مدالهای Rozhan Khanjany
									
										٣٥٨
									
								
							
								
									٥,٧١٢
								
							
						
								
									١٥
								
							
						
								
									٥
								
							
						
								
									٦
								
							
						
								
									٤
								
							
						تکمیل درباره من
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											bingo: bingo =بازی با کارت هایی که روی آنه ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											lifeboat: lifeboat = قایق نجات که در ساحل ها  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											lately: lately = اخیرا ، به تازگی  تو کانون ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											stubborn: stubborn = لجباز تو کانون زبان Reac ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											give up: give up = نا امید شدن تو کانون زبان ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											sunscreen: sunscreen =کرم ضد آفتاب   تو کانون  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											report: report = خبر دادن تو کانون زبان Rea ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											paw: Paw = پنجه مثل دست و پای سگ و گربه  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											collar: collar =قلاده  تو کانون زبان Reach  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											lick: lick = لیس زدن  تو کانون زبان Reach ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت اولین پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
									
										١ سال پیش