R@M!N - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provoke: invoke یعنی استمداد طلبیدن یا درخوا ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bicycle lane: خط ویژه دوچرخه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not your sink not your dishes: این به تو هیچ ربطی نداره تو نه سر پ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introduced: در ارتباط با قوانین معنای اجرا میده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was what it was: کاریش نمیشد کرد همینی بود که بود

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: می تونه به معنی مشکل یا پیچیدگی هم ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they’re the ones that: اینا اونایین که . . . . . اینا همو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deadname: call ( a transgender person ) by th ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling out of place: حس تعلق نداشتن ( به جایی ) حس وصله ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a treat for the eyes: چشم نواز Sth impressive and enjoya ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well thumbed: کتابی که زیاد خوانده شده و ورق خورد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal offenses: جرایم کیفری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm telling you: Believe me باور کن راست میگم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick around: می تونه برای از ذهن نرفتن هم استفاد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home foreclosure: مصادره خانه سلب مالکیت خانه شخص به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage garnishment: کسر از حقوق شخص اگر شخصی طبق حکم دا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caught in a vicious circle: گرفتار شدن در یک دور باطل be in a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social alienation: بیگانگی نسبت به جامعه احساس انزوا ...

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: می تونه به معنی درست کردن مو ( حالت ...

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conciliation: توافق ، تراضی طرفین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conciliation: توافق ، تراضی طرفین

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when the occasion call: when a particular situation happen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when the occasion call: when a particular situation happen ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of all proportion to: بیش از حد بیش از اندازه ای که باید ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trust one blindly: چشم بسته به کسی اعتماد کردن مثلا I ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposing: تحمیل کردن در حال فعل مثلا Imposin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persecuted person: فرد آزار دیده فرد شکنجه شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testified under oath: شهادت دادن ( همراه با قسم ) در دادگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronously: در آن واحد simultaneously at the sa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overdramatic: بیش از حد نمایشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

electic: متنوع و جورواجور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

helping: میتونه به معنی بشقاب یا پرس هم باشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chronograph: کورنومتر.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flat living: زندگی آپارتمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inconsiderable: افرادی که ملاحظه دیگران رو نمی کنند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotypes: به این معنی که همه رو یه جور دیدن ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being exposed: روبرو شدن مواجه شدن Encounter Fac ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well adjusted: میزون بودن نرمال بودن He is not w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pace of life: سرعت یا ریتم زندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incessant roar: سرو صدای همیشگی ( معمولا در شهرهای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmission: پشت ماشین های اتوماتیک نوشته AT که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

good old times: یادش بخیر ( یادآوری لذت بخش خاطرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good old times: یادش بخیر ( یادآوری لذت بخش خاطرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonverbal: غیر کلامی ( غیر رودر رو ) مثل ارتب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come at the price: یه بهایی / قیمتی داشت به این معنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taken into account: در نظر گرفتن به حساب آوردن Consid ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taken into account: در نظر گرفتن به حساب آوردن Consid ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spatial skill: یعنی یه درک سه بعدی از مسایل مثلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chartered accountant: در ایران حسابدار رسمی کسانی که در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

very own: به معنی اختصاصی یا شخصی هست مثل My ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron out: To get ride of To remove You can ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

months on end: A period of time that seems very lo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comfort zone: محدوده راحتی و آسایش که تو این وضعی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

year ahead: سال پیش رو They wished me successfu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the evil eye: چشم غره رفتن یا به کسی ( با حالت چ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm telling you: Believe me باور کن راست میگم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm telling you: Believe me باور کن راست میگم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

got it all wrong: اشتباه متوجه شدن اشتباه برداشت کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drastically: با تشکر از دوستان خواستم اینو هم ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unclarify: مبهم و نامشخص غیر شفاف . غ ق تشخیص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inalienable rights: حق مسلم Everything that lives has a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cradle of civilization: مهد تمدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masquerade: We assume whatever is on the web mu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piracy: کلمه piracy بیشتر برای استفاده غیر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capitalise on: بهره بردن از چیزی capitalize on sth ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capitalise on: بهره بردن از چیزی capitalize on sth ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive salary: Well paid High paying Financially ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive salary: Well paid High paying Financially ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born enterpreneur: کارآفرین مادرزاد کسی که استعداد خا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

5 second rule: قانون عامیانه ای که میگه اگر هرنوع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

donkey's years: Etymology 1923, from donkey's ears ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

float my boat: You find it interesting or exciting ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not in a million years: یعنی نه حتی تو یه میلیون سال برای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the world at your feet: to be extremely successful and admi ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the boy next door: کنایه از آدم عادی بنظر رسیدن ( بخاط ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has more time on once hands: To have extra time زمان فراغت بیشتر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chilled: Relaxed

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devil: Speak of the devil! این اصطلاح زمان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick: اصطلاح ?What makes you tick به معنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being as: Alternatives for beacause 1 ) as 2 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: علاوه بر معانی بالا که دوستان گفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be so blue: Blue : sad , upset You are so blue

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessary lie: دروغ مصلحتی اصطلاحا دروغ سفید دروغ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plod along: To progress at a slow but steady ra ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: To help grow and develop It can be ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of tune: یه معنی دیگه هم من اضافه میکنم که م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: یه نکته دوستان به تفاوت tend not t ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grown up problems: مشکلات عدیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid foundation: بنیان درست و حسابی مثلا The role ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

media tycoon: شخص قدرتمند و سرمایه دار در عرصه رس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

media tycoon: شخص قدرتمند و سرمایه دار در عرصه رس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all worth it: enjoyable or useful despite the fac ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one second thought: الان که فکر میکنم حالا که فکرشو می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard work: برخی دوستان hard work رو با hard - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wary of: Would I need to be wary of you? نیا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maslow hierarchy: هرم مازلو که بیشتر با عنوان Maslo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless: بی احتیاط He is too reckles She thi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detour: بی راهه Take a detour از بی راهه رف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that of: Us economy is better than that of C ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to a decision: If you come to a decision, arrangem ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not having to: مجبور نبودن برای . . . . Not havin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not having to: مجبور نبودن برای . . . . Not havin ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private person: very quiet by nature and do not rev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private person: very quiet by nature and do not rev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case: می تونه به معنی درست true هم باشه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head to toe: سرتا پا یه رنگ پوشیدن برای لباس خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referred to: Iran is mainly referred to the crad ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in all areas of life: در تمام عرصه های زندگی / از همه نظر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under normal circumstances: در شرایط عادی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential crises: بحران وجودی یا بحران اگزیستانسیال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existential crises: بحران وجودی یا بحران اگزیستانسیال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some way or another: به نوعی به طریقی یه جوری We'll ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the reason behind one's decision: دلیل تصمیم فرد دلایل پشت تصمیم ( که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

requiem: سوگواری یا مرثیه میتونی معنی مناسبی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious thought: ضمیر خودآگاه چیزی که در کنترل اراد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put out: Annoyed I'd be a bit put out if som ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: Something often true ( not always )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: We can add well to may, might and c ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold my own: Be pretty good at sth E ) Are you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold my own: Be pretty good at sth E ) Are you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: یکی از معانیش می تونه Can باشه I g ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and the like: And so on. . . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popular demand: برای زمانی که درخواست برای چیزی بسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popular demand: برای زمانی که درخواست برای چیزی بسی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flower person: میشه برای هر موضوعی از ساختار xxxxx ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

building code: مقررات ساخت و ساز کلمه code یکی از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stricken: آسیب دیده , بحران زده ، گرفتار Aff ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise public awareness: بالا بردن آگاهی عمومی در ارتباط با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tolerance threshold: آستانه تحمل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much on my plate: بسیار مشغول بودن، خیلی درگیر بودن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emigration: Immigration = entering foreign coun ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escape me: You can't remember it Sorry. . . . ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial constraints: محدودیت های مالی Also, because of ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social conventions: نرم های اجتماعی، عرف های اجتماعی an ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the privileged few: مردم پولدار ( که به لحاظ تعداد درجا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

established convention: عرف پذیرفته شده هنجار مورد قبول

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

au pairs: یه شخص خارجی ( معمولا خانم ) که تو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthy rivarly: رقابت سالم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever rising inflation: تورم فزاینده تورم همیشه درحال افزا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with the effect of: برای بیان کردن اثر چیزی With the e ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplementary to this: علاوه بر این

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seats of learning: مکان های آموزشی مراکز آموزشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grounded in reality: مبتنی بر واقعیت در بستر واقعیت Th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lure of the forbidden: مزه چیز ممنوعی زیر دندون کسی رفتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exceptionally good: A better than normal Unusually good ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compelling plot: خط داستانی جذاب ( کتاب / فیلم )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fashioned of: ساخته شده از Uranium glass is a new ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quality driven: کیفیت محور E ) the shift towards a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somewhat contentious: Causing quite a lot of argument/ di ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lush woods: a forest where trees grow vigorousl ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp mountain air: cold, dry, and fresh mountain air ه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nearly everything: تقریبا هر چیزی تقریبا همه چیز E ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need something badly: خیلی به چیزی نیاز داشتن بدجور نیاز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family heirloom: میراث خانوادگی چیزی که در خانواده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blue riband: a decorative piece of blue cloth th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upsetting the status quo: برهم زننده وضع موجود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a quota of something: درصد ثابتی از . . . . . A quota of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solid basis: مبنای محکم / برمبنای چیزی که پشتوان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social obligation: مسئولیت اجتماعی تعهد اجتماعی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump at the opportunity: از فرصت استفاده کردن یا فرصت رو از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear regulations: قوانین صریح / واضح / شفاف

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced evictions: بی خانمان کردن از جایی راندن میت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage shy: کسی که خجالتی هست اینجا شخصی که از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foster understanding: helping each person in your organiz ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by which i mean: به عبار دیگه / اینجوری بگم که by wh ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extensive selection of: انتخاب گسترده ای از That restauran ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buying in bulk: خرید عمده کردن department stores ha ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stunted growth: when a person doesn’t grow or devel ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

withholding allowance: قطع کردن پول تو جیبی ( به عنوان نوع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unheard: نامتعارف - بی سابقه - شنیده نشده e ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

had it not been for: اگر. . . . . . . . . نبود ( شرایط ف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in stark contrast: در تضاد کامل ( با چیزی که قبلا بیان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the lap of nature: It is often used to describe a plac ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time hangs heavy on one's hands: it seems to pass slowly because you ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next to no time: almost immediately خیلی زود؛ به زود ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great exposure: فرصت یادگیری و کسب تجربه an oppor ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strightforward approach: رویکرد مستقیم - چیزی که میخوای رو ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third world countries: Developing countries کشورهای جهان س ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the rise of: ظهور پیدایش emerge pop up

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biased content: محتوای جانبدارانه / مغرضانه ( در مو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oldies: چیزهای قدیمی مثل آهنگ I like to pl ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a lemon: To be worthless or of very little v ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like any line of work: مثل هر حیطه کاری دیگه ای مثل هر زمی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sliver of truth: ذره ای حقیقت - تکه ای از حقیقت ther ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explore the possibility: امکان چیزی را بررسی کردن They recen ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های R@M!N