شادی شریفیان مهد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse: unfavorable. نامطلوب، نامساعد Adv ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admit: اعتراف کردن، پذیرفتن. For example: ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ausarbeiten: Ausarbeiten" is a German word that ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wieder gas zu geben: Der Ausdruck "wieder Gas zu geben" ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

das wird noch kommen: "Das wird noch kommen" ist eine Red ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wie etwa: ( آلمانی ) Beispielsweise zum Bei ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zb: ) آلمانی ( z. B. ( Abk�rzung ) ...

٩ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smug: حالا فقط بخاطر اینکه دو تا بازی رو ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account: توضیح دادن کتبی یا شفاهی. - - - - ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's face it: بیا واقع بین باشیم، ما قرار نیست بر ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let's face it: بیا قبول کنیم که هیچ کس به ما پولی ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's face it: بیا واقع بین باشیم که تو قراره دیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: Lessen کم کردن، کاهش دادن 🔹️🔸️For ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orient: ما باید کارمون رو با نیاز های بازار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damocles: The sword of Damocles خطری در کمین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damocles: The sword of Damocles خطری در کمین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pyrrhic: Pyrrhic victory برد بدتر از شکست، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم ضد حال: A wet blanket

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thumb's down: علامت عدم تایید، علامت عدم موافقت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missouri: I'm from Missouri آدم شکاک و بدبین، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a red herring: نکته رد گم کنی، نکته انحرافی، نکته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hook onto: To use a hook to fasten something t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compass of motives: Motivenrose ( Compass of Motives ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bookworm: My cousin is so steeped in schoolwo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modern warfare: جنگ نوین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beg: Entreat, implore, ask تمنا کردن، مل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a hint of: a suggestion or implication given i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not so: ( less like ( something ) than ( so ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plot: sinister plot: نقشه شیطانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interweb: The " Interweb" is a slang term tha ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nontraditional students: Traditional - aged college undergra ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two birds one stone: to achieve two things by doing a si ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند چیزی که ارزش صرف وقت رو دار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frailties of human: نقاط ضعف انسان ضعف های انسان ☘️✨🍂

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frailties of human: نقاط ضعف انسان ضعف های انسان ☘️✨🍂

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: Rewarding

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

root word: ریشه کلمه a root word is a word or ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

face time: time spent with someone in person � ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

multicultural makeup: بافت فرهنگی ✨☘️

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transfer student: Applicant who has completed some co ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first year student: Applicant who plans to begin colleg ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

about to: در شرف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دیپلم گرفتن: Graduate from high school 📚📚📚📚

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multicultural makeup: بافت فرهنگی ✨☘️

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting friendships: دوستی طولانی مدت روابط طولانی مدت � ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

psychological well being: سلامت روانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redefine: ارائه دادن نقش، ساختار یا عملکردی م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

root word: ریشه کلمه a root word is a word or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run into: I turned him down یعنی: من پیشنهاد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take your time: ✔️عجله ای نیست ✔️عجله نکن ✔️سر صبر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put sb down: به کسی بها ندادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychological well being: سلامت روانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spur: Spurs: Causes 🍃🍂🍃🍂🍃

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rehash: تکرار کردن کاری یا چیزی اشتباه 🍁🍂 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چی: در کتاب های فارسی مائه هفتم و هشتم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first year student: Applicant who plans to begin colleg ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قرار نیست: Not suppose to قرار نیست قرار نیست ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیپلم گرفتن: Graduate from high school 📚📚📚📚

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فعالیت: Activity Action

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long lasting friendships: دوستی طولانی مدت روابط طولانی مدت � ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جبران کردن: Make up

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرار نیست: Not suppose to قرار نیست قرار نیست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

active ingredient: عنصر فعال

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antidandruff: ضد شوره ■anti - dandruff shampoo ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antidandruff: ضد شوره ■anti - dandruff shampoo ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to sit an exam: :To sit an exam it means to take, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resit: If someone resits a test or examina ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is all that matters: nothing else is important in compar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to sit an exam: :To sit an exam it means to take, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absent: ✅ ناپدید شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precede: Go before

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: ذهن آگاهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taste: ✅سلیقه ✅علاقه، تمایل، گرایش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agricultural engineering: ✅مهندس کشاورزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a statement: to express an idea or mood without ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agricultural engineering: ✅مهندس کشاورزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that is all that matters: nothing else is important in compar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: : X in terms of Y🍃 ایکس بر حسب ایگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wear hair: To wear your hair in a particular s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extract out: بیرون کشیدن، استخراج کردن، جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ego: غرور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extract out: بیرون کشیدن، استخراج کردن، جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prefrontal cortex: ✔️قشر جلوی پیشانی ✔️پریفرونتال کورت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversely: Affecting in a harmful, negative, w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

augment: Increase

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipate: To sense or expect something before ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birthday present: کادو تولد، هدیه تولد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birthday present: کادو تولد، هدیه تولد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look about: to try to locate someone or somethi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a flash in the pan: promising at the start, but then di ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrequited love: Love that is not returned

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutual friend: one friend that the two people have ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worried sick: Very worried

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone is easy: if someone is easy about something, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

someone is easy: if someone is easy about something, ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

includer: A person who or thing which include ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

includer: A person who or thing which include ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parlor game: a game suitable for playing indoors

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrated: مشهور. Renowned

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frail: fragile

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excel in sth: Excel in/at something: to be extrem ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

television set: a piece of equipment with a screen ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhance: enrich

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revitalize: restore

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abdicate: relinquish

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petition: appeal

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astute: perceptive

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save you some time: To avoid the spending, waste, or lo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conquering: فاتح، پیروزمندانه Victorious

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: plainly not true or sensible; fooli ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casual remark: نگاه سطحی

١١ ماه پیش

مدال‌های شادی شریفیان مهد