so: دقت داشته باشید بچه ها ! ترجمه ی ای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corporal punishment: تنبیه فیزیکی دانش آموز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal punishment: تنبیه فیزیکی دانش آموز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gain control: کنترل جایی یا کسی رو به دست آوردن .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gain control: کنترل جایی یا کسی رو به دست آوردن .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roe: یکی از معانیش میشه : تخم ماهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heated discussion: بحث داغ بحثی که با خشونت دخیله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heated discussion: بحث داغ بحثی که با خشونت دخیله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give credit to: یکی از معانیه اصلیش میشه : تحسین کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squaddie: کسی که از لحاظه نظامی پایین ترین در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squaddie: کسی که از لحاظه نظامی پایین ترین در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clique: اِکیپ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teetotal: کسی که نوشیدنی هایه الکلی نمیخوره ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moral: اگه منظورمون داستان یا غیره باشه مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep rooted: دیرینه / عمیق / ریشه دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mule: بچه ها این واژه یه slang هست . mul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

through train: قطاری که شمارو مستقیم میبره به مقصد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

through train: قطاری که شمارو مستقیم میبره به مقصد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half board: به محل هایه اقامتی گفته میشه که صبح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half board: به محل هایه اقامتی گفته میشه که صبح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burn candle at both ends: دقت کنید این معانی که دوستان اشاره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

script: یکی از معانیش :فیلم نامه معانی دی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the counter: بهترین معنا بر اساس دیکشنری هایه مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrivaled: بی رقیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrivaled: بی رقیب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fashion victim: کسی که همیشه لباسایه مد میپوشه حتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion victim: کسی که همیشه لباسایه مد میپوشه حتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engineering work: تعمیرات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheat germ: جوانه گندم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wheat germ: جوانه گندم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shoot: بچه ها این کلمه میتونه بجایه کلمه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax exempt: معاف از مالیات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tax exempt: معاف از مالیات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go postal: عصبانی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go postal: عصبانی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salaried: حقوق بگیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salaried: حقوق بگیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enrichment: غنی سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dissuade: منصرف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dissuade: منصرف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obedience: اطاعت / فرمانبرداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obedience: اطاعت / فرمانبرداری

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wait on: سه خدمتکار برای سرویس دادن به مهمان ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on cloud nine: بسیار خوشحال بودن / توو اسمانها بود ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep one's chin up: خوشحال بودن علارغم اتفاقای بد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at death's door: در یک قدمی مرگ بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at death's door: در یک قدمی مرگ بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shake in one's shoes: از ترس ( خشک زدن )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shake in one's shoes: از ترس ( خشک زدن )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise capital: Get money to put into a business

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make excuse: بهانه اوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make arrangements: برنامه ریزی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cry: داد زدن / فرباد زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go off: دقت کنید بعضی جاها به معنی "خراب شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: تاثیر بد گذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang around: یکی از معانیش میشه : ماندن hey dud ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw the book at: اشد مجازات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

talk shop: صحبته کاری ! صحبتی که راجبه کار باش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g'day: توو استرالیا میشه همون Hello !!!!!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

g'day: توو استرالیا میشه همون Hello !!!!!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brekkie: توو استرالیا معنی همون breakfast رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brekkie: توو استرالیا معنی همون breakfast رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footpath: این کلمرو فقط توو ایرلند استفاده می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banjax: به معنی شکستن یا خراب کردن یه چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

banjax: به معنی شکستن یا خراب کردن یه چیزی ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های سینا توسکی