امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متروک ماندن: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستقر شدن: مسکن گزیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستقر شدن: مسکن گزیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقیم شدن: مسکن گزیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف های خوشمزه: سخنان خوشایند و تو دل برو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخن دوست: سخن باره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موارد تفاوت: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کشاورزان: دهاقین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپری کردن: به سر بردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اظهار قدرشناسی: .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بارگاه سلطنت: دیوانخانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفاکی: خونخواری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیرحمی: خونخواری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تباین: مباینت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقصود و منظور: .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صدمه وارد اوردن: صدمه زدن، صدمه وارد کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave one sth for: To abandon one's spouse or romantic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip back: ''. To cause someone or something t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talking won't help: با حرف زدن چیزی درست نمی شه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that work: ?Is it good/proper

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red neck: آدم دهاتی ، بیق ، بیلمَز ، عوضی ، م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donkey show: A donkey show is a supposed type of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will see what i can do: بذار ببینم چه کاری از دستم بر مییاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money is always tight: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shawarma: دونر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shawarma: دونر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footage: بریدهٔ فیلم ( خبری یا غیره ) ( ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look into: ته و توه چیزی را درآوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay out of trouble: idiom

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golly gee: !Oh my God! wow! Gosh

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خسیس بودن: آب از دست کسی نچکیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب به کون ما تحت خر شتر ریختن: کنایه از انجام کاری بیهوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تند خو ی: آتش مزاج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beat the living daylights out of him: چشم و چار کسی را درآوردن، آش ولاش ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat the living daylights out of him: چشم و چار کسی را درآوردن، آش ولاش ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر کسی ریختن: به صورت دسته جمعی به کسی حمله کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارام و قرار نداشتن: آشفته دل بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارام و قرار نداشتن: آشفته دل بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنجناک: دردناک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کسی ظلم روا داشتن: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بذل: هشام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زندان افکندن: .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be great with: Idiom . I'm not great with driving

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grown man: عاقله مرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

megachurch: US a church, usually Protestant, wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some sleep: Idiom

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be news to: . To be something that one was not ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه شیر: شیربچه ، شبل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوچنده: راحل ، کوچ فرما ، کوچ کننده ، رحلت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوچ فرما: کوچنده ، راحل ، رحلت کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عابرین: گذرندگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رهزن: حرامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدویان: جمع بدوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهنه گرفتن: سوار کردن دهنه بر چهارپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افسار کردن: دهنه گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لجام زدن: دهنه گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به جامهٔ کسی شدن: به آیین خاصی گرویدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فتح الفتوح کردن: کنایه از انجام کاری خطیر و بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بندهٔ مصلحت بودن: کنایه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلا اراده: بی خویشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نزد پشت خم کردن: کنایه در نصرانیان دخترانی هستند که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکی دو تن: یکی دو نفر ، چند نفر ، عدّه ای ، چن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افزون شدن: علاوه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فزونی یافتن: علاوه شدن ، افزون شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فزونی یافتن: علاوه شدن ، افزون شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبز رنگ: زنگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشگ دار: سقّا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی را تاج سر کردن: کنایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایمان به دل داشتن: ایمان اصیل و راستین ایمان به دل دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج خود: با سعی و همت خود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تصویر تاریک: پَرهیب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب کریم: استعاره از قرآن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عرق کرده: عرق آلوده ، خوی آورده ، خوی کرده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweaty: عرق آلوده ، خوی آورده ، خوی کرده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نظر افکندن: نظر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رسول: فرسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایلچی: فرسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقید کردن: بند نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دربند کردن: بند نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تکیه زدن: پشت دادن ، لم دادن ، لمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوبه دو: دو دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سه سه: سه به سه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرمانبر: سرسپرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سید عربی: استعاره از حضرت محمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوش تیز کردن: کنایه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلو رفتن: پیش رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در اغوش کشیدن: در آغوش گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دنبالش: از پی اش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم تافتی: درهمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بغرنجی: درهمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچیدگی: درهمی ، درهم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی ترتیبی: در هم بودن ، درهمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی ترتیب: درهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محاصره کردن: گرد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محصور کردن: گرد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دور گرفتن: گرد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حلقه زدن: گرد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in fact: راستش، . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم و کیف: چون و چند، چند و چون، چونی و چندی ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست شدن: از دست رفتن ؛ از تصرف خارج شدن کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از دست شدن: از دست رفتن ؛ از تصرف خارج شدن کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهر نهادن: محبت کردن ، مهر افکندن بس کم آزرمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تردید کردن: نه آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مضایقه کردن: نه آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناباورانه: به طرزی غیر قابل باور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناباورانه: به طرزی غیر قابل باور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درگوشی: پچ پچه، پچپچه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیخ گوشی: پچ پچه، پچپچه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن تازه کنید کن: عبارت تعارفی - کنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نهانی گفتن: در پنهان گفتن ، پوشیده گفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در همین حال: .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حد صدا را نگاه نگه نداشتن: بلند صحبت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جای شک دارد که: شک است که . . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نادرستگو: دروغگو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار کسان: افراد بسیار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داستان سرایی: قصه پردازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بعدا: دیگر دم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عقل این خبر درست نیست: این خبر با عقل جور درنمی آید.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شخص دیگر: دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکی دیگر: دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غیر: دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالدار: صاحب بال، ذوالجناح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بالدار: صاحب بال، ذوالجناح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاره گفتن: چاره بگو !

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانگیان: اهالی بیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانگیان: اهالی بیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هادی: بَلَد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راهشناس: بَلَد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غوره نشده مویز گشتن شدن: نخوانده ملا شدن. کنایه است از دعوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترس پراکندن: ترس پراکنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هراس پراکندن: هراس پراکنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هراس دادن: هراس پراکندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخویف: هراس پراکندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاک اندیش: پاک اندیشه، نیکو نیت ، نیک نیت ، خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاک اندیشه: پاک اندیش، نیکو نیت ، نیک نیت ، خوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاک اندیشی: نیکو نیتی ، نیک نیتی ، خوش نیتی ، پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طاهر اندیشه: پاک اندیش، پاک اندیشه، نیکو نیت ، ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طاهر اندیش: طاهر اندیشه، پاک اندیش، پاک اندیشه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراخ شدن: مرحب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گشادگی: فراخنا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سعه: فراخنا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دانا بودن بر: واقف و آگاه بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باخبر بودن: دانا بودن بر . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اگاه بودن: دانا بودن بر . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اه کشیدن: دریغ خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسف: دریغ خواری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متحسر: دریغخوار ، دریغ خوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توشه راه: زاد راه ، زاد سفر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تأییدکنان: ( قید واره )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غیر از این است که: نه آن که. . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برتخت نشستن: برنشستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغگویان: دروغان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدمی: یک قدم او قدمی پیش رفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افسوس خور: دریغ خوار ، متاسف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برون شدن: بیرون دویدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خارج امدن با سرعت: بیرون دویدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کجا شبلی: به کجا می روی شبلی؟

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متحلی: زینت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زینت شده: مزین، تزیین شده ، آراسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به سوی کسی شتافتن: پیش دویدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاخته تاخته: تازیان ، دوان دوان ، تازان ، تاخت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوان دوان: تازیان ، تاخته تاخته ، تازان ، تاخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تازان: تازیان ، دوان دوان ، تاخت کنان ، شت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاخت کنان: تازیان ، دوان دوان ، تازان ، شتابان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گذرندگان: عابرین ، اهل گذر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پس امدن: ( گویش تهرانی ) بازگشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایین امدن افتاب: غروب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غروب کردن: پایین آمدن آفتاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک دم: دمی ، لحظه ای ، یک لمحه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشک ریز: اشک آلود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خواب جهیدن: از خواب به ناگهان بیدار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از خواب بیدار شدن: از خواب جهیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کند کردن: کاستن سرعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رخ در نقاب: پوشیده رو/روی ، نهفته رو/روی ، مستو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوشیده رو: پوشیده رو/روی ، نهفته رو/روی ، مستو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوشیده روی: پوشیده رو/روی ، نهفته رو/روی ، مستو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوشیده رخ: پوشیده رو/روی ، نهفته رو/روی ، مستو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقب رفتن: پس رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به شمشیر بردن: کنایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lash out: حمله ور شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تک کردن: حمله ور شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پس رفتن: عقب کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پس بردن: عقب کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقب بردن: عقب کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرتو افتاب: تیغ آفتاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغ خورشید: کنایه از طلوع آفتاب و شعاع خورشید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغ صبح: روشنی اول صبح. نخستین تابش صبح. سپی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپیده دمان: تیغ صبح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکطرفه شدن: یکسره شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریشه گم کردن: از دست دادن اصالت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برنگشتنی: بی برگشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اعاده ناپذیر: بی برگشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی برگشت: اعاده ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرفه: سرفه از سیگار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ اشفته: ( یکی از ترکیبات آقای جنتی عطائی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترک گفتن: دل کندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطع علاقه کردن: دل کندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرثیه گوئی: مرثیه سازی، مرثیه سرایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرثیه سرائی: مرثیه سازی، مرثیه گویی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزی ده: رازق

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی