سایه مهاجر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قورت دادن: Swallow قورت دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chop chop: یالا، زود تند سریع

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malfunction: Despite tremendous advances in soft ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare hands: دست خالی، بدون هیچ وسیله یا کمکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bare hands: دست خالی، بدون هیچ وسیله یا کمکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chihuahua: Chihuahua Sayemohajer نوعی نژاد سگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grave: Saye Mohajer He was followed to the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stalk: پاییدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mucal: ترشح ، خلط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraception: وسیله جلوگیری از بارداری Pregnancy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buckle: Belt buckle سگک کمربند

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shibari: عمل بستن شخصی با طناب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shibari: عمل بستن شخصی با طناب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shibari: Shibari is an artistic kind of rope ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunker down: It kind of means to stay in a safe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunker down: It kind of means to stay in a safe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the vulnerable: قشر آسیب پذیر، گروه در معرض آسیب ، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

queued up: آماده استفاده کردن بعد از چیزی که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ramifications: عواقب، تاثیرات، نتایج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loitering: ولگردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flying colors: موفقیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flying colors: موفقیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oncologist: متخصص �سرطان شناس �سرطان روده انکول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hallucinating: Please tell me I'm hallucinating لط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graze: زخم جزئی، خراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call the shots: I call the shots من میگم چیکار کنی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hocus pocus: تردستی،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parade: Stop raining on the poor woman's pa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imbecile: کودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earth shattering: تکان دهنده، حیرت اور،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quid pro quo: مبادله، این در قبال اون،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merrier: The more the merrier هرچی بیشتر به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off: To go off the shot شروع به شلیک کرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ixnay: Do not do or talk about یک واژه با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touche: ای ول، احسنت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chop chop: یالا، زود تند سریع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch phrase: تکیه کلام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz: you are killing my buzz داری حوصلمو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take hostage: گروگان گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take hostage: گروگان گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teleport: طی الارض

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vonlu: the meaning of ta vonlu: the king ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the boys in blue: پلیس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the boys in blue: پلیس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bread and butter: Dr's hand is her bread and butter د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dilemma: تصمیم هنگام گیر کردن سر دوراهی موقع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doohickey: چیز ( بجای کلمه ی فراموش شده در صحب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doohickey: چیز ( بجای کلمه ی فراموش شده در صحب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's not to like: از چی خوششون نیاد؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no time: In no time در لحظه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idolarty: بت پرستی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chaetophobic: کسی که از موی زبر وحشت یا ترش دارد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kissing ass: چاپلوسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacious: سیریش،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bananas: It's babanas!احمقانه است، یه شوخیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patch: patches of soil مقداری از خاک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brew: ترکیبی ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

piece: say your piece حرفتو بزن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adderall: یک نوع دارو برای افزایش تمرکز

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های سایه مهاجر