دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١١,٢٣٠
رتبه در دیکشنری
٣٦٧
لایک
١,١٧٣
دیسلایک
٢٥٠
جدیدترین پیشنهادها
٥ سال پیش
٢٦
فوران ( آب ) ، پاچیدن ( پاشیدن )
٥ سال پیش
٢
ignorable
٦ سال پیش
٤
مجرا،
٦ سال پیش
٣
باز شده، از بسته بندی خارج شده ، از تحت کلید در آمده، باز ،
٦ سال پیش
٣٢
پیشینیان
جدیدترین ترجمهها
٥ سال پیش
I recall " flunky" named by Confucius.
٠
من "نوکر" خطاب کردن ( نام بردن ) توسط کنفسیوس را بخاطر می آورم.
٥ سال پیش
Damned! You unpatriotic flunky, get ready for your death!
١
لعنتی! نوکر بیوطن ، برای مردن آماده شو.
٦ سال پیش
Urge incontinence is when you suddenly need to pass urine desperately, but aren't able to reach the toilet in time.
٠
شتاب در بی اختیاری زمانی است که شما ناگهان ، نیاز به دفع ادرار دارید ، اما تحمل رسیدن بموقع به دستشوئی را ندارید.
٦ سال پیش
For the past year, she has suffered from incontinence, but her kind next-door neighbour has done regular washing for her.
٠
طی سال گذشته ، او از بی اختیاری رنج میبرد ، گرچه همسایه مهربان وی ، مدام او را شستشو داده است.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.