پیشنهادهای حمیدرضا صفری (١٥٤)
با سلام: معضل هم ارز مشکل است. اما الزاماً به معنی مشابهت ونه تساوی
با سلام: معضل، مع ضل، به معنای "همراه با سایه" است. الزاماً؛ معضل، مشکل معنی نمی دهد وبلکه ضرورتاً، یک واقعیت، وقتی از ذاتش دور می شود، به صورت سایه ...
با سلام:تشبیه"ختنۀ"مردان در شعر
سلام:آماده کردن بسترکاری ویا حالتی قبل از انجام کار یا حالت.
داشتن موقعیت برای استفاده از فرصت اطاعت کردن ( بندگی کردن ) . پس باید، موقعیت ( مثلا مالی ) وجود داشته باشد که از فرصتی که پیش آمده یا خواهد آمد استف ...
فرصت اطاعت یافتن
داشتن ودارایی توان بهره برداری، قدرت بهره برداری قدرت بهربرداری داشتن، الزاماً با بهره وری برابر نیست. هم معنی بهره وری ( الزاماً نیست )
پیشرفت اقتصادی، رشددربعد اقتصادی را نشان می دهد. بطورکلی پیشرفت در هر چیزی، رشد در همان چیز را نشان می دهد.
پیشرفت اقتصادی، همان رشد اقتصادیست. یعنی افزایش ارزش تولید ناخالص کشور ( داخلی ویا ملی، به قیمت های جاری ویا ثابت ) .
سلام: پیشرفت در حالت مجرد، به معنای تغییردروضعیت حاضر به معنای مثبت آن ( پیشروی )
آبادیس در معنی نام جایی به همین عنوان است. دراصطلاح به جایی آباد، صفتی ویا اسمی که بر آبادی خوش آب و هوایی دلالت دارد است. پس معنی بزرگ را در ندارد
مسخر تسخیر شده. تسلیم شده.
مسخ یعنی تغییر صورت به دلیل تسلیم دربرابر یک روح دیگر
تقلید در معنی به تکرار قراعت های زبانی یک نفرخاص. تقلید در اصطلاح، تکرار قراعت های یک معنی ومفهوم بوسیلۀ کس یا کسانی نیز می تواند باشد.
استحضار بر وزن استفعال، به عرض رسیدن توآم با احترام همیشگی. یا به عرض رساندنی که باقائل شدن احترام برای مخاطب از نوعی احترام همیشگی همراه وتوأم است.
اجزا، حاصل به هم پیوستن پاره های یک کل ( جزء ) . قسمت ها باید به هم متصل شوند که اجرا شوند. اجزا، مجموعۀ قسمت های یک کل هستند. الزاماً، بر هدفی تأکید ...
اجزا، حاصل به هم پیوستن پاره های یک کل ( جزء )
بی نیاز شدن، الزاما به ماندن بر بی نیازی دلالت نمی کند. استغنا درست است. چرا که ء در این گونه موارد یک غلط مصطلح است. اغلاط مصطلح مثل اجزاء. بی نیاز ...
استغنا درست است. چرا که ء در این گونه موارد یک غلط مصطلح است. اغلاط مصطلح مثل اجزاء. بی نیازی والبته بی نیازی همیشگی
استغنا درست است. چرا که ء در این گونه موارد یک غلط مصطلح است. اغلاط مصطلح مثل اجزاء.
استعاره، از ادات تشبیه بوده وبا کنایه متفاوت است. ادات تشبیه مجموعه ای از اصطلاحات جایگزین هستن که به سبب موقعیت وطرز بیان ممکن است به استعار ( مثبت ...
سرطان به معنی سرایتی که درآن اطاعتی ناخواسته برای بستروبرعکس خواستی قهری برای مصدر ساری وجود . خودکامگی فاعل ساری کننده . به معنی بیماری آن ویروسی که ...
صعب السأل، سؤای که انتظار می رود پاسخ آن دشوارباشد
صعب القطع، می تواند مترادف با عدم قطعیت باشد. قطعیت با دشواری وشک درپذیرش قاطع
صعب الصعود، صع ب وصع هود، بالا رفتن وگذشتن همزمان وتوام با سختی
صعب الصعود، گذردرحالت بالارفتن ولی به سختی
صعب العلاج، به معنی گذری با حالت بی اختیار وبر حالت عدم رضایت گذر کردن است. چاره ای بجز گذرکردن نیست. الزامً، بی درمان معنی نمی دهد. بی درمان، لاعلاج ...
صعب از ریشۀ صع، به معنی برحالت گذرماندن. گذاردن. برحالت گذار.
تصاعد حالتی از گذرتکرارشونده است.
تمارض کردن، انجام فعل مرض داشتن ( داری ) بر حالت معروض شدن
تمارض مرض داشتن بر حالت معروض بودن است.
تمارض یعنی مرض داشتن ویا مریض شدن است. درهردوحال یعنی یک دچار عارضه ای از سر عمد و ظاهرسازی
کنایه ویا استعاره از مهارت واگاهی در امور مثبت ومنفی در زبان کنایه و استعاره.
باسلام به جز در ریاضی محض، هیچ مساوی در جهان وجود ندارد. بلکه تقابل دو طرف دریک تناسب هم ارز. عدم قطعیت، آنتروپی ودیگر مفاهیمی که بصورت ضریب ثابت ظاه ...
مقدر سرنوشتیست که برهر تقدیری به اندازه قدر ش تعیین می شود.
تقابل مصدری برای انجام عمل مقابله در قالب ویاحالت مقابله و مقابله کردن.
تقابل عمل مقابل در مقابله کردن
تقابل عمل مقابل درعکس العمل متقابل است.
تقابل، ایستادن متعهدانه بنابرعهدی از قبل است. مقابله متقابلانه مقابل در تقابل شکل وجلوه می یابد. مقابله دشمن بصورت متقابل در تقابل بصورت جنگ ویا اقا ...
کوانتوم:درمباحث فلسفی ونگرش کوانتومی مرز بودن و نبودن را تعریف می کند. یا هست یک کوانتوم ویا نیست چراکه کوانتوم کوچکترین عدد طبیعی باید باشد.
باسلام؛ کوچکترین عنصر تشکیل دهنده یک ماده عنصر ذره دارای اتم های یکسان کوانتوم درمبانی فلسفی کوچکترین واحد تغییر فاز یک سیستم است. در زبان امروزی بد ...
باسلام:غافل شدن، خودرابه غفلت زدن، چشم پوشی
غار می تواند بر تنهایی انسان بنابر غرور نیز دلالت کند. غر، غرور. حالتی که از غرور حاصل می شود.
باسلام: غیرآوردیدن. دلالت برتنها. به مصداق یارغار. اصطلاحی برای حالت تنهایی و بی پناهیست. پس غار، حالتی برای تنهاییست. غار قیدحالت تنهایی ست.
باسلام: خواهان گسترش و توسعه همه جانبه، مترادف کشورگشایی، مصداق و مترداف جهان گشایی
باسلام: وسعت، وسیع شدن، پیشرفت همه جانبه وچند ( همه ) بعدی
عادت به حس بدون پردازش فکری درست. اختیارسپردن به حس.
درحال دریافت و پردازش همزمان یک واقعیت. مجموع تفکروذهن هوشیاری وتعقل در خصوص واقعیت یا واقعیاتی.
مصدری برای صدور فعل خبر وخبرها. خبرخود جمع اخبار نیز هست. به این معنی که این مصدر جمع و مفردش یکیست
مثل من. استعاره از نطفه ویا علقه ای که مثل من در آن است. مایه اصلی تولید مثل