تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

butter : کره، روغن butter up : گول زدن، سر کسی را شیره مالیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

صندلی جلوی ماشین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سیر بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوش جان ( از زبان فرانسه وارد انگلیسی شده است )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

چیزی نمونده که. . . نزدیکه که. . . برای مثال: I'm about to finish چیزی نمونده که تموم کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دارو، مواد مخدر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

در مکالمات محاوره ای برای بیان حرف هایی که در گذشته گفته شده، بجای said از was like استفاده میشه. I/she/he was like اینجوری گفتم/ گفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اهمیت داشتن برای مثال: I dont give a damn اصلا برام مهم نیست، به درک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

🔽مخالفت مودبانه معذرت میخوام ولی من مخالفم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیش میاد ( در جواب عذرخواهی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عاشق شدن ( از افعال عبارتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یک دنیا ممنون یک میلیون ممنون