امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتابخانه: دارالکتب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فاتحین: پیروزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاتحان: پیروزان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاهران: پیروزان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عفیف: ذی عفت/عفاف. [ ع ِف ْ ف َ ] ( ع ص م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرباس فروش: کرباسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به چه سبب: چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از چه: چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قطع رابطه: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disaffiliate: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disaffiliation: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disassociate: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعیین نرخ: نرخ بریدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرخ بستن: نرخ بریدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعیین قیمت: نرخ بریدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعیین قیمت کردن: نرخ بریدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قیمت گذاری: نرخ بریدن ، نرخ بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قیمت گذاشتن: نرخ بریدن ، نرخ بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمناک شدن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندوهگین شدن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندوهگین گردیدن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندوهگین گشتن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمناک گردیدن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمناک گشتن: - دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیماری جان تو بر من باد: مشابه جملهٔ امروزین ( درد و بلات بخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فدات شم: بیماری جان تو بر من باد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلد الله: سایه کسی از ( سر ) کسی کم مباد سای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلدالله سلطانه: سایه کسی از ( سر ) کسی کم مباد سای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلدالله ملکه: سایه کسی از ( سر ) کسی کم مباد سای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاینده بادا: سایه کسی از ( سر ) کسی کم مباد سای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احضار شدن: خوانده شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طلب حضور: احضار ، خوانده شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوانده شدن: احضار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجلس سنای ایران: مجلس شیوخ در حقیقت مجلس سنا به �مج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسرت کشیدن: اسف خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اطلاع داشتن: دانا بودن بر . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داد زدن: سر کسی داد زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رؤیت کردن: نظر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رؤیت: نظر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفقد فرمودن: نظر کردن || عنایت کردن. توجه کردن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلجوئی: نظر کردن || عنایت کردن. توجه کردن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعمق کردن: نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غور کردن: نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تأمل افتادن: نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تأمل فرمودن: نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمشیرکش: Drawn Sword

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drawn sword: شمشیر کش || ( ن مف مرکب ) با شمشیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روز مرگ: روز واقعه. [ زِ ق ِ ع َ / ع ِ ] ( ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روز مردن: روز واقعه. [ زِ ق ِ ع َ / ع ِ ] ( ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day of death: روز واقعه. [ زِ ق ِ ع َ / ع ِ ] ( ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیروزی یافتن بر: تخت گیری. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) تخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیروز شدن بر: پیروزی یافتن بر . . . . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخت مرده: تابوت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

falteringly: سکندری خوران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سزاوار بودن: جا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شایسته بودن: جا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نورسید: نوآمد. [ ن َ / نُو م َ ] ( ن مف مرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم تجربه: - نورسیده به کار ؛ تازه کار. کم تجر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نو امده: نورسیده ، نو رسیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متوجه شدن: - روکردن به ؛ توجه کردن به. متوجه ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترعیب: در هراس افکندن در هراسم افکندی= هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیم دادن: در هراس افکندن در هراسم افکندی= هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از خود بی خود: بی خویشتن ، بی خویش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی ارمغان: دست خالی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قرص نان: گرده نان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پس بند: ترک بند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوی هیکل: خاراستیز. [ س ِ ] ( نف مرکب ) زورمن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's my balance: موجودی حساب من چقدر است؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give my statement: وضعیت حساب لطفا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می خوام باهات صادق باشم: . I'm gonna level with you

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speak frankly: Be level with sb

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say honestly: Be level with sb

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does it come to: هزینه اش چقدر میشه؟ ?What does it ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how much does it cost: هزینه اش چقدر میشه؟ ?What does it ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how much does it cost: هزینه اش چقدر میشه؟ ?What does it ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the price for that: هزینه اش چقدر میشه؟ ?What does it ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

please feel free to do so: لطفا تعارف نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعارف نکن: Please feel free to do so

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can not be helped: نمی شه کاریش کرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is inevitable: It can't be helped

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let sleeping dogs lie: دنبال دردسر نگرد ، تا پای بر دُم سگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پول علف خرس نیست: money doesn't grow on trees

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پول علف خرس نیست: money doesn't grow on trees

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گندنا: علف خرس ، گیاه بی ارزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where are you off to in such a hurry: با این عجله کجا ؟؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با این عجله کجا: ?where are you off to in such a hur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cat got your tongue: Why are you not saying anything? ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much is it worth: ?What does it come to

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in tip top shape today: امروز توپ توپم ، امروز لول لولم ، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر کیف بودن: I'm in tip top shape today

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرخوش بودن: سر کیف بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این قصه سر دراز دارد: It is a long story

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

more power to someone's elbow: خدا قوت !

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خسته نباشید: more power to someone's elbow

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست علی به همراهت: !More power to your elbow

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاحب باغ: باغ خدا. [ خ ُ] ( اِ مرکب ) صاحب با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باغدار: باغ خدا. [ خ ُ] ( اِ مرکب ) صاحب با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مالک باغ: باغ خدا. [ خ ُ] ( اِ مرکب ) صاحب با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روده بر شدن: crack up

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فلک زدگی: ستاره سوختگی. [ س ِ رَ / رِ ت َ / ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم نصیب: - تنگ بخت ؛کم نصیب. کم بهر. کم بخت. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم بهره: - تنگ بخت ؛کم نصیب. کم بهر. کم بخت. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دو زاری کسی افتادن: ?Has the penny dropped

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حالیت شد: ?Has the penny dropped

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you are really something: . . . . . . . منو کشته !

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر حال بودن: Be full of beans

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک عالمه: surfeit

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک دنیا: surfeit

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جات واقعا خالی بود: You were greatly missed

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything in the garden is rosy: everything in the garden is ˈlovely ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

everything is alright: everything in the garden is ˈlovely ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همه چی ارومه: everything in the garden is ˈlovely ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن در مده: !Never say die

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything to eat: چیزی می خوری ؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything to drink: چیزی می نوشی ؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i saute you: درود بر شما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i misjudged you: دربارت اشتباه ( فکر ) می کردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave it to me: اون با من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اون با من: leave it to me

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسپارش به من: leave it to me

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much do you charge: چقدر می گیرین؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچهٔ چندم خانواده هستی: ?Where do you stand in your family ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can keep you up: می تونم درکت کنم. . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درکت می کنم: I can keep you up

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our eyes met: چشممون به هم افتاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تحت الامر: تحت فرمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحت فرمان: تحت الامر ، زیر فرمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امیر: لشکرآرا. [ ل َ ک َ ] ( نف مرکب ) لش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لشکر ارایی: رزم آراستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از فرش به عرش: Rags to riches از کوخ به کاخ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از فرش به عرش: Rags to riches از کوخ به کاخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صدتایک غاز: a dime a dozen

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی سر و ته: صد تا یه/یک غاز a dime a dozen

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پاتو گم نکن: keep your head

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستپاچه نشو: keep your head

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خونسرد باش: keep your head

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست به سیاه و سفید نزدن: She/He doesn't lift a finger

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll sue you: من از دستت شکایت می کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's the end of me: بیچاره شدم ، کارم تمومه ، کارم ساخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

من میگم نره اون میگه بدوش: you can't milk a bull

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرده و قولش: stick to your guns

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر حرف بمان: stick to your guns

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا پس نکش: stick to your guns

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر حرفت بایست: stick to your guns

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرفت رو پس بگیر: eat your word

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از پس کسی یا کاری برامدن: I can handle it از پسش بر مییام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همین رو کم داشتیم: that is the end

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

که اینطور: I see

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i kid you not: باهات شوخی ندارم ! ، باهات شوخی ندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لام تا کام نگفتن: my lips are sealed

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرص قمر: مثالی برای زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرص قمر: مثالی برای زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حفظ اسرار: قُرص بودن ( دهان )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رازداری: قُرص بودن ( دهان )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عشق داشتن: دل در کسی/چیزی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوست داشتن: دل در چیزی/کسی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشتاق بودن: دل در کسی/چیزی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشتیاق داشتن: دل در کسی/چیزی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رغبت داشتن: دل در کسی/چیزی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوق داشتن: شوق در سر داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو را خدا نگهدار: خدا نگهدارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستمیت: از جان گذشته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عهد داشتن: پیمان داشتن. [ پ َ / پ ِ ت َ ] ( مص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلند اوازه کردن: - برافروختن نام ؛ کنایه از مشهور وب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشهور کردن: - برافروختن نام ؛ کنایه از مشهور وب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر زبان ها افکندن: - برافروختن نام ؛ کنایه از مشهور وب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمرد کردن: سر برافروختن طغیان کردن یا افتخار ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمع برافروختن: موم برافروختن. [ ب َ اَ ت َ] ( مص م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمع روشن کردن: موم برافروختن. [ ب َ اَ ت َ] ( مص م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه تاریک: تیره راه/تیره ره. [ رَ / رِ ] ( ص م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه ظلمانی: تیره راه. [ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدراه: تیره راه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدگوهر: تیره اصل. [ رِ / رَ اَ ] ( اِ مرکب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نابینا: تیره بصر. [ رَ / رِ ب َ ص َ ] ( ص م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشفته بازار: تیره بازار. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیره بازار: آشفته بازار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درهم ریختگی: تیره بازار. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روز مصیبت: || ( اِ مرکب ) روز تیره. احوال پریش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصیبت: || ( اِ مرکب ) روز تیره. احوال پریش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دانسته باش: بدان ، نگر ، آگاه باش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اگاه باش: نگر ؛ بدان، آگاه باش، هوشیار باش ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرشک غم: اشک گریه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرشک افکندن: گریه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطرات شراب: سرشک قدح. [ س ِ رِ ک ِ ق َ دَ ] ( ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لب گرفتن: لب بر لب نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لب گرفتن: لب بر لب نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لب فرو بسته: گرفته لب. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ل َ ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک امشب من: تنها همین امشب من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیده بر هم نهادن: دیده بر هم نهادن ؛ دیده برهم بستن ؛ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without saying farewell: بی خداحافظی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سابقا: روزگارِ پیشتر وطن پریش تر از روزگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزگار پیشتر: روزگارِ پیشتر ؛ سابقا ، قبلا وطن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عرق ریزان: خوی چکان. [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوی ریزان: خوی چکان. [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوی چکان: خوی ریزان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impedimenta: جل و پلاس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیز میز: جل و پلاس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جل و پلاس: چیز میز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوش بدر: چشم انتظار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوشیدنی الکلی: آب شنگولی

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی