امین جمالی راد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

develop: شکوفا شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

build bridges: ایجاد روابط دوستانه بین گروهها

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all about: all about somebody/something: هنگام ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: Proactive کسی است که ابتکار عمل را ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: تعریف: the quality that keeps an ev ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take meeting minutes: انشاء جلسه - ثبت صورتجلسه از وظایف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

further: پیش رو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thats not: منظور این نیست که . . . نه این که ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: Proactive کسی است که ابتکار عمل را ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

school leaver: کسی که ترک تحصیل می کند

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passed on: انتقال دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passed on: انتقال دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attended: با دقت - با دقت گوش دادن attended t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compliment: The greatest compliment that was ev ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self aware: خود شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead by example: به عنوان الگو پیش قدم شوید. سرمشق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of the way: مانع تراشی نکنید. از سر راهش کنار ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinecure: شغل کاذب هنگامی که به فردی نیاز ندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open day: گردش آزاد - گردش علمی یک گردش آزاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learning log: ثبت وقایع آموزشی، دانش نگار توضیحات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learning log: ثبت وقایع آموزشی، دانش نگار توضیحات ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out tray: کازیه ی اسناد یا نامه های ارسالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out tray: کازیه ی اسناد یا نامه های ارسالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tray: کازیه ی اسناد یا نامه های دریافتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eye level: همسطح با زاویه دید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye level: همسطح با زاویه دید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cupboards: کمد، کشو، کمد دیواری، کابینت، بوفه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

odd moments: short period of free time به زمانها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

odd moments: short period of free time به زمانها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruthlessly honest: رُک ( بدون توجه به این که ممکن است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruthlessly honest: رُک ( بدون توجه به این که ممکن است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convenient: سر راست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting things done: سامان دادن به کارها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting things done: سامان دادن به کارها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instil: نهادینه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

creeping in: رخنه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creeping in: رخنه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is said that: میشه گفت. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is said that: میشه گفت. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build bridges: ایجاد روابط دوستانه بین گروهها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build bridges: ایجاد روابط دوستانه بین گروهها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building trust: جلب اعتماد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is good to: بهتر است که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is good to: بهتر است که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wider: جامع تر - کلی تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a lead: کاری را انجام دهید که دیگران نیز آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a lead: کاری را انجام دهید که دیگران نیز آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ensure: حواستان باشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all very well: با این که خیلی خوب به نظر می رسد. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all very well: با این که خیلی خوب به نظر می رسد. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face to face: حضوری face to face meeting = جلسه ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

very often: خیلی وقت ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

copy up: بازنویسی چیزی به شکلی بهتر یا آراست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copy up: بازنویسی چیزی به شکلی بهتر یا آراست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take meeting minutes: انشاء جلسه - ثبت صورتجلسه از وظایف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

square brackets: کروشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square brackets: کروشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good: کاربلد ( در مورد انسان )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

towards the end: قبل از پایان - اواخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towards the end: قبل از پایان - اواخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump over: سرسری گذشتن یا عبور کردن از چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take control: افسار چیزی را به دست گرفتن - چیزی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take control: افسار چیزی را به دست گرفتن - چیزی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

block off time: وقتی را برای انجام کاری در نظر گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slack time: فرجه، شناوری ( در مفهوم برنامه ریزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats not: منظور این نیست که . . . نه این که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knotted: در هم تنیده - به هم پیچیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morning work: a day's work ; a task for a day یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morning people: افراد سحرخیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most alert: بالاترین ضریب هوشیاری - بالاترین می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make available: عرضه کردن فردی یا چیزی به فرد دیگری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hourly rate: دستمزد ساعتی به زبان ساده مقدار پول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family time: صله رحم توضیح: ملاقات حضوری و سایر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have been helped by: این چیزی بود که به من کمک کرد. . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be clear about: در مورد چیزی کاملا توجیه شده باشید. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where are you up to: معادل: how much of the work have yo ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های امین جمالی راد