روشنک نیکویان

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
vine١٦:٣٤ - ١٤٠٠/١٢/٢١Vine علاوه بر موارد بالا معنی ریسه مو هم میده که معمولا واسه تزیین شینیون عروس بکار میره. Hair vine wedding یا Bridal hair vine ریسه موی عروسگزارش
5 | 0
فامیل دور١٦:٣١ - ١٤٠٠/١٢/١٧distant relatives اقوام دور، فامیل دور و near relatives یا close relatives اقوام نزدیک، بستگان نزدیکگزارش
16 | 0
first cousin٠٥:٣٥ - ١٤٠٠/١٢/١٧همه این معنیا رو میده دخترخاله، پسر خاله/ دختر عمه، پسرعمه/دختر عمو، پسر عمو/دختر دایی، پسردایی 🙄گزارش
5 | 0
arcade game١٤:٢٤ - ١٤٠٠/١٢/١٤بازی آرکید، بازی ویدیویی آرکید ( از همونا که معمولا تو شهربازیای سرپوشیده وجود داره و قبلش باید سکه بندازی یا جدیدا کارت بکشی تا بتونی بازی کنی ) دیگ ... گزارش
46 | 1
jacket١٠:٤٣ - ١٤٠٠/١٢/١٤چرا jacket رو ژاکت ترجمه میکنید؟😐 فقط چون تلفظشون شبیه همه؟😐😑 Jacket در وهله اول معنی کاپشن میده و بعد معنی کت مردونه میده همون که با کراوات میپوش ... گزارش
120 | 2
کت٠٢:١٥ - ١٤٠٠/١٢/١٤Coat درسته تلفظش شبیه کت هستش ولی معنی کت نمیده بلکه معنی کاپشن میده. Jacket هم درسته تلفظش شبیه ژاکته ( بافتای جلو باز دکمه دار ) اما اصن این معنی ر ... گزارش
7 | 0
artichoke٢٣:٥٧ - ١٤٠٠/١٢/١٣artichoke میشه آرتیشو یا کنگر فرنگی. ما ایرانیا استفاده نمیکنیم. و خیلی تو فرهنگ غذایمون جایی نداره. این کنگره اون کنگر خودمون نیست. 😄😄گزارش
9 | 1
فهرست جمله های ترجمه شده
people١٠:٥٩ - ١٤٠٠/١٢/١٨
• Many people were already waiting in line when we got to the box office.
گربه مون با گربه های دیگه نمیسازه اما با مردم مهربونه28 | 1
first cousin٠٧:١٢ - ١٤٠٠/١٢/١٧
• She's my first cousin once removed.
Cousin میشه دختر عمو/ پسرعمو، دختر عمه/ پسر عمه، پسر دایی/ دحتر دایی، پسر خاله / دختر خاله و first cousin once removed میشه بچه هر کدوم از اینا😐😐🙄🙄 پس ما می تونیم این جمله رو یه عالمه معنا واسش بسازیم. مثلا او دخترِ دخترعمومه. یا : او دخترِ پسر عمومه. یا: او دخترِ پسرخالمه. یا: او دخترِ دخترخالمه. و همینطور تا آخر🙄😐😐0 | 0
coat١٠:٢١ - ١٤٠٠/١٢/١٤
• He put on his wool coat over his suit.
پالتو پشیمیشو رو روی کت و شلوارش پوشید. ( درسته coat تلفضش شبیه کت هست ولی معنی پالتو میده نه کت )9 | 1
hey٠٠:٠٥ - ١٤٠٠/١٢/١٤
• Hey Tony, I met someone at a party last week who was your double.
هی تونی تو مهمونی یه نفرو دیدم عین تو بود.0 | 0
pencil sharpener٢٣:٢٧ - ١٤٠٠/١٢/١٣
• The pencil sharpener is for my brother.
مدادتراشه مال داداشمه12 | 2
beard٢١:٤٦ - ١٤٠٠/١٢/١٣
• He has decided to grow a beard and a moustache.
تصمیم گرفت بزاره ریش و سبیلش بلند شه.0 | 0
beard٢١:٤٥ - ١٤٠٠/١٢/١٣
• His beard straggles because he hasn't shaven for a week.
ریشش بلند و نامرتب شده چون یه هفتست اصلاح نکرده.0 | 0
toaster٢٠:٥٤ - ١٤٠٠/١٢/١٣
• The toaster shorted and caused a fire.
توستر اتصالی کرد و باعث آتیش سوزی شد. ( short در رابطه با وسایل برقی معنی اتصالی پیدا کردن میده )2 | 0
syrup١٣:٣٩ - ١٤٠٠/١٢/١٢
• I cooked the syrup until it threaded.
شربت رو تا زمان کش اومدن جوشوندم.2 | 0
syrup١٣:٣١ - ١٤٠٠/١٢/١٢
• She dosed up the children with cough syrup.
به بچه ها شربت سرفه داد. 😐😐5 | 1
syrup١٣:٢٨ - ١٤٠٠/١٢/١٢
• Pour syrup on it and spread it abroad with a rolling pin.
روش شربت بریزید و با وردنه پهنش کنید.5 | 0
curly١٥:٢٠ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Dry curly hair naturally for maximum curl and shine.
واسه حداکثر فر و درخشش، موی فر رو با صورت طبیعی خشک کنید2 | 0
curly١٥:١٨ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Is your hair naturally curly or have you had a perm?
موهات طبیعی فره یا فرشون کردی؟ ( perm با مواد شیمیایی فر دائم کردن )5 | 0
curly١٥:١٦ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• My hair is a little curly, but my sister's is straight.
موهای من یخورده فره اما موهای خواهرم لخته.14 | 1
scissors١٤:٣٨ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• The scissors are in the drawer.
قیچی تو کشوئه. ( قیچی، عینک، شلوار و چیزایی مثل اینا که دارای دو قسپت هستن، در انگلیسی به صورت جمع استفاده میشن و فعل ، ضمیر و . . . براشون به صورت جمع میاد. اما هیچوقت به صورت جمع ترجمه نمیکنیم. چون ملاک ترجمه معیار فارسی هست و نه ترجمه کلمه به کلمه و تحت الفضی.21 | 1
circus٠٢:٤٥ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• He tames lions for the circus.
او شیرها را برای سیرک رام می کند. ( محاورهای : شیرا رو واسه سیرک رام میکنه )2 | 0
breezy٠٢:٢٨ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• These breezy spring days are great for flying kites.
این ایام بهار که باد ملایمی میاد، واسه بادکنک هوا کردن عالیه.2 | 0
crab٠٢:١٧ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• The body meat of the blue crab is white, that of the claws, brownish.
گوشت بدن خرچنگِ آبی سفید رنگه و چنگال ها مایل به قهوه ای.5 | 1
bakery٠١:٥٣ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• An enticing smell came from the bakery.
یه بوی خیلی خوب از نونوایی میومد.16 | 1
bakery٠١:٥١ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• The baker bakes his bread in the bakery.
نونوا نونشو تو نونوایی میپزه.14 | 1
bakery٠١:٤٧ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• We stopped at the bakery to buy some muffins and doughnuts.
نونوایی وایسادیم کمی کلوچه و دونات بگیریم.7 | 1
astronomer٠١:٣٦ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• A new star attracted the notice of the astronomer.
یه ستاره جدید توجه اخترشناس رو جلب کرد.0 | 0
calculator٠١:٢٦ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• I needed to use a calculator to add up the bill.
واسه حساب کردن صورتحساب به یه ماشین حساب نیاز داشتم. ( add up یعنی کل چند عدد رو حساب کردن و bill اینجا معنی صورتحساب میده نه لایحه و اسکناس )12 | 1
calculator٠١:١٨ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• A calculator makes it so easy to multiply large numbers.
یه ماشین حساب ، ضرب اعداد بزرگ رو آسون میکنه.7 | 1
glue٠١:١٣ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• He pared away the excess glue with a razor blade.
با یه تیغ چسبای اضافه رو تراشید.12 | 0
glue٠١:١١ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• It will take about 24 hours for the glue to harden.
۲۴ ساعت طول میکشه تا چسب خشک بشه.9 | 1
scissors٠١:٠١ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Make a nick in the cloth with the scissors.
با قیچی تو پارچه یه شکاف بزن7 | 1
scissors٠١:٠٠ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Have you seen the scissors? I want to snip off this loose thread.
قیچی رو ندیدی؟میخوام این نخی که بیرون زده ( به خاطر نخ کش شدن ) رو ببرم ( loose thread یعنی نخی که از لباس یا پارچه نخ کش شده بیرون زده )9 | 1
scissors٠٠:٥٢ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Never poke a finger or scissors into an electric socket.
هیچوقت انگشت یا قیچی رو تو پریز برق نکنید.9 | 1
scissors٠٠:٣٨ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• The one wrestler held the other in a tight scissors.
یکی از کشتی گیرا اون یکی رو با فن قیچی محکم گرفته بود.5 | 1
scissors٠٠:٢٩ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• I need a new pair of scissors; the two pairs that I have are dull.
به یه قیچی جدید نیاز دارم. دوتایی که دارم کندن.9 | 1
scissors٠٠:٢٥ - ١٤٠٠/١٢/١٠
• Use these scissors to cut it; they are sharper than those.
از این قیچی واسه بریدنش استفاده کن. از اون یکی تیزتره. / با این قیچی ببرش. ازون یکی تیزتره.5 | 1
disabled٢٣:٤٥ - ١٤٠٠/١٢/٠٩
• Deaf people and dumb people are disabled.
ناشنوایان و نابینایان افراد دارای معلولیت هستند.0 | 0