play the market٠٠:٣١ - ١٣٩٩/٠٩/٢٨بورس بازی کردن، خرید و فروش بورسی کردن
گزارش5 | 0
infuser١٧:٤٣ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤چای صاف کن کروی شکل، ک تو لیوان یا قوری میندازن
گزارش12 | 1
headliners١٧:٤٠ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤پوشش داخلی سقف ماشین
گزارش5 | 1
farebox١٧:٢٦ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤محفظه ای قلک مانند که کرایه اتوبوس درون ان انداختع میشود،
گزارش7 | 1
pegboard١٦:٤٨ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤صفحه نصب ابزار روی دیوار
گزارش5 | 1
curfew١١:٣٥ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤From 9 p. m to 5 a. m is curfew in peak time in corona period.
گزارش16 | 1
wood plane١١:٢٩ - ١٣٩٩/٠٩/٠٤ذستگاه چوب تراش دستی
گزارش5 | 1
penknife١٤:٤٣ - ١٣٩٩/٠٩/٠٢چاقوی کوچک چند کاره
گزارش9 | 1
fall ill٢٣:٣٩ - ١٣٩٩/٠٨/٠٩بیمار شدن
گزارش44 | 1
break journey٢٣:٣٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٩توقف در جایی در طول سفر
گزارش14 | 1
go low٠١:٣٧ - ١٣٩٩/٠٧/٠٧پایین اومدن ( تو قیمت )
گزارش2 | 1
behave oneself٢١:٣٦ - ١٣٩٩/٠٦/٣٠درست رفتار کردن، مودبانه رفتار کردن
گزارش12 | 1
addition٢١:٣٦ - ١٣٩٩/٠٦/٣٠عضو جدید، She is a great addition to class.
گزارش34 | 1
tie up١٢:٤٢ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤استفاده کردن از یک وسیله، Tie up computer for 3 hours
گزارش7 | 1
rip down٠٠:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤Rip down wall, خراب کردن دیوار
گزارش7 | 1
put together١١:٢٩ - ١٣٩٩/٠٦/٢٢غذا یا مهمونی ، تدارک دیدن، تهیه کردن
گزارش18 | 1
feed into٢٣:٢٢ - ١٣٩٩/٠٦/٢٠Feed your money into vending machine . سکه انداختن داخل دستگاه . . .
گزارش7 | 1
pull out١٢:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/٢٠در آ وردن. Let's pull out your grades
گزارش21 | 0
step into١٢:٣٣ - ١٣٩٩/٠٦/٢٠وارد شدن Step into my office. . .
گزارش48 | 0
could not help٢٣:٢٢ - ١٣٩٩/٠٦/١٩عدم توانایی کنترل، یا نتوانستن در جلوگیری از . . . . I couldn't help laughing نمیتوستم کنترل کنم خنده م رو .
گزارش18 | 0
out of٢٣:١٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٩از میانِ. . . Out of every book you had read. . . .
گزارش60 | 1
rush٢١:٣٨ - ١٣٩٩/٠٦/١٩هول کردن
گزارش21 | 1
switch٢١:٠٦ - ١٣٩٩/٠٦/١٩برای تغییر موضوع تو مکالمع استفادع میشع، that's a switch😊
گزارش37 | 1
sweat١٨:٥٢ - ١٣٩٩/٠٦/١٧نگران بودن
گزارش32 | 1
stance١٨:٤٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٧نظر , دیدگاه. . . his stance
گزارش110 | 1
nuke١٧:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/١٧گرم کردن غذا
گزارش18 | 0
indebt١٦:١١ - ١٣٩٩/٠٦/١٧بدهکار،
گزارش16 | 1
bum٢٣:٠٠ - ١٣٩٩/٠٦/١٣گدایی کردن پول یا غذا
گزارش12 | 1
have balls٢٣:١٥ - ١٣٩٩/٠٦/١٠تخم داشتن، جرات داشتن
گزارش5 | 1
gut١٤:٥١ - ١٣٩٩/٠٦/١٠شکم، منظور چربی تو قسمت شکم
گزارش23 | 1