تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاربرد نظامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Unmanned or uncrewed spacecraft: فضا پیمای بدون سرنشین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماهواره مخابراتی ( ارتباطی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. ناحیه حاصلخیز کشاورزی 2. شکم 3. سبد نان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. جادار، وسیع، گسترده 2. جامع و مفصل 3. خوش رو، صمیمی و خوش برخورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1. کناره، ساحل 2. بانک، پول گذاشتن در بانک 3. توده و مجموعه 4. ( در بسکتبال ) توپ را بعد از کوبیدن به صفحه بالای سبد به داخل آن انداختن 5 . چوب یا ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Having one's turn or chance to do something. Originates from baseball, referring to the player whose turn it is to try to hit the ball. نوبت یا شانس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازیکن بخش بیرونی زمین ( بیسبال و کریکت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Aestivation یا estivation این یعنی خواب تابستانی hibernate: از نوع زمستونیش : )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

to feild a call is to manage the call, either to answer it or to transfer the caller to the right person. feilding calls is traditionally done by a s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

1. پیاده رفتن به صورت نرم و با صدای کم 2. لنت 3. قسمت نرم پنجه گربه😍🐾 4. برگه های چسبیده شده از یک لبه برای نوشتن. 5. لایه 6. تشک 7. دست کاری کردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

leader of the opposition: رهبر حزب مخالف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

سکته، نوازش کردن، رویداد ( ناگهانی ) ، ضربه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

A swim: a dim

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

جمع زدن، مجموع و کل، محض، کاملاً نابود کردن و داغون کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1. تمرین نظامی 2. تمرین درسی 3. دستگاه دریل 4. یک ردیف از دانه هایی که به صورت موازی و ردیفی توسط دستگاه کاشته شده اند ( به دستگاه هم همینو می گن ) . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

fifth wheel: حالت کلی داره و بیشتر هم استفاده می شه. مثلاً شما در جمعی که افراد زیادی هستند ( داخل شرکت، بین زوج ها و. . . ) ، یجورایی اضافه هستید. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

fifth wheel: حالت کلی داره و بیشتر هم استفاده می شه. مثلاً شما در جمعی که افراد زیادی هستند ( داخل شرکت، بین زوج ها و. . . ) ، یجورایی اضافه هستید. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Intercept a pass: stealing the ball from your opposition

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ورزش، دزدیدن توپ از تیم حریف.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Intercept a pass between two players of the opposite team. . . usually in basketball.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Sport: Put your body between an opposing player and the ball

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Take more steps with the basketball than ( the rule allows ( more than 2

٢