رامین حبیبی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ختان: به ختنه کننده می گویند خَتّان.

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مختلعه: مُختَلِعه: زنی که با بخشیدن مهریه خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالع: خالِع: مردی که در قبال بخشیده شدنِ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حکمین: حَکَمَی: در حقوق خانواده به معنای د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ثیبه: ثَیِبَه:به زن مطلقه یا بیوه گویند.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استدامتا: دائمی بودنِ یک شرط. همچون زن و مرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شهادت بر شهادت: شهادت بر شهادت به شهادتی گفته می شو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمض عین: غَمضِ عَین: چشم پوشی.

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متعذر شدن: در علم حقوق: دشوار در وقوع و تحقق ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخدیش: تخدیش: خدشه دار شدن، خدشه پذیر بودن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقفل: مُقَفَل: بسته و قفل شده.

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نباش: نَبّاش: به نبش کنندۀ قبر می گویند؛ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستحاضه: مُستَحاضه: زنی که او را زیاده از ای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مغصوب عنه: مَغصوب عنه: کسی که مالش توسط دیگری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بالمال: تلفظ شخمی آن؛ بِل مَ ءال

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنث قسم: معنایِ شکستن قسم می ده.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سریشم: ماده ای چسبناک که از جوشاندن استخوا ...

٣ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقطع الاخر: در عقد حبس، به حالتی می گویند که دی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متصالح: مُتَصالِح: کسی که مالی یا ملکی ازطر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ذیل: در قلعه حیوانات آمده : �سکوئیلر . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگیزیسیون: اَنگیزیسیون: تفتیش عقاید.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالوس کردن: حیله کردن و فریب دادن.

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سالوسکاری: فریبکاری.

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جذامیان: مبتلایان به بیماریِ "آکله، ابرص، خو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کحالی: یعنی شغل چشم پزشکی.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قابلگی: یعنی شغلِ مامایی.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استرضا: خشنود کردن، راضی کردن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کویچه: کویچه: کوچه، محله کوچک، راه کوچک و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مروحه: مِروَحَه: بادبِزن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شطری: پاره ای، برخی، قسمتی.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازهد: زاهدتر، پرهیزگارتر و. . .

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشجع: اَشجَع: شجاع تر، دلیرتر، بی باک تر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسخی: اَسخیٰ: سخی تر، سخاتمندتر و. .

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وشات: وُشات: سخن چینان، خبرچینان، جاسوسان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موادعه: مُوادَعَه: هم عهد و پیمان.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معروض: مَعروض: عرض داشتن، محترمانه بیان کر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معروض داشتن: به عرض رسانیدن، گفتن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شبل: شیربچه.

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یارامباز: به اصطلاح اهل کربلا به اوباش گویند. ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گیتی ستان: جهان گشا، جهان گیر.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاصه خواری: مزیت و منفعت و سهمیه ای که فقط برای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزلا: هَزْلاً: به طریق شوخی و هزل، چیزی ر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقلا: نَقْلاً: به صورت نقلی، نقل کردن، رو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریه: فِریَه: دروغ، بهتان.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بندیخانه: بَندِخانه: سیاهچال، زندان، جایی که ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستاق: دستاق، یا دوستاق، به معنای محبوس، ز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماذنه: مَأذَنَه: جایی که مؤذن، اذان گوید؛ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علی اللهی: فرقه ای که خود را شیعه دوازده امامی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالما: سالِماً: باسلامت، درحال سلامت. همچو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متصاعدین: مُتَصاعِدین: بالارونده، صعود کننده. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابهی: روشن تر، زیباتر، نیکوتر، بهی تر. م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حارسان: نگهبانان، محافظان، نگه دارندگان.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متتابعه: ( اسم ) مونث متتابع جمع : متتابعات ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متتابعات: توابع ها، وابسته ها، متحدها، زنجیره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امه الله: کنیزه خدا، خادم خدا.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکاتیب: مَکاتیب: مکتوب ها، نوشته ها، نامه ه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فوج نصرانی: فُوجِ نَصرانی: به گمانم یک ارتش یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خستوان: خُستُوان بود: معترف و اعتراف گر بود ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دژ رفتاری: رفتارهای سنگدلانه و بی رحمانه. چنان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سجن: سِّجْنِ: زندان.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کافه عباد: کافه: همه عباد: بندگان معنا: همۀ بن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایدالله: خدا یاری دهد.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خبط دماغ: خَبطِ دِماغ: جنون. اختلال در قوه شع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرره: حرره. [ح َرْ رَ رَ هو ] ( ع جمله فع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موقن: موقِن: یقین دارنده، باورمند، مؤمن، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطیئه: خَطیئه: گناه، خطا، اشتباه.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واضح من الامس: مترادفِ اظهر من الشمس است، یعنی چیز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقبا: به معنای بزرگان و پیشوایان است.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگشتر سلیمان: انگشتر یا نگین سلیمان: انگشتر حضرت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذوی العز و الاحترام: دارای عزت و احترام. بزرگان، سروران.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مضل: مُضلُ: گمراه کننده.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اطول: اَطوَل: درازتر، طویل تر، طولانی تر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هور قلیایی: بَرزخی.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افاضت: افاضت. [ اِ ض َ ] فیض دادن و خیر بس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوین: پدر و مادر، والدین. تلفظ: اَبَوَین

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسیج: نَسیج: بافته شده.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الواد: اَلواد: جمع اَلوَط: گردن ستبر، سرکش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متلالی: مُتَلَأْلِیء ٔ. [ م ُ ت َ ل َءْ ل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غالیان: غالیان، از کلمه ی غلو گرفته شده، نو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشته: هِشته: رها کرده، رها شده.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کالوس: به معنای نادان و ابله است.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کالیو: چندتا معنی دارد: ابله و نادان، کر و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدمغ: چندتا معنی دارد: آزره و غمگین، نارا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تورع: تَوَرُع: پارسایی، پرهیزگاری و. .

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرنخوت: پُرنَخوَت: پر از تکبر و غرور.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متفرعن: مُتِفَرعِن/motefar~en/: از خودراضی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفرعن: تَفَرعُن: فخرفروشی و خودپرستی کردن.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرعونیت: به آدمی که خودبزرگ بینی و تکبر و غر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شطحیه: مؤنث شطحی، کلمات کفرآمیزی که صوفیان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شطحی: کلمات کفرآمیز صوفیان.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارجنتین: معرب آرژانتین.

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغلاق: اِغلاق: سخن را پیچیده گفتن؛ پیچیده ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیکان: جمع تازیک، به معنای اعراب. �. . . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلجیک: معرب بلژیک

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کولیان: جمع کولی، یعنی آدمهای ولگرد و بی سر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوسمندی: داشتن هوسِ انجام و اقدام به کاری. ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغلام: اِغلام: لواط کردن، همجنسگرایی، همجن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر ذیروح: ذی روح: انسان غیر ذی روح: غیر حیوان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذخر زمان: اندوختۀ زمان، کسی که در یک برهه نجا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذخر: ذُخْر: اندوخته، ذخیره. ذخر زمان: ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برستیز: بجنگ، جنگیدن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درکشیدن: پابین کشیدن/ زبان از مکالمۀ او در ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارادت صادق: به معنای رفاقت خالصانه و ثابت شده و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عایله مندی: خانواده داری؛ سرپرستی خانواده و فرز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تشریح جسد: همان کالبد شکافی جسد است.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبو: نَبو: پسر مدوک یا مردوخ؛ ایزدِ خرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیز گلبول قرمز: لیز یعنی پاره شدن گلبول های قرمز

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرم خون: سِرُم: بخش مایع خون پس از لخته شدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتولیز: اتولیز، خودگواری، از بین رفتن و خرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتولیز نسوج: به معنای از بین رفتن و خراب شدن باف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملتحمه: مُلتَحِمه: قسمت درونی پلک چشم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دامیه: دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متلاحمه: مُتَلاحِمه: جراحتی که موجب بریدگی ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سمحاق: سِمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موضحه: موضِحه: جراحتی که به پوست نازک روی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتجاجات: اِحتِجاجات؛ جمع احتجاج، به معنای دل ...

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وجیه المله: وَجیْهُ المِلَه؛ کسی که مورد توجه و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبوی: ظرف سفالین یا غیر آن که آب در آن کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الکلام یجر الکلام: حرفهای حاشیه ای، رشته کلام اصلی را ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوین: پدر و مادر، والدین. تلفظ: اَبَوَین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوین: پدر و مادر، والدین. تلفظ: اَبَوَین

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اموال مشاع: مُشاع یعنی مشترک اموال مشاع: یعنی م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وصی: به کسی گویند که وصیت کننده او را بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وصی: به کسی گویند که وصیت کننده او را بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عته: ناقص العقل شدن ، کم عقل شدن. یعنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقارب: نزدیکان، خویشان، بستگان. اینطور به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رهن: رهن عقدی است که به موجب آن شخصی ( م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رهن: رهن عقدی است که به موجب آن شخصی ( م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممر: محلی برای عبور عموم مردم، گذرگاه.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممر: محلی برای عبور عموم مردم، گذرگاه.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متهافت: مثال [کاربرد حقوقی]: این رأی بر اسا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متهافت: مثال [کاربرد حقوقی]: این رأی بر اسا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملحوظ: یعنی لحاظ نمودن و بکار بردن ضمنی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملحوظ: یعنی لحاظ نمودن و بکار بردن ضمنی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وجیزه: مختصر، کوتاه، کلام مختصرومفید.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وجیزه: مختصر، کوتاه، کلام مختصرومفید.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلا: جَلا یا جَلاء وطن یعنی: آوارگی از و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلاء: جلاء وطن؛ دور شدن از وطن، آوارگی از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلاء: جلاء وطن؛ دور شدن از وطن، آوارگی از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجهول التولیه: عین موقوفه ای که متولی یا تولیت ندا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفاوضه: مذاکره در امری و رٲی خود را برای یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وراثت: از حق های غیرمالی انسان است که به س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ترکه: مال و اموالی که از متوفی برای بازما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حجج اسلام: به گمان ما، همان حجت الاسلام ها می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نتاج: به بچۀ چهارپایان گویند؛ ثمره، نتیجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نتاج: به بچۀ چهارپایان گویند؛ ثمره، نتیجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جستارگر: پژوهشگر، جست و جو گر.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عمات: جمع عمه؛ خواهر پدر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استقراع: قُرعه کشی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلف وعده: برخلاف وعدۀ خویش عمل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعقلی کردن: عقلانی کردن، فک کردن به چیزی که باع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعقلی: عقلانی، فکری.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرو خفته: فسرده شده، منجمد گشته. چیزی که قاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنوخ: جمع سنخ؛ دسته ها، گروه ها، قماش ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفاوضات: گفت و گوهای پیرامون یک مسئله یا موض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پراگماتیسم: اهمیت دادن به جنبۀ عملی موضوعات و د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنخ: سَنْخ: بنیاد، اصل. در معنایِ گونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنخ: سَنْخ: بنیاد، اصل. در معنایِ گونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطمح: مَطمَحِ نظر؛ جایی یا چیزی که زیر نظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطمح: مَطمَحِ نظر؛ جایی یا چیزی که زیر نظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تفوق: تَفَوُق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبلور: تَبَلوُر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقویا: جمعِ قوی، تلفظ: اَقْوْیا معمولاً به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رستنگاه: رَستَنگاه به جای رسیدن و روییدن و ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

و قس علی هذا: و قس علی هذا همان معنای "و. . . " خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معتنابه: مُعْتَنابِه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رقیت: رِقْیَّت؛ ادبی ترِ واژگانِ رعیت و غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفوض: مُفَوَض؛ تفویض شده، واگذار شده. هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مترصد: مُتِرَصِد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نضج: نُضْجْ؛ پختگی، رسیدگی، قوام یافتن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدخلیت: تلفظ: مُدَخِلْیَّت به فعل رسیدنِ دخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدخلیت: تلفظ: مُدَخِلْیَّت به فعل رسیدنِ دخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدخلیت داشتن: تأثیر گذاردن بر چیزی.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکنات: سَکَنات؛ مقابلِ حرکت را گویند. معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطبق: مُطَبَق؛ طبقه طبقه شده.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطبق: مُطَبَق؛ طبقه طبقه شده.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بالمال: تلفظ شخمی آن؛ بِل مَ ءال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفروغ: مَفْرْوْغْ؛ فارغ و خلاص شدن از چیزی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نومانکلاتورا: �نومانکلاتورا� ( Nomenklatura ) واژ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشتهر: ( مُ تَ هَ ) [ ع . ] ( اِمف . ) مشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دولتک: من این تعبیر را در کتاب �حقوق اساسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفر: مَفَرّ؛ گریزجای، جایی برای گریختن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفر: مَفَرّ؛ گریزجای، جایی برای گریختن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معائیر: معیارها، جمع معیار. عیارِ سنجش موض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملخص: مُلَخِّص؛ فشردۀ کلا، خلاص کننده و ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخته قاپو: سکونت گزیدن و قرار و اسکان معمولاً ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریزه خوار: کسی که خرده ریزۀ ته سفره را می خورد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وساوس: جمع وسواس؛ چیزهای مادی یا غیرمادی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سخط: سَخَط؛ بددهانی، خش، ناخشنودی و. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منسلک: مُنْسَلِک؛ درآینده و داخل شده در چی ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های رامین حبیبی