to be taken٠١:٢٨ - ١٤٠٢/٠١/٢٦to be cheated. you are taken, it costs lower than this
گزارش0 | 0
mean it١٠:٢٦ - ١٤٠٢/٠١/٢٢صادق بودن و دروغ نگفتن
گزارش0 | 0
call it sick١٤:١٠ - ١٤٠٢/٠١/٢١تماس با محل کار برای اعلام مریضی و سر کار نرفتن
گزارش0 | 0
sleep the morning away٠٠:٢٩ - ١٤٠٢/٠١/٢١کل صبح و خابیدن. when I sleep all the morning away , I get bored
گزارش0 | 0
thundery١٩:٥٩ - ١٤٠١/١٠/٢٠هوای رعدو برقی. It'll be thundery,
گزارش2 | 0
take oath٠٠:٢٩ - ١٤٠١/٠٩/٠٧قسم خوردن
گزارش2 | 0
take request٠٢:١٦ - ١٤٠١/٠٧/١٢در مورد اهنگ درخاستی خوندنم میشع گفت.
گزارش0 | 0
talk about a١٥:٠٥ - ١٤٠١/٠٧/١٠اون واقعا بود. . . . اون واقعا است. Talk about a yummy dinner. شام واقعا خوشمزه ای بود
گزارش0 | 0
wild١٥:٣٤ - ١٤٠١/٠٧/٠٨دوستان معانی تکراری و لزومی نداره هی تکرار کنین. Wild وقتی با رنگها بیاد، جیغ یا زننده معنی میده.
گزارش25 | 1
shoot hoops١٩:٤٤ - ١٤٠١/٠٧/٠٤بسکتبال بازی کردن
گزارش7 | 0
nests٢٢:٥٠ - ١٤٠١/٠٧/٠١Noodle nesst: همون ک نودل و ب شکل لونه سرو میکنیم. یا همون آشیانه ای خودمون تو ماکارونی
گزارش2 | 0
swap over٢٢:٠٤ - ١٤٠١/٠٦/٢٤عوض کردن، جابجا کردن یا شدن
گزارش2 | 0
total of١٢:٤٤ - ١٤٠١/٠٦/٢٠در مجموع
گزارش5 | 0
flag football١٦:١٥ - ١٤٠١/٠٦/١١تو این مدل فوتبال، باید کمربندی ک ب کمر حمل کننده توپ بسته شدع رو بگیری.
گزارش0 | 0
tee time١٦:٠٧ - ١٤٠١/٠٦/١١زمان شروع بازی گلف
گزارش2 | 0
digital time١٥:٠٢ - ١٤٠١/٠٦/١٠ساعتی ک ب صورت عدد نوشته میشه. 45: 5
گزارش0 | 0
do art١٤:٥٥ - ١٤٠١/٠٦/١٠کارهای هنری انجام دادن
گزارش2 | 0
cut short٠١:٤٣ - ١٤٠١/٠٦/٠٧I have to cut lunch short. باید از تایم ناهار بزنم
گزارش0 | 0
run١٧:٣٤ - ١٤٠١/٠٦/٠٦یه معنیشم هست، ارثی بودن تو خانواده. Allergic runs in my family
گزارش5 | 0
rate١٧:١٩ - ١٤٠١/٠٦/٠٦اخرین کلمه پیشنهادی تو صفحه اول. منوال، اوضاع
گزارش5 | 0
drop out١٤:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/٠٥حذف کردن واحد درسی
گزارش5 | 1