تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاره ای نیست کاریه که شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه هم معنیش در حدِ "به تو چه" خصمانه نیست گاهی برای طفره رفتن از جواب دادن یا برای کم اهمیت نشون دادن جوابِ یه سوال هم به کار میره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خر خودتو سواری سوار خر شیطونی از خود متشکری از دماغ فیل افتادی خودتو دست بالا می گیری . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زورچپانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام هفتگانه که در مراسم عروسی یهودیان پس از خطبه عقد و تبادل حلقه ها داده می شود و نیاز به حضور ده یهودی بالای سیزده سال در مراسم دارد. ( کاش کلیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی از اداره مطبوعات که داستان ها و اخبار محلی نوشته و ویرایش می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

wayfarer سالک، رهنورد یا ولگرد در فرهنگ یهودیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکدفعه سرعت گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پا به فرار گذاشتن فلنگ را بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکست سنگین خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

trust you/him/them etc ( to do something ) وقتی کار ناشایستی از کسی سر می زند که عادت آن فرد است و توقع دیگری از او نیست چنین اصطلاحی استفاده می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هلو برو تو گلو خیلی سریع و کارآمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای اشاره به زمانهای قدیم و معمولا زمانی استفاده میشود که بخواهیم خاطرات خوش گذشته را یادآوری کنیم مثل: یک روزگاری بود، یک زمانی بود، آن روزها. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1. کسی یا چیزی را بلند کردن، یا حرکت دادن، برداشتن تلفن، حساب کردن پول رستوران و اینها، مرتب کردن اتاق یا خانه، چیزی را مرتب چیدن 2. رفتن دنبال کسی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پیله ی تنهایی خود زندگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردن گرفتن تقصیرها و مجازاات شدن، مخصوصاً وقتی اشتباه فقط از یک نفر نبوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. کسی را با چاقو به قصد کشت زدن 2. فراگیر بودن 3. چیزی را بی ملاحظه مصرف با تمام کردن 4. از چیزی ( موضوعی ) سریع عبور کردن 5. سر و ته چیزی را به هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر آنچه دور از زمین است، فرازمینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص قدبلند با هیکل بزرگ و ورزیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

در رفتن مفصل و استخوان انرژی آزاد کردن بیهوش کردن به وسیله ی مواد دارویی از دور رقابت حذف و خارج کردن به دردسر انداختن بیرون دادن محصول نشر دادن پیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای کناییش میتونه آش نخورده و دهن سوخته باشه یا کوچیک قافله