نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
discharge: 1. مرخص کردن، عزل کردن، بیرون کردن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
resume: فعل 1. از سر گرفتن 2. دوباره به دست ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discrimination: 1. تبعیض 2. تمییز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
lay: 1. گذاشتن 2. lay bricks/carpet/conc ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wholeheartedly: با تمام وجود
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand somebody up: قال گذاشتن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
obsess: بیش از حد درباره چیزی اندیشیدن، نگر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
factual: حقیقی، بر اساس حقیقت
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
progressive: 1. ترقی خواهانه، مدرن 2. تدریجی، رو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
portfolio: 1. کیف اسناد و مدارک 2. آلبوم کار 3 ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
divergent: متفاوت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
garrison: پادگان، سربازان درون پادگان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
withhold: امتناع کردن، خودداری کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
veteran: رزمنده کارکشته، کار آزموده
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reservoir: 1. آب انبار، دریاچه مصنوعی برای ذخی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
squander: هدر دادن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
venue: محل
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
progression: 1. پیشرفت 2. متوالی
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
constitution: 1. قانون اساسی 2. بنیه 3. ساختار
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mentor: مربی، راهنما راهبری کردن، راهنمایی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unlicensed: بدون مجوز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grudge: کینه با بی میلی انجام دادن یا دان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
generalize: تعمیم دادن، عمومیت دادن، نتیجه کلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fertilize: 1. بارور کردن، لقاح انجام دادن 2. ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
confer: 1. مشورت کردن 2. اعطا کردن، دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bias: 1. تبعیض، جانبداری 2. گرایش، تمایل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discrimination: 1. تبعیض 2. تمییز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
partiality: 1. جانبداری، تبعیض 2. علاقه، دلبستگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
partiality: 1. جانبداری، تبعیض 2. علاقه، دلبستگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cultivated: 1. متمدن، بافرهنگ 2. ( گیاه ) پرورش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cultivated: 1. متمدن، بافرهنگ 2. ( گیاه ) پرورش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cultivated: 1. متمدن، بافرهنگ 2. زیر کشت 3. ( گ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insinuate: 1. اشاره کردن، گفتن 2. کم کم خود را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mentor: مربی، راهنما راهبری کردن، راهنمایی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
undertake: 1. انجام دادن، عهده دار شدن 2. قول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
benchmark: شاخص، معیار، استاندارد ارزیابی کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resign: 1. استعفا دادن 2. به خود قبولاندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vent: اسم: 1. منفذ 2. ( خشم و دق و دل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extinguish: 1. خاموش کردن 2. پایان دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stuff: اسم: 1. چیز ( چیزها ) 2. somebod ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
adverse: 1. بد، ناگوار 2. adverse conditio ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ruling: اسم: حکم، تصمیم صفت: 1. متصدی، حکو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruling: اسم: حکم، تصمیم صفت: 1. متصدی، حکو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dilemma: دو دلی، سر دو راهی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sue: 1. شکایت کردن، دعوی کردن 2. sue ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
civic: 1. شهری 2. مدنی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
civic: 1. شهری 2. مدنی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hazard: اسم: 1. خطر 2. ریسک فعل: 1. ( ح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
innovate: نوآوری کردن، ابداع کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
disguise: فعل: 1. تغییر قیافه دادن 2. پنهان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accentuate: برجسته کردن، تاکید کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
voracious: سیری ناپذیر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
voracious: سیری ناپذیر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
partial: 1. بخش، قسمتی، ناقص 2. طرفدار 3. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conquer: 1. فتح کردن، تسخیر کردن 2. مغلوب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
submit: 1. دادن، فرستادن 2. تسلیم شدن 3. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contribute: 1. گذاشتن یا دادن ( زمان، کمک، پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
digress: از موضوع اصلی خارج شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
digress: از موضوع اصلی خارج شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shrink: 1. جمع شدن 2. کوچک کردن یا شدن 3. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
novice: 1. مبتدی، تازه کار 2. تازه وارد، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
novice: 1. مبتدی، تازه کار 2. تازه وارد، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
resume: فعل 1. از سر گرفتن 2. دوباره به دست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rarity: 1. چیز نادر یا کمیاب 2. هر چیز پر ق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
launch: فعل: 1. دست به کاری زدن، شروع کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
propose: 1. پیشنهاد کردن یا دادن 2. مطرح کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conspicuous: 1. مشهود، توی چشم 2. چشمگیر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
suppress: ۱. سرکوب کردن ۲. پنهان کردن ۳. مخفی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
slip: فعل: 1. لیز خوردن، سر خوردن 2. جیم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
restoration: ۱. ترمیم، بازسازی، مرمت ۲. بازگردان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
reserved: تودار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
retract: ۱. پس گرفتن ۲. عقب کشیدن، تو کشیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
doubtful: ۱. مبهم، نامعلوم، مورد تردید ۲. دود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wreck: داغون ( از نظر روحی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
major: تحصیل کردن در ( رشته ) رشته تحصیلی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
entice: وسوسه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muddle: اشتباه گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
phony: جعلی، غیر واقعی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breach: نقض
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
obsess: بیش از حد درباره چیزی اندیشیدن، نگر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ailment: ناخوشی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the counter: خرید دارو بدون نسخه پزشک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hand in: تسلیم کردن، دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw a comparison parallel distinction etc: مقایسه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trajectory: مسیر - فرایند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
internship: کارآموزی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slack off: از زیر کار در رفتن، کم کاری کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
generic: عام، عمومی، کلی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squander: هدر دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go downhill: بدتر شدن، در سرازیری افتادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to top it all: بدتر از همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to top it all off: بدتر از همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bumpy: پر تکان ( بالا و پایین رفتن )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lay over: توقف بین راه، توقف بین مسیر ( برای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stuck: گیر افتاده، گیر کرده، گرفتار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bask: آرمیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bask: آرمیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
biting: سرمای ناخوشایند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trendy: به روز ترین، باب روز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
winding: پر پیچ و خم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rolling: شیب ملایم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
magnificent: خارق العاده، محشر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
panoramic: دید وسیع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crazed: روانی، دیوانه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crazed: روانی، دیوانه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look into: بررسی کردن، تحقیق و تفحص کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
circumstantial: به نظر درست اما ثابت نشده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
circumstantial: به نظر درست اما ثابت نشده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unprovoked: بدون تحریک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unprovoked: بدون تحریک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cross fire: خط آتش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
peacekeeping: حافظ صلح
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
once: یک زمانی، یک روزی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take your time: با حوصله کاری را انجام دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
background: ( سر و صدای ) اطراف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uncharacteristically: به طور غیر عادی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crispy: برشته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crispy: برشته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snack: میان وعده خوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at a snail’s pace: خیلی آهسته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unprecedented: برای اولین بار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wholeheartedly: با تمام وجود
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spur of the moment: یهویی، بدون برنامه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
arbitrary: بی حساب کتاب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blessing: حمایت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
troubled: پر درد و سر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the baby up for adoption: بچه رو به عنوان فرزند خوانده به شخص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give the baby up for adoption: بچه رو به عنوان فرزند خوانده به شخص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
engross: جلب شدن توجه به چیزی، محو شدن در چی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
arrangement: اقدامات
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
area: حوزه، حیطه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
night work: شب کاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
appealing: یاری خواهانه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stand to attention: خبردار ایستادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand somebody up: قال گذاشتن کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
erratic: بی اصول، نا منظم، آشفته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where to get off: بهش بگو برود رد کارش یا پی کارش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you know what: اگر عاقل باشی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in somebody’s shoes: به جای کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at a time: چندتا چندتا ( مثلاً یکی یکی یا سه ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
time was: یک زمانی بود که
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
time of life: به سن کسی ( مثلاً به سن من )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
first things first: اول از همه، قبل از هر چیزی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at first light: صبح اول وقت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
publicity: رسانه ای، رسانه ای شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depressed: کساد شده، رکود
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rate: 1. میزان، مقدار 2. مبلغ، نرخ 3. سرع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
degradation: تخریب شده، بدتر شده، خراب شده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disadvantage: اشکال، بدی، عیب، ضرر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
loss: 1. از دست دادن 2. ضرر 3. مرگ، تلفات ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
disparity: ناهمخوانی، نابرابر، تفاوت، اختلا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disparity: ناهمخوانی، نابرابر، تفاوت، اختلا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hazard: خطر، ریسک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
breakdown: 1. شکست، خرابی، فروپاشی ( خانواده ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run off: 1. انتخابات دور دوم 2. روان آب ( جر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dump: 1. زباله دانی 2. انبار یا زاغه ( بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leakage: 1. نشت 2. درز ( اطلاعات )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
disposal: 1. خلاصی از چیزی مثل دور ریختن 2. د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
treatment: 1. معالجه 2. رفتار 3. برخورد 4. پال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discharge: 1. ترخیص، خلع 2. تخلیه 3. ترشح، چرک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dump: 1. خالی کردن 2. خلاص شدن از چیزی ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sanctuary: 1. منطقه حفاظت شده 2. پناهگاه، پناه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
quality: 1. کیفیت 2. صفت، خصوصیت 3. مرغوبیت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prompt: 1. واداشتن، موجب شدن 2. فوری، بی در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thematically: موضوعاً مربوط به موضوع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thematically: موضوعاً مربوط به موضوع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
background: 1. پیشینه، ریشه ( خانواده، تحصیل، . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
garrison: پادگان، سربازان درون پادگان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sanitation: 1. بهداشت 2. سیستم فاضلاب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
competence: 1. مهارت 2. حوزه اختیارات، اختیار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
utility: 1. خدمات شهری مانند گازف برق، آب، ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
administration: 1. اداره، مدیریت 2. دولت، حکومت 3. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resent: خشمگین شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pedestrian: عابر پیاده، معمولی، پیش پا افتاده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay the foundations: بنای چیزی را گذاشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay the base: بنای چیزی را گذاشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lay: 1. گذاشتن 2. lay bricks/carpet/conc ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lay: 1. گذاشتن 2. lay bricks/carpet/conc ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reservoir: 1. آب انبار، دریاچه مصنوعی برای ذخی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
socket: 1. پریز 2. سرپیچ، سوکت 3. سوراخ یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prevailing: رایج، متداول، غالب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
outbreak: شروع ناگهانی، شیوع، وقوع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discharge: 1. مرخص کردن، عزل کردن، بیرون کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
conduct: فعل 1. انجام دادن 2. رهبری کردن ( ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overriding: مهمترین، اصلی ترین
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
paramount: مهمترین، بیشترین
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
early: صفت 1. اوایل، اولیه 2. زود 3. آغازی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike a balance: به یک اندازه اهمیت دادن ( به دو چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike a camp: جمع کردن کمپ
١٠ ماه پیش
١